
برخی از فیلمهای هالیوودی بهویژه فیلمهای مربوط به جنگ، آنقدر اغراقآمیز هستند که گاهی غیرطبیعی و حتی مضحک به نظر میرسند. اما وقتی در یک فیلم میبینید بازیگری هنگام پرواز با جنگنده ماسکش را برمیدارد، لزوماً به این معنا نیست که او با یک وضعیت اضطراری روبهرو خواهد شد. اگرچه این کار شدنی است اما خلبانان فقط در شرایط خاصی میتوانند بدون ماسک ایمن بمانند.
خلبانان جنگنده چطور متوجه میشوند روی آنها قفل شده و در آستانه انهدام هستند؟

نکته کلیدی این است که خلبان باید در ارتفاع ۷,۶۲۱ متر یا کمتر باشد؛ ارتفاعی که بسیاری از جنگندهها معمولاً در آن فعالیت میکنند. در این ارتفاع، خلبان میتواند برای مدت کوتاهی ماسک اکسیژن خود را بردارد، بدون اینکه مشکل جدی پیش بیاید. حتی میتواند چیزی بخورد یا بنوشد، چون در مأموریتهای طولانی لازم است بدنش آب کافی داشته باشد. البته تصمیم نهایی با خود خلبان است که بر اساس وضعیت جسمیاش لحظهبهلحظه شرایط را بسنجد، چراکه کمبود اکسیژن میتواند به مرور باعث خستگی شدید و ایجاد موقعیت خطرناک شود. دلیل اصلی هم این است که فشار بیرون از ریهها بسیار کمتر از فشار درون آنهاست و به همین خاطر ماسک یک وسیله حیاتی و ضروری به حساب میآید.
اما اگر خلبان در ارتفاع بیش از ۷,۶۲۱ متر ماسک خود را بردارد، نتیجه چیزی به نام هایپوکسی خواهد بود. هایپوکسی زمانی اتفاق میافتد که مغز اکسیژن کافی دریافت نمیکند و در واقع حتی در ارتفاع ۳,۰۵۰ متر بالاتر از سطح دریا هم میتواند رخ دهد. نشانههای اولیه آن با سوزنسوزن شدن اندامها شروع میشود و به تدریج به سرگیجه منتهی میگردد. وقتی چنین وضعیتی رخ دهد، خلبان دیگر نمیتواند بهخوبی فکر کند و حتی ممکن است بیهوش شود. این خطر جدی میتواند جان خلبان را تهدید کند.
از پرواز با جنگندهها تا ماموریتهای فضایی

چرا جنگندههای مدرن امروزی دیگر از ورودی هوای دماغه استفاده نمیکنند؟
در جنگ جهانی اول، ماسکهای اکسیژن تجهیزات کمیاب و تخصصی برای خلبانان جنگنده محسوب میشدند و بهراحتی در دسترس نبودند. اما با افزایش مأموریتهای جنگی، نیاز به این ماسکها نیز بیشتر شد و فناوری مربوطه سریعاً رشد کرد. با شدت گرفتن جنگ جهانی دوم در دهه ۱۹۴۰، ماسکهای اکسیژن به یک استاندارد تبدیل شدند و همه خلبانان جنگنده ملزم به استفاده از آنها بودند. این تغییر همزمان با پیشرفت هواپیماها رخ داد و خلبانان را مجبور میکرد تا در شرایطی پرواز کنند که بدون اکسیژن طاقتفرسا بود.
کلینیک مایو این فناوری جدید را متحول کرد و در نهایت منجر به اختراع لباس ضدشتاب (G-Suit) شد. این لباس دارای محفظههای بادی داخلی بود که فشار روی بدن وارد میکرد و جریان خون را به مغز میرساند. این ویژگی به خلبانان کمک میکرد تا در مواجهه با تغییرات شدید نیروهای گرانش هوشیار بمانند. یک سوپاپ مخصوص که در لباس تعبیه شده بود، به سیستم فشار هوای جنگنده متصل بود و باعث میشد محفظهها بلافاصله در طول پرواز باد شوند. خلبانان میتوانستند مانورهای هوایی بسیار شدید انجام دهند، آن هم بدون اینکه نگران از دست دادن هوشیاری خود باشند؛ این مسئله باعث برتری آنها نسبت به هواپیماهای دشمن میشد. اما نوآوریهای کلینیک مایو با پایان جنگ جهانی دوم متوقف نشد.

بلندترین صدای شکستن دیوار صوتی توسط این جنگنده به ثبت رسیده است
همین ایده لباس ضدشتاب برای سفرهای فضایی نیز به کار گرفته شد، آن هم وقتی که محققان کلینیک مایو شروع به آزمایش توانایی خلبانان در تحمل نیروهای گرانش شدید کردند. به دلیل کار آنها روی آزمایشهای سانتریفیوژ انسانی، آزمایشگاه Mayo’s Aero Medical Lab دادههای مهمی را جمعآوری کرد که سالها بعد در سیستمهای پشتیبانی حیات فضانوردان استفاده شد.
بدون نظر