
هشتادمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک، بیش از آنکه با متن سخنرانیها و بیانیههای رسمی شناخته شود، با مجموعهای از حاشیههای غیرمنتظره خبرساز شد؛ حاشیههایی که از معطلی رئیسجمهور فرانسه در خیابانهای نیویورک به خاطر تردد همزمان کاروان دونالد ترامپ تا قطع شدن میکروفن اردوغان و اعمال محدودیتهای تازه علیه هیئت ایرانی، تصویر متفاوتی از پشتصحنه این گردهمایی دیپلماتیک ارائه کرد.
معطلی در خیابانهای نیویورک

در یکی از صحنههای غیرمنتظره، امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، هنگام ترک مقر سازمان ملل با خیابانی مسدود روبهرو شد. پلیس آمریکا برای عبور کاروان ترامپ، راه را بسته بود و همین باعث شد مکرون برای لحظاتی در خیابان معطل بماند. روایتها حاکی است او حتی با کاخ سفید تماس گرفت و با گلایه گفت: «تصور کنید من اینجا در خیابان ایستادهام، چون همه چیز به خاطر شما مسدود شده است.»، اما تماس بینتیجه ماند و او نهایتاً مجبور شد پیاده مسیر خود تا سفارت فرانسه را طی کند. صحنهای که بیشتر از هر سخنرانی رسمی، بازتاب رسانهای داشت و به نمادی از بینظمی یا حتی تحقیر تعبیر شد.
سانسور اردوغان

در همین نشست، رجب طیب اردوغان نیز طعم محدودیت را چشید. سخنرانی او درباره فلسطین درست پس از پایان وقت قانونی پنجدقیقهای قطع شد و میکروفن وی خاموش گردید؛ اتفاقی که مقامات ترکیه آن را «اقدام خودکار» معرفی کردند، اما رسانههای نزدیک به آنکارا از «سانسور عمدی» سخن گفتند. این رخداد درست زمانی اتفاق افتاد که اردوغان درباره رنج فلسطینیها صحبت میکرد و همین موضوع بار دیگر سازمان ملل را به میدان جدال سیاسی و رسانهای بدل ساخت.
خرید ممنوع!

همزمان با این صحنهها، دولت آمریکا محدودیتهای جدیدی برای دیپلماتهای ایرانی اعمال کرد؛ اعضای هیئت تنها در محدودهای مشخص حق تردد دارند، خرید کالاهای لوکس برایشان ممنوع شده و حتی برای عضویت در فروشگاههایی مثل کاستکو باید مجوز بگیرند. مهمتر از همه، درخواست ویزای برخی افراد در هیات ایرانی رد شد؛ از جمله پسر مسعود پزشکیان که ویزای حضور در این کشور را نگرفت!
حاشیههای پررنگتر از متن
این ترکیب از حوادث نشان داد که مجمع عمومی سازمان ملل، فراتر از یک گردهمایی دیپلماتیک، صحنهای است که در آن نمادها، حاشیهها و حتی موانع خیابانی بیش از متن مذاکرات خبرساز میشوند. وقتی رهبر یک کشور مجبور به پیادهروی میشود، یا صدای رئیسجمهوری دیگر خاموش میگردد، یا یک هیئت دیپلماتیک با محدودیت صدور ویزا و خرید مواجه میشود، این پیام به جهان مخابره میشود که دیپلماسی امروز نهفقط در سالنهای مجلل سازمان ملل، بلکه در خیابانها، پشت تلفنها و حتی در فروشگاههای بستهبندیشده نیویورک نیز رقم میخورد.
اصولا هیات ایرانی چرا باید از فروشگاههای لوکس خرید بکنن که با محدودیت مواجه بشن یا نه؟به علاوه فرزند رئیس جمهور چه سمت سیاسی رسمی و مهمی داره که انتظار داشته با پدرش به آمریکا سفر کنه؟اگر کمی منصفانه و منطقی به قضیه نگاه کنید،نه خصمانه است و نه توهین آمیز.