مرز بین نافرمانی و بی‌احترامی کودکان و نوجوانان؛ کجا باید خط قرمز کشید؟

مرز بین نافرمانی و بی‌احترامی کودکان و نوجوانان؛ کجا باید خط قرمز کشید؟

تشخیص مرز میان نافرمانی جزئی و بی‌احترامی آشکار، موضوع بسیار مهمی است. پرسش اصلی برای والدین این است که چگونه بفهمند رفتار فرزندشان از مرز گذشته و به بی‌احترامی واقعی تبدیل شده است؟ و در چنین شرایطی چه اقدامی باید انجام دهند؟

وقتی کودکی بی‌ادبانه رفتار می‌کند یا شکایت دارد که شرایط عادلانه نیست، لازم است که والدین از خود بپرسند: «آیا فرزندم صرفاً در حال بیان نارضایتی کلی از سختی‌ها و نابرابری‌های زندگی است یا عمداً قصد دارد آزاردهنده، تحقیرکننده یا توهین‌آمیز باشد؟»

برای مثال، زمانی که کودک چشمانش را می‌چرخاند و با عصبانیت از پله‌ها بالا می‌رود، این رفتار چندان آسیب‌زننده نیست. اما وقتی که می‌گوید: «تو آدم بدی هستی، نمی‌توانی من را مجبور کنی، برایم مهم نیست قوانین چیست، انجامش نمی‌دهم»، قضیه کاملاً متفاوت است.

بسیاری از والدین نمی‌دانند که در چه نقطه‌ای باید مرز بی‌احترامی را مشخص کنند. زمانی که نوجوان یا کودک کمی نافرمانی می‌کند، والدین می‌ترسند و می‌گویند: «اگر جلوی کوبیدن در توسط فرزندم را نگیرم، دفعه بعد ممکن است به من فحش بدهد.»

پاسخ مناسب در این شرایط چنین است: «آیا تا به حال به شما فحش داده است؟ اگر نداده، جای نگرانی نیست. و اگر روزی چنین اتفاقی بیفتد، همان موقع باید او را در برابر رفتارش مسئولیت‌پذیر کنید». موضوع ساده‌تر از آن چیزی است که به نظر می‌رسد.

فرزندپروری در دوران نوجوانی

والدین معمولاً نگران‌اند که در دوران نوجوانی شرایط دشوارتر شود. داشتن فرزند در این سن یا در آستانه نوجوانی، معمولاً همراه با ترس از سخت‌تر شدن اوضاع است. همه می‌دانند که نوجوانان می‌توانند بسیار دمدمی‌مزاج و لجباز باشند. بنابراین، فرزندپروری در این دوره نیازمند برقراری تعادلی حساس است.

در این مرحله، باید به نوجوان فرصت داده شود تا فرآیند طبیعی استقلال‌طلبی خود را تجربه کند. اما در عین حال، رفتارهایی که واقعاً بی‌احترامی، توهین‌آمیز یا آزاردهنده هستند، باید شناسایی و اصلاح شوند.

تفاوت میان اطاعت و استقلال

مسائل مربوط به احترام، بی‌احترامی و اطاعت، اغلب به نقطه اختلاف میان والدین و فرزندان تبدیل می‌شود. والدین حق دارند که از همه فرزندان خود، حتی اگر ۲۲ سال داشته باشند و همچنان در خانه زندگی کنند، انتظار اطاعت داشته باشند.

بخش زیادی از تنش‌ها به دلیل نیاز واقعی نوجوان به استقلال شکل می‌گیرد. در همین نقطه، تضاد ایجاد می‌شود: والدین به دنبال اطاعت‌اند و نوجوان در پی استقلال.

موضوع را شخصی نکنید

وقتی نوجوان از قوانین پیروی نمی‌کند، بسیاری از والدین این رفتار را نشانه بی‌احترامی به خودشان می‌دانند. در این مرحله، خطای اصلی زمانی رخ می‌دهد که والدین این احساس را خیلی شخصی تلقی کنند.

نوجوانان باید یاد بگیرند که مسئله اطاعت را به شکلی سالم حل کنند. اما والدین نیز باید بدانند که بیشتر رفتارهای سرکش نوجوانان از میل آن‌ها به استقلال ناشی می‌شود، نه از بی‌احترامی.

برای مثال، اگر نوجوانی دیرتر از زمان تعیین‌شده به خانه بازگردد و در پاسخ به پرسش والدین بگوید که دلیل تماس نگرفتنش این بوده که نمی‌خواسته جلوی دوستانش خجالت بکشد، واکنش منطقی والدین این است: «بنابراین جمعه شب بیرون نمی‌روی. باید مسئولیت‌پذیر باشی، به موقع برگردی و در صورت تأخیر تماس بگیری.» این پاسخ منصفانه و متعادل است.

اما اگر والدین بگویند: «حق نداری با این کار به من بی‌احترامی کنی»، در واقع مسیر اشتباهی را انتخاب کرده‌اند، زیرا موقعیت را بیش از حد شخصی کرده‌اند.

یکی از بزرگ‌ترین خطاها این است که والدین رفتار فرزند خود را کاملاً شخصی برداشت کنند. واقعیت این است که نوجوانان دیگر نیز همین رفتارها را با والدین خود دارند. این موضوع بخشی از طبیعت دوران نوجوانی است. وظیفه والدین این است که تا جای ممکن رفتار فرزندشان را بی‌طرفانه مدیریت کنند.

اگر والدین راهکار مؤثری برای مقابله با چنین موقعیت‌هایی نداشته باشند، احساس می‌کنند که کنترل اوضاع از دستشان خارج شده و دچار ترس می‌شوند. در نتیجه، یا بیش از حد واکنش نشان می‌دهند یا هیچ واکنشی بروز نمی‌دهند.

در صورت واکنش افراطی، والدین بیش از حد سختگیر می‌شوند و در صورت واکنش ضعیف، رفتار فرزند را نادیده می‌گیرند یا به خود می‌گویند: «این فقط یک دوره گذراست». در هر دو حالت، کودک یاد نمی‌گیرد که چگونه افکار و احساساتش را بهتر کنترل کند یا رفتاری محترمانه‌تر داشته باشد.

رفتارهایی که می‌توان نادیده گرفت

به‌طور کلی، توصیه می‌شود که والدین از کنار بی‌احترامی‌های جزئی فرزندانشان بگذرند. برای مثال، چرخاندن چشم، با عصبانیت بالا رفتن از پله‌ها، غر زدن درباره ناعادلانه بودن زندگی، آه کشیدن‌های اغراق‌آمیز یا حتی کوبیدن در اتاق خواب، همگی در این دسته قرار می‌گیرند.

رفتارهایی که والدین باید جدی بگیرند

با وجود اینکه برخی رفتارهای کوچک و بی‌اهمیت بهتر است که نادیده گرفته شوند، اما مواردی وجود دارد که والدین نباید از آن‌ها بگذرند. برای مثال، وقتی نوجوان با صدای بلند ناسزا می‌گوید، تهدید می‌کند یا کلمات تحقیرآمیز به کار می‌برد، این رفتارها نیاز به برخورد مستقیم دارند. چنین واکنش‌هایی بی‌احترامی آشکار به شمار می‌آیند و باید همان لحظه متوقف شوند.

تعیین پیامدها به جای واکنش احساسی

راهکار مناسب در این شرایط، پرهیز از واکنش‌های هیجانی و تعیین پیامد روشن است. به عنوان نمونه، اگر نوجوان ناسزا گفت، والدین می‌توانند بگویند: «این نوع صحبت کردن قابل قبول نیست. امشب دیگر اجازه استفاده از تلفن همراه را نداری». در چنین وضعیتی، بدون دعوا و فریاد، یک پیامد مشخص و عینی برای رفتار تعیین می‌شود.

ثبات در اجرای قوانین

یکی از کلیدهای مهم در فرزندپروری، ثبات و استمرار در اجرای قوانین است. اگر والدین هر بار واکنشی متفاوت نشان دهند، کودک سردرگم می‌شود و تصور می‌کند که می‌تواند مرزها را جابه‌جا کند. اما وقتی قوانین و پیامدها ثابت و مشخص باشند، کودک به تدریج درک می‌کند که بی‌احترامی نتیجه‌ای جز محدودیت برای او ندارد.

مرز بین استقلال و بی‌احترامی

نوجوانان در تلاش برای استقلال، گاهی رفتارهایی از خود نشان می‌دهند که در ظاهر سرکشانه یا حتی گستاخانه است. والدین باید تفاوت این دو موقعیت را به‌خوبی تشخیص دهند. استقلال‌طلبی طبیعی است و باید فضای لازم برای آن فراهم شود، اما بی‌احترامی مستقیم قابل چشم‌پوشی نیست. هنر فرزندپروری در این است که این مرزها به‌درستی شناخته و مدیریت شوند.

اهمیت حفظ آرامش والدین

در مواجهه با بی‌احترامی، حفظ آرامش نقشی اساسی دارد. وقتی والدین عصبانی شوند و فریاد بزنند، شرایط تشدید می‌شود. در مقابل، واکنش آرام و حساب‌شده همراه با پیامدی مشخص، تأثیر بیشتری بر کودک می‌گذارد و او را به فکر فرو می‌برد.

نادیده گرفتن رفتارهای نمایشی

رفتارهایی مانند غرولند کردن، زیر لب اعتراض کردن یا کوبیدن در، اغلب راهی برای تخلیه احساسات هستند و ارزش درگیری ندارند. والدین باید این رفتارها را بخشی از روند طبیعی رشد نوجوان بدانند و تنها بر رفتارهای جدی و آزاردهنده تمرکز کنند.

مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
بدون نظر

ورود