
چهاردهم اوت ۲۰۲۵، هشتادمین سالگرد پیروزی بر ژاپن و پایان جنگ جهانی دوم بود. تنها چند روز پیش از تسلیم کامل و بدون قید و شرط امپراتوری ژاپن، نخستین و تنها بمبهای اتمی تاریخ در مأموریتهای رزمی بر روی شهرهای ناگاساکی و هیروشیما رها شدند.
بزرگترین و اصلیترین تولیدکنندگان هواپیماهای جنگی آمریکا در طول جنگ جهانی دوم

بمبافکن B-29 Superfortress ساخت بوئینگ ملقب به Enola Gay (این اسم به احترام مادر خلبان این بمبافکن به نام Enola Gay Tibbets نام داده شد. خلبان سرهنگ پل تیبتس نام داشت.) در ۶ اوت ۱۹۴۵ نخستین حملهٔ هستهای تاریخ را انجام داد. به همان اندازه که محمولهاش ترسناک بود، خود B-29 نیز جهشی عظیم در فناوری تسلیحاتی بهشمار میرفت. امروز بمبافکن Enola Gay در مرکز استیون اف. اودوار-هازی اسمیتسونیَن در شنتیلی، ویرجینیا، در وضعیت حفاظتشده نگهداری میشود.
فیلمی که بمباران اتمی هیروشیما را لحظه به لحظه به تصویر کشیده است + ویدیو

روز پیروزی بر ژاپن
جشنهایی که در ۸ مه ۱۹۴۵، روز پیروزی در اروپا برگزار شد، تحتالشعاع شدت گرفتن خشونت در جبههٔ اقیانوس آرام قرار گرفت؛ جایی که حتی با پیشروی متفقین به سوی جزایر اصلی ژاپن، نبرد همچنان بهشدت ادامه داشت. نشانههای هولناکی از اینکه مقاومت ژاپن پس از آغاز عملیات تهاجمی «Operation Downfall» همچنان ادامه خواهد یافت، در نبردهای خونین وحشتناک آیوو جیما و اوکیناوا آشکار شد. تا آن زمان، ژاپن هرگز در برابر یک قدرت خارجی تسلیم نشده و هیچ واحد نظامی ژاپنی در طول جنگ جهانی دوم سلاحهایش را زمین نگذاشته بود.

پس از پخش اعلامیههای هشداردهنده پیش از حملات هستهای، نیروی هوایی ارتش ایالات متحده (USAAF) بمب اتمی «پسر کوچک» (Little Boy) را بر ستاد ارتش ژاپن در هیروشیما و بمب «مرد چاق» (Fat Man) را بر فراز کارخانه کشتیسازی ناگاساکی رها کرد. همانطور که روزنامه Mainichi روایت میکند، حملات کامیکازه و یورشهای انتحاری نیروهای ارتش امپراتوری حتی پس از پخش پیام امپراتور مبنی بر قصد تسلیم نیز ادامه داشت. با این حال، دولت ژاپن رسماً در ۱۴ اوت ۱۹۴۵ تسلیم شد.

شادی و آسودگی ناشی از پایان نهایی این درگیری خونین و ویرانگر با احساسات و پیامدهای متناقضی همراه بود. دونالد ال. میلر، تاریخدان و نویسنده، مینویسد که بیش از ۴۰۰ هزار سرباز در میدان جنگ کشته شدند و دستکم ۶۵ میلیون نفر در سراسر جهان جان باختند. موزه ملی جنگ جهانی دوم این بخش از کتاب او به نام «سرگذشت جنگ جهانی دوم»، را چنین برجسته میکند:
«درک این حجم از مرگ بسیار دشوار بود، این همه وحشیگری و رنج، و در اوت ۱۹۴۵ هیچکس دیگر شمارش نمیکرد. برای کسانی که چهرهٔ نبرد را دیده بودند، در اردوگاهها و زیر بمبها بودند—و زنده مانده بودند—احساسی از آسودگی عظیم رخ داد.»

سرنوشت بمبافکن Enola Gay
بمبافکن B-29 Superfortress پیچیدهترین بمبافکنی بود که در طول جنگ جهانی دوم به پرواز درآمد. این هواپیما نخستین بمبافکن تاریخ با کابینهای تحت فشار بود و مجموعهای از نوآوریهای دیگر را نیز به همراه داشت. سامانههای پیشرفته برای بقا و نجات خدمه، رایانههای هدفگیری، موتورهای بهینهشده و سامانههای آویونیک، همگی در قالب برنامهٔ سوپرفورترس طراحی و اختراع شدند.
سه روز پس از مأموریت سرنوشتساز Enola Gay، سرگرد چارلز سوئینی هدایت B-29 دیگری به نام Bockscar را بر عهده داشت تا دومین بمب اتمی را بر روی شهر ناگاساکی رها کند. همان روز، انوولا گی بهعنوان هواپیمای شناسایی پیشرفتهٔ وضعیت آبوهوا به پرواز درآمد.

در پایان جنگ، این بمبافکن در پایگاه نیروی هوایی اندروز در مریلند در فضای باز نگهداری میشد تا اینکه در اوت ۱۹۶۰، موزه اسمیتسونیان کارکنان خود را فرستاد تا قطعات B-29 را از هم جدا کرده و برای مرمت به داخل تأسیسات گاربر در مریلند منتقل کنند؛ روندی که جزئیات آن در وبسایت موزه توضیح داده شده است.


در ابتدا تخمین زده شده بود که پروژهٔ بازسازی و نگهداری کامل Enola Gay بین هفت تا نه سال طول بکشد، اما این فرایند نزدیک به دو دهه به طول انجامید. کار مرمت در سال ۱۹۸۴ توسط کارکنان تأسیسات گاربر آغاز شد و در مجموع حدود ۳۰۰ هزار ساعت کار برای تکمیل آن صرف گردید.
امروز، این هواپیمای B-29 در موزه ملی هوا و فضا، مرکز استیون اف. اودوار-هازی به نمایش گذاشته شده است.

ابرسلاح نهایی: B-29 Superfortress
برنامهٔ B-29 حدود ۳ میلیارد دلار هزینه در بر داشت؛ در حالیکه برای پروژهٔ منهتن که اولین بمبهای اتمی را توسعه داد، در مجموع ۲ میلیارد دلار هزینه شد. به این ترتیب، توسعهٔ B-29 حدود ۱ میلیارد دلار بیشتر از برنامهٔ بمب اتمی آمریکا خرج برداشت و در واقع ۵۰ درصد گرانتر از خود پروژهٔ منهتن بود. این برنامه به گرانترین پروژهٔ منفرد جنگ جهانی دوم تبدیل گردید، حتی در مقایسه با مقیاس عظیم و محرمانهٔ پروژهٔ منهتن.
نوآوریهای طراحی B-29 Superfortress شامل بالهای بلند با نسبت منظری بالا و مجهز به فلپهایی از نوع فاولر (Fowler) بود که به آن امکان میداد با سرعتهای بالا و در ارتفاعات زیاد پرواز کند، در حالی که در سرعتهای پایینتر مورد نیاز برای برخاست و فرود، همچنان ایمنی و قابلیت مانور خود را حفظ نماید. همچنین، کابین پرواز در جلوی بال، بخش توپچی پشت بال، و ایستگاه توپچی دم، همگی تحت فشار طراحی شده بودند تا تحمل خدمه در پروازهای طولانی در ارتفاع ۱۸ هزار پایی افزایش یابد.

بوئینگ حتی یک سامانه تسلیحاتی دفاعی کنترل از راه دور برای B-29 طراحی کرد تا در شرایطی که اسکورتها قادر به محافظتش نبودند، بقا و توان دفاعی آن افزایش یابد. توپچیها با استفاده از دوربینهای هدفگیری کامپیوتری شلیک میکردند و هر یک میتوانستند کنترل دو یا چند برجک را در اختیار بگیرند تا در صورت لزوم، آتش متمرکز روی یک هدف داشته باشند. در واقع، B-29 خود بهتنهایی یک ابرسلاح محسوب میشد.
بدون نظر