
عباس جمشیدیفر سالهاست از قالب یک کمدین فرعی و زودگذر بیرون آمده و حالا به بازیگری تبدیل شده که حضورش میتواند جان تازهای به پروژهها ببخشد. او مسیر دشواری را طی کرده تا به جایگاه کنونی خود برسد. این روزها جمشیدیفر با انتخابهای متفاوت، توانسته تصویری تازه از خودش بسازد و نگاه مخاطبان و منتقدان را جدیتر از همیشه جلب کند.
سکانس جنجالی سریال «اجل معلق» با بازی رضا عطاران و عباس جمشیدیفر + ویدیو

البرز کوشیار، منتقد سینما و تلویزیون، مینویسد، شیرین مثل قند. کوهِ نمک. بدون ادا و ادعا. در بدترین احوالات هم میتواند خندهدار به نظر برسد. انگار همیشه دل و دماغ نمکپاشی دارد. حتی وقتی از فَرط عصبانیت، به محلِ جوانه زدن ناخن رفیقش لعنت میفرستد! یا خیلی جدی به طرز مضحکی سر سلامتی بدهد به تابلوی ورود ممنوع که به قول او عمری یک پا ایستاده تا ما خلاف نرویم! یا پرچم شتر را بالا ببرد که خار میخورد، ولی به خواهر و ناموس رفیقش چشم ندارد! یا بابت خرید منشوریِ نامتعارفی که با سوتفاهم از داروخانه انجام داده، کلی فحش و فضیحت از کس و ناکس بشنود و دم نزند!
صحبت از عباس جمشیدیفر است و آنچه از او در اجل معلق شاهدیم. بازیگری که اتفاقاً چند روز پیش پا به ۴۵ سالگی گذاشت. او سالهاست به شایعه «فرعیِ زنگ تفریح» درباره خودش پایان داده. دیگر بازیگری گذری با حضوری کوتاه در کمدیها نیست. این سالها چنان درخشیده و خودش را ثابت کرده که شده مکمل اُکازیون.

مدل موی عجیب عباس جمشیدیفر در سکانسی از سریال «اجل معلق» + ویدیو
بازیگران اصلی تازه کنارش جان و جلوه میگیرند. عموماً همراه ستارههایی مثل جواد عزتی یا رضا عطاران. این توجه پروژهها البته جمشیدیفر را در خطر تکرار قرار داده. به نظر پیوسته از او چیزی را میخواهند که بارها در کمدی جواب داده. او البته هر بار کلنجار میرود تا از اَنگ کلیشه بگریزد. جایی با گریم، مانند مدل موی مسخره غلام در اجل معلق. با تغییر میمیک مثل دلهرههایش در داریوش. گاهی هم با بداهه گویی مدام، مثل فریدون سریال خوشنام.
پله پله سرِ صبر و حوصله رشد کرده و خود را در سینمای تجاری بالا کشیده. او دیگر داماد روی مخ و نچسب «حبیب آقا»ی سال ۸۶ نیست. دیگر اسمش تهِ تیتراژ پیامک از دیار باقی، بزنگاه، عید امسال و… نمیخورد. مینشیند سردر فیلمها و سریالها. ورِ دل بازیگر اصلی پرفروشهایی مثل تمساح خونی و صددام. گویا روزگار این بار پای حرفش ایستاده و پاداش سختیهای زیادی که او گفته کشیده، روزهای دشواری که سپری کرده تا در برف و باران، گرما و سرما، در دل خیابانها و پارکها نمایش اجرا کند، سخاوتمندانه به پایش ریخته.

بازیگری که در گریز از کمدی، پیشنهادهای متفاوتی مثل علی گرگینِ یاغی با ذات وحشی و شارلاتانش، کاظمِ بزدل اما بامعرفت داریوش یا اردلانِ پای کار سقوط را با ریسک پذیری، دو دستی میچسبد و نتیجه میشود بازیهایی به یادماندنی. جمشیدیفر امروز رگ خواب تماشاگر دستش آمده و شده یک مکمل طلایی.
انتقاد منتقد سینما از پژمان جمشیدی: «نسخه فعلی پژمان دیگر جای دفاعی باقی نگذاشته»
بدون نظر