
پس از حواشی بسیار در پی اعلام خبر کنسرت خیابانی و رایگان همایون شجریان در میدان آزادی تهران، این خواننده دقایقی پیش از طریق صفحه اینستاگرام خود خبر از لغو این اجرا داد.
همایون شجریان نوشت:
عزیزان آن چیزی که حدس میزدم آخر سر همان شد.
تا الان و در دو روز گذشته وسایل ما اجازه ی ورود نگرفته و به نظر می آید که توان مدیریت برای حضور جمعیت میلیونی این اجرا وجود ندارد. جلسات و بررسی هایی که این چند روزه انجام شده کاری ست که می بایست قبل از موافقت با درخواست ما در دوماه گذشته انجام میشد.
به هر حال این اجرا انجام نخواهد گرفت. از همه ی عزیزانی که برای این آرزوی محال من زحمت بسیار کشیدند سپاسگزارم. روز و روزگار بر همگی خوش.
او در پایان این شعر از حافظ را در پست اینستاگرامی خود نوشت:
ما زِ یاران چَشمِ یاری داشتیم/ خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم/ تا درختِ دوستی بَر کِی دهد/ حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم/ نکتهها رفت و شکایت کس نکرد/ جانبِ حُرمَت فرو نگذاشتیم/ گفت خود دادی به ما دل حافظا/ ما مُحَصِّل بر کسی نَگماشتیم….
واکنش همایون شجریان به مخالفان کنسرت در میدان آزادی
پیشتر این خواننده در پاسخ به انتقادات به این اجرا توضیحاتی ارائه داده بود. شجریان با انتشار ویدیویی از آوازخوانی خود در میدان آزادی درحال راندن یک موتورسیکلت، نوشت: «این اجرا نه تلاشی برای پوشاندن مشکلات، بلکه تلاشی برای بخشیدن لحظهای حال خوش به مردمی است که سزاوار شادیاند.»
همایون شجریان در اینستاگرام خود نوشت:
این اجرا خواستهای بود که سالها در دل داشتم و بارها بر زبان آورده بودم. امروز که امکان تحقق آن فراهم شده، بر خود وظیفه میدانم به عهد و آرزوی دیرینهام پایبند بمانم و این برنامه را برای مردم و شهرم برگزار کنم.
پس از انتشار این خبر، سیل محبت و همراهی شما مرا سرشار از شکر و سپاس کرد. در عین حال میدانم برخی نیز از این اتفاق خرسند نبودند.
زندگی هر روز در جریان است؛ چه با شادی و چه با غم. با همه ی تلخی ها و شیرینی هایش. کنسرتها و تئاترها در سالنهای شهر و چه بسا در خیابان برپا میشوند، کسبه به کار مشغولند، معلمان و دانش آموزان به کلاس میروند، تولیدکنندگان و کارگران در حال فعالیتند، دید و بازدیدها و سفرها ادامه دارد.
همهی اینها در دل مشکلاتی رخ میدهد که بر کسی پوشیده نیست: فشارهای اقتصادی، نگرانیهای اجتماعی، و بیمهای بزرگتر از آیندهای نامعلوم. هیچکس نمیتواند انکار کند که ما در شرایطی دشوار زندگی میکنیم.
اما درست در همین بستر سختیها و دل دشواری هاست که امید و زندگی معنا می یابد و موسیقی میتواند لحظهای آرامش، همدلی و امید بیافریند. واقعیت این است که امروز «زندگی عادی ما، همان زندگی غیرعادی ماست». شاید حتی یک روز روشن و بیدغدغه، برای ما اتفاقی غیرعادی محسوب شود. من بر این باورم که موسیقی، لحظهای برای آرامش و پیوند دلهاست، نه ابزاری برای عادینمایی یا انکار رنجها.
پس لطفاً این برنامه را با تحلیلها و قضاوتها گره نزنیم. این اجرا نه تلاشی برای پوشاندن مشکلات، بلکه تلاشی برای بخشیدن لحظهای حال خوش به مردمی است که سزاوار شادیاند. باور دارم که این خواستهی کوچک، حقی طبیعی برای همهی ماست. ما زاده و پرورده ی نسلی هستیم که گرفتند غمهای بزرگ را به کارهای بزرگ تبدیل باید کرد.
حیف آن پدر …