
روز سهشنبه اعلام شد که رابرت ردفورد، بازیگر و کارگردان افسانهای هالیوود، در سن ۸۹ سالگی در حین خواب از دنیا رفت. میراث هنری و تأثیر او بر سینما، با وجود مرگش، هرگز از یاد طرفدارانش نخواهد رفت. طبق گزارش نیویورکتایمز، این هنرمند برنده جایزه اسکار و بنیانگذار جشنواره فیلم ساندنس در خانه خود در ایالت یوتا، خارج از شهر پروو، درگذشت. او در اواخر زندگی به کارگردانی روی آورد و برای فیلم مردم معمولی (Ordinary People) در سال ۱۹۸۰ جایزه اسکار دریافت کرد.

ردفورد برای دههها یکی از بازیگران مرد اصلی و محبوب هالیوود بود و در فیلمهای پرفروش و مشهوری همچون بوچ کسیدی و ساندنس کید (Butch Cassidy and the Sundance Kid) و همه مردان رئیسجمهور (All the President’s Men) به ایفای نقش پرداخت. او اغلب در کنار بسیاری از بازیگران زن سرشناس آن زمان ظاهر میشد، از جمله باربارا استرایسند در آنطور که بودیم (The Way We Were) و جین فوندا در پابرهنه در پارک (Barefoot in the Park).

با وجود اینکه این بازیگر دلربای هالیوود در فیلمهای عاشقانه فراوانی حضور داشت، اما به لولا وان واگنن، همسرش، وفادار بود. رابرت ردفورد و وان واگنن صاحب چهار فرزند شدند؛ اگرچه در ادامه راه خود را از یکدیگر جدا کرده و ردفورد در سال ۲۰۰۹ با سیبیله زاگارس، هنرمند آلمانی، ازدواج کرد. اکنون رسانه FEMAIL تصویری کامل از زندگی عاشقانه ردفورد در طول سالها گردآوری کرده است، از جمله بازیگران زن سرشناسی که علاقه خاصی به او داشتند.
ردفورد در سال ۱۹۵۸ با لولا وان واگنن، اولین همسرش، که تهیهکننده فیلم و مورخ بود، ازدواج کرد. این دو در سال ۱۹۵۷ با یکدیگر آشنا شدند؛ ردفورد تنها ۲۱ سال داشت و لولا ۱۹ ساله بود. به گفته روزنامه تایمز لندن، ردفورد در یک تماس تلفنی از او خواستگاری کرد و آنها سال بعد در لاسوگاس ازدواج کردند. ردفورد و لولا با هم به نیویورک نقل مکان کرده و در یک آپارتمان کوچک در اپر ایست ساید (Upper East Side) ساکن شدند.

زمانی که لولا باردار بود و در شرف از دست دادن شغل خود قرار داشت، ردفورد تازه اولین نقش خود در برادوی را به دست آورده بود. با این حال، پس از تولد اسکات، اولین فرزندشان، یک تراژدی بزرگ رخ داد؛ اسکات ۷۰ روز بعد و بر اثر سندروم مرگ ناگهانی نوزاد درگذشت. ردفورد درباره مرگ پسرش به تایمز گفت:
خیلی سخت بود. ما خیلی جوان بودیم و من تازه اولین شغل تئاتریام را به دست آورده بودم که درآمد چندانی نداشت. ما هیچ چیز درباره سندرم مرگ ناگهانی نوزاد نمیدانستیم، بنابراین به عنوان والدین خودمان را سرزنش میکردیم. این تجربه زخمی به جا میگذارد که هرگز کاملاً التیام نمییابد.
آنها پس از آن سه فرزند دیگر داشتند: پسرشان جیمز و دخترانشان اِیمی و شونا ردفورد. متأسفانه جیمز در سال ۲۰۲۰ پس از مبارزه با سرطان مجرای صفراوی درگذشت.

لولا وان واگنن در سال ۱۹۷۰ مؤسس سازمان غیرانتفاعی آموزشی Consumer Action Now شد و همچنین شرکت Clio Visualizing History, Inc. را تأسیس کرد که به «ایجاد نمایشگاههای نوآورانه تاریخ آنلاین» اختصاص داشت. او همچنین در صنعت فیلم فعال بود و به عنوان تهیهکننده اجرایی در بسیاری از فیلمها حاضر شد، از جمله فیلم مستند میس آمریکا: یک فیلم مستند Miss) America: A Documentary Film) که در سال ۲۰۰۲ به نمایش درآمد و تاریخ مسابقات میس آمریکا را بررسی میکرد.
این زوج در سال ۱۹۸۵ از یکدیگر جدا شدند. ردفورد در مصاحبهای با تلگراف در سال ۲۰۰۱ گفت که این جدایی «دوطرفه» بود و آنها هرگز این موضوع را علنی نکرده بودند.

او درباره وان واگنن گفت:
ما هنوز عشق و علاقه و دوستی زیادی نسبت به یکدیگر داریم.
این فوقالعاده است و فکر میکنم احتمالاً سزاوار تحسین هستیم، چون بچهها عالی هستند و با شرایط کنار آمدند.
باربارا استرایسند اعتراف کرده بود که به ردفورد علاقهمند شده بود. در سال ۱۹۷۳، ردفورد و باربارا استرایسند نقشهای عاشقانهای در فیلم پرفروش آنطور که بودیم ایفا کردند. این فیلم درباره کتی مورسکی، یک زن یهودی، فعال سیاسی و ضدجنگ که نقش آن را استرایسند برعهده داشت، و هابل گاردینر، یک مرد مرفه سفیدپوست و پروتستان که ردفورد نقش او را ایفا میکرد، بود.

این دو در دانشگاه با یکدیگر آشنا میشوند، اما بعداً دوباره به هم میرسند و تلاش میکنند عشق خود را دوباره زنده کنند؛ اما به زودی درمییابند که اختلاف دیدگاههایشان درباره جنگ جهانی دوم و مککارتیسم نقش مهمتری در رابطهشان دارد. ردفورد و استرایسند هماهنگی خوبی با یکدیگر داشتند و رابرت هافلر، نویسنده کتاب آنطور که بودیم که در سال ۲۰۲۳ منتشر شد، ادعا کرد که استرایسند حتی قبل از ملاقات با ردفورد شیفته او بوده است. به نقل از Entertainment Weekly سیدنی پولاک، کارگردان فیلم، در کتاب گفته:
باربرا خوشحال بود، چون حتی قبل از شروع فیلمبرداری به او علاقه داشت.
برای زنان کار سختی بود که به او علاقه نداشته باشند، چون او همه جا بود، مثل الویس. او قبل از ایفای نقش هابل گاردینر، پسر طلایی هالیوود بود.
کارگردان افزود که ردفورد نه واکنشی به شیفتگی او نشان میداد و نه از این علاقه سوءاستفاده میکرد. ردفورد به لولا وان واگنن، وفادار بود و رابطه عاشقانهای با استرایسند نداشت. در کتاب هافلر گزارش شده که هنگام فیلمبرداری آنطور که بودیم، ردفورد مجبور شد دو دست لباس بپوشد تا «از خودش محافظت کند».

با این حال، در طول سالها، آنها دوستان بسیار نزدیکی باقی ماندند. وقتی استرایسند در سال ۲۰۱۵ جایزهی چاپلین را به ردفورد اهدا میکرد، با شوخی گفت:
میخواهم بگویم: باب عزیز، مدتی که با تو بودم بسیار خوش گذشت. حیف که این رابطه به نتیجه نرسید.
اما ما چیزی ساختیم که طولانیتر از بسیاری از ازدواجهای واقعی دوام خواهد داشت. به کاری که با هم انجام دادیم افتخار میکنم.
جین فوندا روزی اعتراف کرد که عاشق ردفورد بوده است

ردفورد اولین بار در فیلم قصه بلند (Tall Story) در دهه ۱۹۶۰ با جین فوندا همکاری کرد، جایی که نقش یک بازیکن بسکتبال را برعهده داشت که البته نامش در تیتراژ ذکر نشده بود. اما بعدها، او در فیلمهای تعقیب (The Chase) و پابرهنه در پارک (Barefoot In The Park) کنار فوندا در نقشهای اصلی ظاهر شد. آنها همچنین در فیلم سوارکار الکتریکی (The Electric Horseman) و فیلم عاشقانهی ارواح ما در شب (Our Souls at Night) با هم بازی کردند.
در پابرهنه در پارک، فوندا و ردفورد نقش تازهعروس و دامادی را داشتند که رابطهای پرشور دارند، اما عشق آنها زمانی به چالش کشیده میشود که به آپارتمانی در طبقه پنجم در نیویورک نقل مکان میکنند. در مصاحبهای با پیپل در سال ۲۰۰۸، فوندا اعتراف کرد که در هر فیلمی که با ردفورد بازی کرده، به این ستاره علاقهمند شده بود.
او بعدها در مصاحبهای با گاردین در سال ۲۰۱۵ اعلام کرد که «عاشق ردفورد شده است.» فوندا همین احساس را در مصاحبهای با Vulture در سال ۲۰۲۳ نیز بیان کرد: «من با او چهار فیلم بازی کردم و در سه فیلم عاشق او بودم. این یعنی واقعاً اوقات خوشی داشتم.» با این حال، فوندا گفت که ردفورد «از بوسیدن خوشش نمیآمد» و اغلب «دمق» بود.

اما فوندا در مصاحبهای با هالیوود ریپورتر در سال ۲۰۱۷، اعتراف کرد که از صحنههای عاشقانهای که با هم داشتند بسیار لذت برده است:
من عاشق سکانسهای عاشقانهام! او در بوسیدن عالی است. در بیست سالگی بوسیدنش برایم لذتبخش بود و دوباره در نزدیک هشتاد سالگی هم همینطور.
رابطه آنها کاملاً دوستانه و بدون هیچگونه رابطهٔ عاشقانهای بود، زیرا ردفورد در آن زمان هنوز همسرش را داشت و فوندا نیز ازدواج کرده بود؛ با این حال، آنها دوستی فوقالعادهای با هم داشتند. در مصاحبهای در سال ۲۰۱۷ با برنامه The Today Show، ردفورد درباره همکاری با فوندا گفت:
کار کردن با او آسان است. ما در طول سالها فیلمهای زیادی با هم ساختهایم، و همه چیز به خودی خود درست پیش میرفت؛ نیازی به بحث و گفتوگوی زیاد نبود. همه چیز بین ما بهطور طبیعی شکل گرفت و خیلی لازم نبود که فکر کنیم.
در همان سال، او حتی فوندا را یک «نیروی قوی» توصیف کرد.
ردفورد در سال ۲۰۰۹ با سیبیله زاگارس ازدواج کرد

در سال ۲۰۰۹، ردفورد دوباره عاشق شد و با سیبیله زاگارس، همسر دوم و هنرمند آلمانی، ازدواج کرد. زاگارس، هنرمند آلمانی فعال در حوزه محیطزیست، پس از سفر به آمریکا و بازدید از یوتا با این بازیگر هالیوودی آشنا شد.
این زوج که ۲۰ سال تفاوت سنی داشتند، در سال ۱۹۹۶ در مجتمع تفریحی کوهستانی ساندانس ردفورد با هم دیدار کردند. زاگارس اعتراف کرد که در زمان آشنایی، اطلاعات کمی درباره ردفورد داشت و هیچیک از فیلمهای او را قبلاً ندیده بود. این زوج رابطه خود را از توجه رسانهها دور نگه داشتند. به گفته مجله پیپل، ردفورد از اینکه زاگارس اطلاعات کمی درباره او داشت دلباخته او شده بود:
شروع رابطه ما فوقالعاده بود، چون از دیدار دو فرد و پیدا کردن یک رابطه انسانی نشات گرفت، به جای اینکه تحت تأثیر موفقیت یکدیگر قرار بگیریم.
با این حال، این هنرمند اذعان کرد که وقتی ردفورد از او خواست تا برای شام به همراه او و چند نفر از دوستانش برود، دچار اضطراب شد و تصمیم گرفت تا برای آشنایی سریع با آثار ردفورد هم که شده، هشت فیلم او را اجاره کند؛ زاگارس هر کدام را ۱۵ دقیقه بهصورت تصادفی تماشا کرد تا اگر در گفتگو به فیلمهای او اشاره شد، چیزی برای گفتن داشته باشد.

زاگارس اعتراف کرد:
فکر کردم، اگر بخواهد درباره فیلمهایش صحبت کند چه کنم؟ من هیچ چیزی نمیدانم؛ چقدر خجالتآور خواهد بود. احتمالاً همه چیز را با هم قاطی میکردم. البته او اصلاً درباره فیلمها حرف نزد و من از این بابت نجات پیدا کردم.
در سال ۲۰۱۵، زاگارس مؤسسه راه باران را تأسیس کرد و ردفورد به عنوان معاون آن مشغول فعالیت شد. این سازمان غیرانتفاعی به «توسعه، تولید و اجرای برنامههای آموزشی و هنری با موضوعات محیط زیست و افزایش آگاهی عمومی برای حمایت از حفاظت از کره زمین» اختصاص دارد.

این زوج چندین جایزه به خاطر فعالیتهای محیطزیستی خود دریافت کردهاند، از جمله جایزه پرنس رینیه سوم در گالا بنیاد پرنسس گریس آمریکا در موناکو (سال ۲۰۱۵). آنها همچنین در سال ۲۰۱۸ در سی و پنجمین همایش سالانه طبیعت اسمیت در ریسرون وودز مورد تقدیر قرار گرفتند، جایی که زاگارس اجرای خود با نام «راه باران؛ صدای امید» را ارائه داد.

محتویات دفترچه خاطرات سری و جنجالی دمی مور که بروس ویلیس آن را مخفی کرده بود
بدون نظر