گزارش شب هولناک شهران پس از حادثه انبار نفت

گزارش شب هولناک شهران پس از حادثه انبار نفت

حادثه انبار نفت شهران در شمال‌غرب تهران، بار دیگر توجه‌ها را به مخاطرات نگهداری حجم انبوهی از فرآورده‌های نفتی در مجاورت بافت‌های مسکونی جلب کرد. این انبار که با ظرفیت حدودی ۲۰۰ میلیون لیتر فرآورده نفتی، به‌مثابه انبار باروتی در دل منطقه‌ای پرجمعیت محسوب می‌شد، بامداد یکشنبه هدف حمله پهپادی قرار گرفت و شعله‌های آن تا ساعت‌ها منطقه را در دود و اضطراب فرو برد. شرایط بحرانی ناشی از اختلالات شهری، مسیرهای مسدود، و عدم آمادگی شهروندان برای شرایط اضطراری، بر عمق آسیب‌پذیری تهران در مواجهه با حوادث پرخطر تاکید داشت.

آنچه در ادامه می‌خوانید، گزارش روزنامه اعتماد از شب سخت شهران پس از حادثه انبار نفت است.

اغراق نباشد، انبار نفت شهران با حدود دست‌کم ۲۰۰ میلیون لیتر فرآورده نفتی حکم انبار باروت را در شمال غربی تهران داشت، بنابراین زمانی که کاتز، وزیر دفاع اسراییل صبح روز شنبه تهدید کرد که در صورت ادامه شلیک‌ها از سوی ایران، تهران خواهد سوخت، به فکر آن افتادم. می‌دانستم اگر این انبار که در فاصله چندصدمتری مناطق مسکونی محله شهران، جنت‌آباد، حصارک و سیمون بولیوار قرار دارد، آتش بگیرد نه تنها این مناطق که مناطق دیگر تهران هم تحت تاثیر آن قرار خواهد گرفت. آن هم در شرایطی که طی دو، سه سال گذشته ساختار ترافیکی محله با عملیات عمرانی شهرداری تهران برای ساخت زیرگذر ایرانپارس، به‌طور کلی بر هم خورده و راه دسترسی مردم به ویژه از جنت‌آباد شمالی و سیمون بولیوار به پایین و خروج از منطقه حتی با وجود بزرگراه باکری در این اطراف به ‌شدت سخت شده است. 

همین اتفاق هم افتاد، بامداد روز گذشته، مخازن سوخت انبار نفت شهران مورد اصابت ریزپرنده‌های اسراییل قرار گرفت و ساعت‌ها در آتش سوخت؛ با این تفاوت که طبق روایت‌های محلی صبح همان روز، بخش زیادی از فرآورده‌های نفتی تخلیه شده بود: «صبح مخزن را تخلیه کردند وگرنه کل اینجا را آتش گرفته بود.» این را مردی می‌گوید که در سرازیری یکی از خیابان‌های منتهی به آتش‌سوزی انبار نفت ایستاده. تقریبا شبیه همین گفته ساعتی بعد توسط جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتش‌نشانی تهران عنوان شد: «در انبار شهران دو، سه مخزن دچار آتش‌سوزی شده که این مخازن بنزین نبوده و از مشتقات دیگر نفتی بوده است. با توجه به شرایط، تمهیدات از قبل انجام و میزان موجودی مخازن تعدیل شده بود.»

آتش و دود غلیظ انفجار انبار نفت

پیش از این‌ بارها مسوولان شورای شهر و شورایاری منطقه هشدارهایی نسبت به این انبار نفت مطرح کرده بودند به ویژه پس از انفجار در بیروت که حواس‌ها به این سمت جلب شده بود. مجید فراهانی همان زمان در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «تجربه انفجار بیروت تجربه‌ای بسیار تلخ و ناگوار بود که تاثیرات منفی آن دهه‌ها در بطن لبنان خواهد ماند. فراتر از هر حادثه و فاجعه درس آموخته‌ها و عبرت‌های آن باید مورد توجه قرار گیرد. حتما در اقصی نقاط گمرک‌های رسمی یا اسکله‌های غیررسمی، در مناطق ویژه اقتصادی یا بنادر ساحلی و غیرساحلی کشور انبارهای مشابه انبار مواد شیمیایی بیروت یافت می‌شود که از این پس باید به عنوان یک بمب ساعتی نگریسته شود؛ اما علاوه بر اماکن یاد شده انباشت مواد شیمیایی در بطن و مرکز شهرها و اماکن مسکونی خطرآفرین‌تر است. به عنوان یک‌ مثال به انبار نفت محله شهران که یک‌ بمب هیدروژنی داخل شهر و روی گسل زلزله مشا بنا شده، توجه کنیم. انبار نفت شهران با مخازنی غول‌پیکر درست در بطن بافت مسکونی شمال غرب تهران در محله شهران قرار گرفته.»

شدت انفجار در انبار نفت به قدری زیاد بود که به روایت یکی از ساکنین در لحظه وقوع، منطقه را به‌طور کامل روشن کرد: «همه شوکه بودیم و من در آن لحظه حس ترس را با تمام وجودم تجربه کردم تقریبا شبیه همان حسی که سه سال پیش در خیابان‌ها تجربه می‌کردم.» صدای انفجار و نور زیاد بسیاری از مردم را در آن لحظه به پنجره بالکن خانه رسانده بود تا از ماهیت ماجرا خبر‌دار شوند. آنهایی هم که در کوچه و خیابان بودند، فریاد می‌زدند: «خانه‌ها را تخلیه کنید انبار را زده‌اند، آتش گرفته و ممکن است همه خانه‌ها بسوزد.»

همه‌ چیز به قدری سریع اتفاق افتاد که فرصت کاری نبود و بسیاری از مردم سراسیمه خود را به بیرون از خانه رساندند و من هم یکی از همان‌ها. کیف دستی و یک بطری آب برداشتم و همان‌طور که چند تماس گرفتم، از پله‌ها خود را به کوچه می‌رساندم. همزمان با خودم می‌گفتم: «تو دیگه چرا؟ تو که حدس می‌زدی چرا هیچ چیز آماده نکردی؟ کیف نجات یا کوله‌پشتی‌ات کو آخه زن؟» همان وقت یادم افتاد داروهایم را فراموش کرده‌ام. کسی از فردا خبر نداشت و باید برمی‌گشتم و داروهای ضروری‌ام را با خود می‌بردم. با توجه به اینکه احتمال انفجارهای بعدی و قطعی برق وجود داشت، سوار آسانسور شدن خطرناک بود، بنابراین پله‌ها را دو تا یکی کردم و جهیدم. دارو و نان برداشتم و برگشتم. همه همین شرایط را داشتند سراسیمه و آشفته از اینکه دقیقه‌ای بعد چه پیش خواهد آمد سوار ماشین‌هایشان می‌شدند و به سمت پایین محله حرکت می‌کردند. برخی از جمله شخص خودم به سمت محل آتش‌سوزی می‌رفتند البته من به واسطه شغلم برای این کار دلیل داشتم، چراکه باید بی‌واسطه روایتگر ماجرا می‌شدم، اما این کار برای دیگران دلیلی نداشت و آنها باید تنها به فکر ترک محل می‌بودند.

آتش سوزی انبار نفت شهران

پهپادهای اسرائیلی از کجا شلیک شدند و چرا پدافند شب اول واکنشی نشان نداد؟ + ویدئو

ترک محل هم البته چندان خالی از دردسر نبود، چراکه در بلاتکلیفی کامل، هیچ‌کس نمی‌دانست حالا باید چه کند و به کجا پناه ببرد؟ مثلا آیا دو خیابان پایین‌تر امن است و به فرض آنکه آتش مهار شود و زبانه نکشد با آن غول سیاه دود که مستقیم وارد حلق و ریه‌هایمان می‌شود چه کنیم؟ ماسک بزنیم کافی است؟ گیرم که بر فرض محال ماسک کافی باشد، چشم‌هایمان را چه کنیم؟ و به همه اینها هم البته اضطراب و حمله‌های عصبی اضافه می‌شود. دچار حمله خفیف عصبی شدم، بنابراین سریع یک قرص بالا انداختم و با چند نفس عمیق سعی کردم به شرایط مسلط شوم. با مردم همکلام شدم؛ بعضی عصبانی، بعضی نگران و هیجان‌زده و باز سردرگم بودند. دست‌هایشان را پشت کمر قفل می‌کردند و با اندوه به آتش نگاه می‌کردند و به خانه‌هایشان خیره می‌ماندند.

به محل رسیدم و فاصله‌ام با آتش کمتر از ۷۰ متر بود و بوی دود داشت حسابی گیجم می‌کرد. مرد مسنی که آنجا ایستاده بود، می‌گفت که دقیقه‌ای قبل از انفجار، ریزپرنده را در آسمان دیده است و اینکه حتی قبل از انفجار اصلی، شاهد یک انفجار کوچک در قسمت غربی بزرگراه شهید باکری بوده است: «نمی‌دانستم باید چه کار کنم و با چه کسی تماس بگیرم. مطمئنم که خودش بود، چون محوطه را دور می‌زد و بعد حدود چند دقیقه‌ای یک جا ثابت ماند. داشتم در بالکن نماز می‌خواندم که صدای انفجار را شنیدم و همه جا روشن شد.» ساعتی بعد اما رادیو اعلام کرد که مردم هر گونه تحرک اجسام پرنده در آسمان را به شماره‌های ۱۱۰ و ۱۱۳ و ۱۱۴ اطلاع دهند منتها برای این مورد دیگر خیلی دیر شده بود. یکی  دیگر از ساکنین منطقه هم که از فاصله بسیار نزدیک شاهد اتفاق بود، می‌گفت: شدت انفجار و آتش‌سوزی به قدری زیاد بود که ما فکر کردیم خانه‌ای که پشت خانه‌مان است آتش گرفته، بعد فهمیدیم انبار نفت است همه گیج و منگ به کوچه رفتیم در حالی که نمی‌دانستیم چه کنیم و کجا برویم. 

همان‌طور که حدس می‌زدم، مسیرهای منتهی به پایین محله شلوغ بود؛ باکری به سمت شمال توسط نیروهای حفاظتی بسته شده بود و در این شرایط برخی مردم هم در حرکتی خطرناک، کنار اتوبان‌های همت، باکری و ستاری با فلشر روشن خودروهایشان ایستاده بودند و حالا خطر تصادف و بی‌نظمی ترافیکی را هم می‌توانستیم به آشفتگی‌های قبلی اضافه کنیم در حالی که بهتر است در چنین شرایطی مردم از وجود پناهگاه‌های محلی آگاه شوند و حداقل‌های لازم برای ایمنی را آموزش ببینند. 

انفجار انبار نفت شهران

حدود سه ساعت پس از آغاز آتش‌سوزی دوباره به محل برگشتیم، اما شعله‌های آتش به مراتب بیشتر از قبل و هوا به ‌شدت ناسالم بود، بنابراین به سمت خانه یکی از اقوام حرکت کردیم. چند ساعت گذشت و نزدیک به صبح پدرم به واسطه شرایط سخت و البته به واسطه هوای آلوده‌ای که شب گذشته استنشاق کرده بودیم، دچار مشکل قلبی شد اگرچه خوشبختانه به واسطه حضور فوری یک امدادگر در محل، مشکل رفع شد.

از آن زمان تا همین حالا صدای گاه و بی‌گاه درگیری‌ها در منطقه‌ای که متصل به مرکز شهر است، شنیده می‌شود و در لحظه تنظیم گزارش هم گزارش‌هایی از انفجار در میدان ولیعصر و حوالی خیابان طالقانی منتشر شده است. همین‌طور گزارش‌ها حاکی از آن است که هنوز دود سیاه در محل انبار نفت شهران دیده می‌شود و جلال ملکی هم به رسانه‌ها گفته است که جای نگرانی برای شهروندان نیست، دود سیاه اطراف انبار نفت به علت سوختن مشتقات نفتی است که تا زمان اتمام سوخت در مخزن ادامه خواهد داشت. با وجود این مشخص نیست شاخص کیفیت هوا در چه سطحی قرار دارد و بررسی آن از طریق سامانه‌های کنترل کیفیت هوای شهرداری تهران و همین‌طور سازمان محیط زیست هم میسر نیست، چراکه در ساعت تنظیم گزارش این سامانه‌ها مشکل دسترسی داشتند.

منبع: اعتماد
مطالب مرتبط
دیجیاتو
بدون نظر

ورود