
پل برل، خدمتکار سلطنتی سابق و از نزدیکترین افراد به پرنسس دایانا، در کتاب تازه خود که بهزودی منتشر خواهد شد، روایتهای ناگفتهای از پشت پرده خاندان سلطنتی بریتانیا را بازگو میکند. او در این کتاب با عنوان محرم اسرار سلطنتی (The Royal Insider) جزئیاتی از محاکمه پرحاشیه خود، دیدار محرمانه با ملکه، دلیل حسادت مگان مارکل به کیت میدلتون و جزئیاتی از زندگی شخصی ملکه را برای اولین بار شرح میدهد.
محاکمه پرحاشیه پل برل
در پاییز ۲۰۰۲، توجه رسانهها و افکار عمومی بریتانیا به دادگاه اولد بِیلی جلب شد؛ جایی که پل برل، خدمتکار سابق و محرم اسرار پرنسس دایانا، در برابر اتهامات سنگین ایستاد. او متهم بود که ۳۱۵ قلم از اموال دایانا، بهعلاوه شش قلم متعلق به شاهزاده چارلز و ۲۱ قلم از شاهزاده ویلیام را به سرقت برده است. در صورت محکومیت، تا پنج سال زندان در انتظارش بود.

پلیس در جریان تحقیقات خانه او را بازرسی کرد و بسیاری از وسایلی را که دایانا طی سالها به خانواده برل هدیه داده بود، از جمله لباسها، کیفها و حتی میز تحریری که به پسرش داده بود، ضبط کرد. این اقدام، خانه او را بهگفته خودش شبیه صحنه یک «سرقت معکوس» کرد.


برل بارها تأکید کرده بود که این وسایل نه برای منافع شخصی بلکه برای نگهداری امن نزد او بوده است. او در نامهای به شاهزاده چارلز و نیز در مکاتبه با ویلیام در دوران سفر سالانهاش، توضیح داده بود که قصدش حفاظت از اسناد و اشیای حساس است. حتی در سال ۱۹۹۷، کمی پس از مرگ دایانا، این موضوع را به ملکه نیز اطلاع داده بود. اما در جریان محاکمه، دادستانی مدعی شد او هیچگاه چنین موضوعی را با کسی در میان نگذاشته است.

گره ماجرا زمانی باز شد که مشخص شد برل واقعاً با ملکه دیداری خصوصی داشته و در آن جلسه از وظیفه خود در نگهداری اسناد سخن گفته است. این موضوع ابتدا توسط شاهزاده فیلیپ به چارلز منتقل شد و سپس از سوی دربار تأیید گردید. در نهایت، دادستانی ناچار شد اعلام کند که شواهد تازه نشان میدهد ادعای «بیاطلاعی دربار» درست نبوده است.
قاضی با پذیرش این واقعیت، حکم تبرئه صادر کرد و برل آزاد شد. بدین ترتیب، ملکه عملاً او را از زندان نجات داد.


پل برل همچنین ادعا میکند که در دیدار محرمانهاش با ملکه الیزابت در دسامبر ۱۹۹۷، ملکه به شکلی غیرمنتظره سخنی هشدارآمیز گفت. او روایت میکند که پس از گفتوگو درباره نابودی احتمالی بخشی از میراث دایانا و بیتوجهی اطرافیان به اهمیت این اسناد، ملکه ناگهان به او رو کرد و گفت: «مواظب باش. نیروهایی در این کشور فعالاند که حتی من هم از آنها آگاهی کامل ندارم.»
دلیل حسادت مگان مارکل به کیت میدلتون
ازدواج شاهزاده هری و مگان مارکل در سال ۲۰۱۸ همچون تحقق یک افسانه سلطنتی بهنظر میرسید. مردم بریتانیا و حتی جهانیان، شاهد بودند که نوه محبوب ملکه با بازیگر آمریکایی ازدواج میکند و این پیوند، نویدبخش عصری تازه در خاندان سلطنتی بود. هری که سالها زیر سایه غم از دستدادن مادرش زندگی کرده بود، سرانجام به آرامش رسیده بود و بسیاری تصور میکردند مگان ناجی او شده است.

زندگی مشترک آنها در کلبه ناتینگهام آغاز شد؛ خانهای کوچک با دو اتاق خواب و فضایی دلنشین در محوطه کاخ کنزینگتون. این مکان، پیشتر محل اقامت ویلیام و کاترین در سالهای نخست ازدواجشان بود و ساده اما صمیمی بهحساب میآمد. با این حال، فاصلهای کوتاه آنها را از آپارتمان مجلل 1A جدا میکرد؛ اقامتگاهی بزرگ با سالنها و حتی تالار رقص که در اختیار ویلیام و کاترین بود. همین تفاوت آشکار در امکانات و جایگاه اجتماعی، نخستین جرقه تنشها شد.

مگان که با فرهنگ سلطنتی بریتانیا و قواعد پیچیدهاش بیگانه بود، بهتدریج احساس کرد در برابر کاترین همواره در جایگاه دوم قرار دارد. این حس، در کنار فشار رسانهها و مقایسههای مداوم، به شکلگیری تصوری از حسادت مگان به کاترین دامن زد.
تا پیش از آن، افکار عمومی از این زوج بهعنوان «زوج طلایی» یاد میکردند. اما اختلافهای پنهان و نارضایتی از جایگاه سلطنتی، باعث شد تصویر افسانهای به سرعت فروبپاشد. تنها دو سال بعد، اعلام رسمی جدایی هری و مگان از مسئولیتهای سلطنتی در سال ۲۰۲۰ نشان داد رؤیایی که با شور و شادی آغاز شده بود، خیلی زود به پایان رسید.
ترک سلطنت و پیامدهای آن برای هری و مگان
پل برل ادعا میکند که خروج هری و مگان از سلطنت در ژانویه ۲۰۲۰ یکی از بزرگترین شوکها برای ملکه و افکار عمومی بود. به گفته او، دایانا هرگز نمیخواست پسر دومش چنین مسیری را انتخاب کند، زیرا باور داشت هری باید کنار برادرش بماند و او را تا رسیدن به تخت پشتیبانی کند.

با این حال، زوج جوان برداشت دیگری داشتند. برل نقل میکند که مگان، بهعنوان یک آمریکایی با فرهنگ و اهداف متفاوت، نمیتوانست محدودیتهای دربار را بپذیرد. او و هری تصور میکردند بیرون از سلطنت میتوانند استقلال مالی و آزادی کامل بهدست آورند. اما به باور برل، این تصمیم آنها را وارد تناقضی بزرگ کرد؛ بدون جایگاه سلطنتی، چیزی برای عرضه نداشتند و ارزششان وابسته به همان نهادی بود که از آن جدا شدند.

به گفته برل، مسئله مالی نقش مهمی داشت. او معتقد است هری و مگان رؤیای ثروتی همسطح با دوستان میلیاردر خود را در سر میپروراندند، در حالی که خاندان سلطنتی چنین امکانی را فراهم نمیکرد. بنابراین تصمیم گرفتند با ساختن قواعد خودشان زندگی تازهای را آغاز کنند.
اما نتیجه، به روایت برل، چندان موفقیتآمیز نبود. آنها نه به ثروتی عظیم رسیدند و نه به شهرتی مستقل. بهجای آن، همچنان از پیوند با سلطنت برای دیدهشدن استفاده کردند؛ همان پیوندی که قصد داشتند از آن رها شوند.
رابطه خاص ملکه با شاهزاده هری
پل برل ادعا میکند که پیوند ملکه الیزابت با نوهاش، شاهزاده هری، متفاوت و صمیمانهتر از سایر اعضای خاندان بود. در حالیکه اطرافیان ملکه همیشه رفتاری رسمی و خشک داشتند، هری با شوخطبعی و راحتی خاص خود دل او را بهدست آورده بود. برل میگوید همه در برابر ملکه صاف میایستادند و تعظیم میکردند، اما هری دست او را میگرفت و با لحنی صمیمی با او حرف میزد.

برل تأکید میکند که ملکه، برخلاف آنچه برخی تصور میکردند، هرگز مایل به خروج هری و مگان از سلطنت نبود. او باور داشت هری در دل نظام سلطنتی نقشی مهم دارد و جدایی او به زیان کل خاندان تمام میشود. حتی به گفته برل، ملکه برای آرامش مگان قدمهایی برداشت؛ نخستین مراسم رسمی مگان را شخصاً همراهی کرد تا او با مناسبات سلطنتی آشنا شود، و به او وعده داد که در صورت بروز هر مشکلی همیشه در دسترس خواهد بود.


به روایت برل، ملکه حتی حاضر بود برای مگان «قواعد را بشکند» و انعطاف نشان دهد؛ امری که بهندرت در زندگی سلطنتی دیده میشد. اما با وجود این حمایتها، تصمیم هری و مگان تغییر نکرد.
برل معتقد است جدایی آنها، برای ملکه ضربهای شخصی بود، زیرا هری نهتنها نوه محبوبش، بلکه یادآور روزهایی بود که دایانا در قید حیات بود.
جزئیاتی از زندگی خصوصی ملکه
پل برل در کتاب خود ادعا میکند که زندگی روزمره ملکه الیزابت دوم، برخلاف تصویر رسمی و باشکوهش، پر از عادتهای خاص و گاه عجیب بود. به گفته او، نخستین وظیفه هر روزش بهعنوان خدمتکار، قدمزدن با سگهای کورگی ملکه در ساعت هفت صبح بود.
ملکه علاقه شدیدی به سگهایش داشت و اجازه میداد آنها حتی در اتاق خواب و گاهی در تختش حضور داشته باشند. شاهزاده فیلیپ اما این موضوع را نمیپسندید و زیر لب از «این سگهای لعنتی» شکایت میکرد.

در مورد سبک زندگی، برل توضیح میدهد که ملکه هرگز صبحها حمام نمیکرد و از نسل قدیمی بود که حمام شبانه را ترجیح میداد. او هیچگاه دوش نمیگرفت، در حالیکه فیلیپ بیشتر اهل دوش گرفتن بود. تغییر لباس بخش جداییناپذیر برنامه روزانهاش بود؛ یک لباس برای صبح، لباسی دیگر برای مراسم رسمی، سپس بازگشت به لباس نخست و دوباره تعویض برای شام.

یکی از عادتهای جالب او، استفاده از «اسنوود» (snood) در هنگام خواب بود تا آرایش مویش حفظ شود. هر دوشنبه بعدازظهر، پس از بازگشت از ویندزور به کاخ باکینگهام، آرایشگر مخصوصش آقای چارلز برای شستوشو و مرتبکردن موهایش حاضر میشد.
برل تأکید میکند این جزئیات کوچک، چهرهای انسانیتر از ملکه نشان میدهد؛ زنی که در عین قدرت و اقتدار، وابسته به عادتهای ساده و حیوانات محبوبش بود و زندگی روزمرهاش با روتینهای دقیق تعریف میشد.
بدون نظر