
فقط در یک جا میتوان همزمان عروس دریایی، دلفین و فیل را در کنار هم دید و آن هم جلوی درِ مدرسه است. اگر ببر، هلیکوپتر و ماشین چمنزن را هم به این مجموعه اضافه کنیم، دیگر جای شکی نمیماند که موضوع درباره «قبایل فرزندپروری» است!
این عناوین در واقع خلاصهای از رویکردهای مختلف در زمینه تربیت کودک هستند و به گفته دکتر لالیتا سوگلانی، روانشناس و نویسنده کتاب «اضطراب عملکرد بالا»، برای سادهسازی روابط پیچیده میان والد و فرزند به کار میروند.
اگرچه بسیاری از والدین معتقدند که به هیچکدام از این دستهها تعلق ندارند و باور دارند که رشد کودک بیش از هر چیز به شیوهای انعطافپذیر نیاز دارد، اما این موضوع مانع از گسترش استفاده از این اصطلاحات چه در فضای مجازی و چه در دنیای واقعی نشده است.

والدین هلیکوپتری و ببر، بهویژه «مادران ببر» امروزه بهراحتی قابل شناسایی هستند؛ در حالی که برخی از این قبایل هنوز تازگی دارند. این رویکردها طیفی را شکل میدهند که از آزادی و رهایی کامل، مانند والدین عروس دریایی، تا کنترل افراطی، مانند والدین هلیکوپتری یا ماشین چمنزن، امتداد پیدا میکند. دلفینها، فیلها و ببرها نیز معمولاً در میانه این طیف قرار میگیرند.
دکتر سوگلانی که در بیرمنگام فعالیت دارد، در گفتوگویی اختصاصی با روزنامه دیلیمیل، این اصطلاحات را توضیح داده و به والدین کمک میکند که سبک تربیتی خود را بهتر بشناسند و در صورت نیاز، آن را اصلاح کنند.
عروس دریایی
در ویدیویی که بیش از ۴۰۰ هزار بار دیده شده، دکتر ونسا لاپوینت، مربی فرزندپروری و مادر دو فرزند، یک والد بسیار سختگیر را با والد بسیار آسانگیر مقایسه کرده است. هرکسی که عروس دریایی را دیده، موجودی نرم، انعطافپذیر و بدون ستون فقرات، بهخوبی متوجه میشود که چرا این جانور بهعنوان نمادی برای سبک تربیتی رها و سست انتخاب شده است.
ونسا والدین عروس دریایی را به عنوان افرادی معرفی کرده که بهراحتی تحت فشار قرار میگیرند و رفتارشان منفعل و بیاراده است. او در ویدیو تأکید کرده که باید از این نوع فرزندپروری پرهیز کرد، همانطور که باید از والد زورگو و پرخاشگری که مدام بر سر فرزندش فریاد میزند، دوری کرد.
والدین عروس دریایی اغلب پر از احساس گناه و نگرانی هستند. در این سبک، فرزندان شما جلوتر از شما حرکت میکنند. شما آنها را بزرگ نمیکنید، بلکه پشت سرشان میدوید تا به آنها برسید. از نظر رفتاری، این والدین معمولاً برای فرزندان خود برنامهای تنظیم نمیکنند و به جای آن، بر استقلال و آزادی تأکید دارند.
دکتر سوگلانی هم معتقد است که استعاره عروس دریایی بهخوبی سبکی از تربیت را نشان میدهد که فاقد مرز، قانون و ثبات است، اما در عین حال ویژگیهای مثبتی هم دارد. این والدین از نظر عاطفی گرم و مهربان هستند، اما به شیوهای آسانگیرانه عمل میکنند و انتظارات یا پیامدهای کمی برای فرزند خود در نظر میگیرند. از آنجایی که معمولاً از درگیری یا تنبیه دوری میکنند، سبک آنها میتواند کودک را بدون ساختاری رها کند که برای احساس امنیت و یادگیری مرزها ضروری است.

ببر
هنگامی که ایمی چوآ، استاد حقوق دانشگاه ییل و مادر دو فرزند، در سال ۲۰۱۱ کتاب «سرود نبرد ببر مادر» را منتشر کرد، هم با استقبال فراوان و هم با انتقادهای تند مواجه شد. این کتاب خیلی زود اصطلاح « ببر مادر» را رایج کرد، اصطلاحی که مترادف با والد بسیار سختگیر است.
ببرها قدرتمند، سختگیر و ترسناک هستند و از فرزندانشان برتری و کنترل میخواهند. والدین ببر با رویکردی مستبدانه فرزندان خود را تربیت میکنند و چون موفقیت برایشان اولویت دارد، انتظارات زیادی از کودکان دارند. تمرکز اصلی آنها بر نظم و دستاورد است و به همین دلیل، واکنش عاطفی کمتری به نیازهای فرزندان خود نشان میدهند.
این سبک ممکن است مانند ببر که تولههایش را برای بقا در جهانی خشن آماده میکند، موفقیت بیرونی به همراه داشته باشد، اما اغلب به قیمت از دست رفتن ارتباط عاطفی و عزتنفس کودک تمام میشود.
دلفین
دلفینها بهعنوان حیواناتی باهوش و اجتماعی شناخته میشوند. به گفته دکتر سوگلانی، سبک فرزندپروری دلفین نشاندهنده تعادلی سالم است و والدین دلفین معمولاً بازیگوش اما محافظ، ارتباطی اما مستقل هستند.
روانپزشک کانادایی شیمی کَنگ که این اصطلاح را در سال ۲۰۱۴ و با انتشار کتاب «راه دلفین: راهنمای والدین برای پرورش کودکانی سالم، شاد و باانگیزه بدون تبدیل کردن آنها به ببر» معرفی کرد، دلفین را تعادل میان والد عروس دریایی آسانگیر و والد ببر مستبد میداند.
مانند بدن دلفین، این والدین محکم اما انعطافپذیرند. والدین دلفین قوانینی دارند و انتظاراتی برای فرزندانشان تعیین میکنند، اما در عین حال استقلال را نیز ارزشمند میدانند. همانطور که دلفینها در کنار هم و هماهنگ شنا میکنند، این والدین نیز در کنار فرزند خود حرکت میکنند، نه بالاتر و نه پایینتر از او. هیچ سبک فرزندپروری بهطور مطلق بهترین نیست، اما سبک دلفینی بیشترین شباهت را به الگوی اقتدارگرایانه مثبت دارد و نباید آن را با شیوه اقتدارگرایانه مستبدانه یکی دانست. فرزندپروری اقتدارگرایانه مثبت همیشه با نتایجی سازنده برای رشد کودک همراه است، از جمله تقویت اعتمادبهنفس، همدلی، انعطافپذیری و شکلگیری دلبستگی ایمن.
فیل
وبسایت Fatherly درباره سبک فرزندپروری فیل نوشته که به جای یک موجود خشمگین، باید فیل را همچون غولی مهربان دید. کارشناسان نیز بر این باورند که برخلاف تصور رایج از بزرگترین پستاندار خشکی که در حال کوبیدن هرچه در مسیرش است دیده میشود، معنای واقعی این سبک در ویژگیهای متفاوت فیل آشکار میشود. در حقیقت، خصوصیات دیگر فیل باعث شده که این حیوان عظیمالجثه جایگاهی در الگوهای مدرن فرزندپروری پیدا کند.
دکتر سوگلانی توضیح داده که فیلها به پیوندهای خانوادگی قوی، هوش هیجانی بالا و غریزه محافظتکنندگی شناخته میشوند. والدینی که از این سبک پیروی میکنند، بسیار حمایتگر و دلبسته هستند و گاهی این حمایت به حد افراط میرسد. والدین فیل اغلب بسیار درگیر فرزندانشان میشوند و توانایی زیادی در حمایت عاطفی از آنها دارند.
اگرچه این توجه و تأکید بر نزدیکی و امنیت میتواند آرامش کودک را تقویت کند، اما در عین حال ممکن است روند استقلال او را به تأخیر بیندازد. علاوه بر این، گاهی چنین رفتاری میتواند پوششی برای مشکلات حلنشده والدین در دوران کودکی خود باشد. به گفته دکتر سوگلانی، این سبک معمولاً از میل عمیق والد برای محافظت از فرزند در برابر دردهایی ناشی میشود که خودش در کودکی تجربه کرده است.

هلیکوپتر
والدین هلیکوپتری همیشه بالای سر فرزندانشان میچرخند! این والدین مدام آمادهاند که در هر لحظه دخالت کنند. آنها بیش از حد مراقب و درگیر جزئیات زندگی کودک هستند. این شیوه در واقع نوعی مدیریت ریزبینانه است که والدین کنترل خود را بر همه جنبههای زندگی فرزند اعمال میکنند و ریشه آن معمولاً اضطراب و ترس شدید است.
به گفته سوگلانی، چنین رویکردی میتواند مانع شکلگیری استقلال در کودک شود. او توضیح داده که این نظارت مداوم شاید به والد احساس امنیت بدهد، اما برای کودک نشانهای از بیاعتمادی است و جلوی رشد اعتمادبهنفس و استقلال او را میگیرد.
ماشین چمنزنی
همانطور که ماشین چمنزن مسیر خود را در میان علفها باز و سطح زمین را صاف میکند، والدین ماشین چمنزن نیز تلاش میکنند که هر مانعی را از مسیر فرزندشان بردارند. اگرچه نیت آنها آسانتر کردن زندگی فرزند است، اما به گفته دکتر سوگلانی، این شکل از محافظت افراطی باعث میشود که کودک فرصت یادگیری از طریق تجربه طبیعی زندگی را از دست بدهد.
در کوتاهمدت این روش شاید به کودک احساس امنیت بدهد، اما در بلندمدت فرزندان چنین والدینی در مواجهه با مشکلات واقعی زندگی آسیبپذیرتر خواهند بود، زیرا هرگز فرصت روبهرو شدن با سختیها را نداشتهاند.
آیا راه بهتری وجود دارد؟
دکتر سوگلانی به والدین توصیه کرده که به جای تمرکز بر بی نقص بودن، ارتباط را در اولویت قرار دهند. به باور او، مؤثرترین شیوه فرزندپروری، آگاهانه و هماهنگ بودن است؛ جایی که والدین پاسخگو باشند، نه واکنشی و متناسب با سطح رشدی کودک، برای او مرزهایی متناسب با سنش تعیین کنند.
والدین باید بدانند کودکان بخشهای حلنشده شخصیت آنها را آشکار میکنند، یعنی قسمتهایی که در کودکی درمان نشدهاند و نباید نیازهای برآوردهنشده خود را به فرزندان منتقل کنند. آنچه که بیشترین اهمیت را دارد، ترمیم رابطه، ثبات و حضور فعال والدین است. کودکان به والدین کامل و بی نقص احتیاج ندارند، بلکه به والدینی نیاز دارند که واقعی باشند، یاد بگیرند، خود را با آنها هماهنگ کنند و همراهشان رشد کنند. همه والدین ممکن است که اشتباه کنند و این مسئله کاملاً طبیعی است، زیرا فرزندپروری هیچ راهنمای قطعی و بینقصی ندارد.
بدون نظر