
کلودیا کاردیناله، بازیگر سرشناس ایتالیایی، در سن ۸۷ سالگی درگذشت. او طی چند دهه فعالیت هنریاش، تصاویر ماندگاری از خود در سینمای اروپا و هالیوود به جا گذاشت. کاردیناله در سینمای انگلیسیزبان با نقشهایی چون یک زن روسپی که به زنی نیرومند و مالک مزرعه بدل میشود در فیلم وسترن اسپاگتی روزی روزگاری در غرب (Once Upon a Time in the West) و همچنین شاهزاده خانمی مست و صاحب بزرگترین الماس جهان در کمدی معروف پلنگ صورتی (The Pink Panther) شناخته میشد.

کلودیا کاردیناله با نام اصلی کلود ژوزفین رُز کاردینال در ۱۵ آوریل ۱۹۳۸ متولد شد. والدین او ایتالیایی بودند، اگرچه او در تونس به دنیا آمد؛ جایی که خانواده کاردیناله برای یافتن زندگی بهتر به آنجا مهاجرت کرده بودند. در آن زمان تونس تحت استعمار فرانسه بود و به همین دلیل زبان مادری کلودیا فرانسوی بود.
در ایتالیا نیز بازیهای درخشان او در آثاری چون یوزپلنگ (The Leopard) ساخته لوچیانو ویسکونتی، فیلمی که بعدها الهامبخش پدرخوانده (The Godfather) شد، و هشت و نیم (۸½)، شاهکار فدریکو فلینی، جایگاه ویژهای برایش رقم زد. دهه ۱۹۶۰ نقطه اوج شهرت کاردیناله بود؛ دورانی که سینمای فرانسه و ایتالیا درخشانترین روزهای خود را میگذراند و او همبازی ستارگانی چون هنری فوندا، جان وین، مارچلو ماسترویانی، آلن دلون، برت لنکستر و شان کانری بود.

طبق گفتهی لوران ساوری، مدیر برنامههای کاردیناله، او روز سهشنبه (۲۳ سپتامبر ۲۰۲۵) در شهر نمور در نزدیکی پاریس و در کنار فرزندانش چشم از جهان فروبست. ساوری در بیانیهای درباره او گفت: «او میراثی از زنی آزاد و الهامبخش را برای ما به جا گذاشت؛ هم به عنوان یک زن و هم به عنوان یک هنرمند.»
کلودیا کاردیناله در سال ۱۹۳۸ در خانوادهای سیسیلی در تونس فرانسه به دنیا آمد. او هنگامی که عنوان «زیباترین زن ایتالیایی در تونس» در مسابقهای در سال ۱۹۵۵ را از آن خود کرد، هیچگونه دانشی از زبان ایتالیایی نداشت و جایزهاش، حضور در جشنواره فیلم ونیز بود. در ساحل لیدو و در حالی که لباس شنا پوشیده بود، کاردیناله توجه تهیهکنندگان و رسانهها را به خود جلب کرد، اما سینما برای کاردیناله جذابیت نداشت و پیشنهادهای کاری مطرح شده را رد میکرد.

در سال ۲۰۱۷، کاردیناله در مصاحبه با روزنامه Le Monde گفت:
من بسیار جوان، سرسخت، متواضع و تقریباً وحشی بودم و کوچکترین تمایلی به نمایش خودم در پشت صحنه فیلمها نداشتم.
خواهرم بلانش، بور و با چشمان آبی، رویای بازیگری داشت. اما من، دختری با موهای قهوهای و چشمان تیره که به خاطرش به من لقب بربر داده بودند، را بیشتر بهعنوان معلمی در بیابان یا کاشفی که دنیا را کشف میکند میدیدم.
با این حال، کاردیناله در ۱۹ سالگی توسط مردی فرانسوی مورد تجاوز قرار گرفت و باردار شد؛ بنابراین با فرانکو کریستالدی، تهیهکننده ایتالیایی، قرارداد بست و برای تأمین مخارج فرزندش وارد دنیای سینما در رم شد.

او بعدها درباره دلیل ورودش به سینما گفت:
این کار را برای او کردم. برای پاتریک، این نوزادی که میخواستم با وجود شرایط و رسوایی بزرگی که یک تولد خارج از ازدواج میتوانست ایجاد کند، نگه دارم.
به توصیه کریستالدی، کاردیناله در دوران کودکی پاتریک وانمود میکرد که او برادر کوچک اوست و حتی حقیقت را از خود پسر مخفی نگه داشت. کاردیناله در این باره چنین توضیح میدهد: «در حین بازیگری و فیلمبرداری نقشهایم، باردار بودم، اما کسی متوجه نمیشد چون کمر لباسها در آن زمان درست تا قفسه سینه قرار میگرفت.»
کاردیناله پیش از این، اولین تجربه بازیگریاش را با نقش کوچکی در فیلم جُحا (Goha) محصول ۱۹۵۸ به کارگردانی عمر شریف داشت و همان سال با نقشی جزئی در کمدی آدمهای ناشناس Big) Deal on Madonna Street) وارد سینمای ایتالیا شد.

کاردیناله تا ماههای پایانی بارداریاش به بازی در فیلمها ادامه داد و سپس، در حالی که افسردگی شدیدی داشت و حتی ب خودکشی فکر میکرد، از تهیهکننده خواست تا او را از شر قراردادش راحت کند. در پی این درخواست، تهیهکننده ترتیبی داد تا او بهطور مخفیانه در لندن پسرش پاتریک را به دنیا بیاورد. کاردیناله در نهایت وارد قراردادی ۱۸ ساله با کریستالدی شد و بعدها رابطهای عاشقانه با او برقرار کرد، هرچند این مسئله که آیا آنها ازدواج قانونی داشتند یا نه، مورد اختلاف است. کلودیا درباره آن دوران میگوید: «آن زمان عجیب بود، میدانید، وقتی بازیگران کاملاً وابسته به تهیهکنندهای بودند که با او قرارداد داشتند، دست و پایشان بسته بود.»
کاردیناله مدعی است که در آن دوران هیچ آزادی خاصی برای بیرون رفتن، انتخاب آرایش یا مدیریت زندگی شخصیاش نداشت. پس از به دنیا آمدن پاتریک و سپردن او به خانوادهاش برای مراقبت، کاردیناله با تمام توان وارد سینمای ایتالیا شد و سخت کار کرد تا درآمدی برای امرار معاش فرزندش به دست آورد و خود را بهعنوان یکی از زنهای اغواگر و شاخص آن دوران مطرح کند. در فیلم آنتونیوی زیبا (bell’Antonio)، او آنقدر جذاب بود که مارچلو ماسترویانی، همبازیاش، در زندگی واقعی عاشقش شد، اما کاردیناله پیشنهاد او را رد کرد. او مارچلو را بازیگری بیشازحد پرشور میدانست که معمولاً عاشق بازیگران زن نقش فیلمهایش میشد.

همچنین در همان سال، کاردیناله در روکو و برادرانش (Rocco and His Brothers)، درام اجتماعی ساخته لوچیانو ویسکونتی، بازی کرد که نخستین همکاریاش با این کارگردان و همچنین آلن دلون، نماد جذابیت مردانه آن روزهای سینمای فرانسه و جهان، بود. در سال ۱۹۶۱، کاردیناله با فیلم دختری با یک چمدان (Girl with a Suitcase) به کارگردانی والریو زورلینی نه تنها بهعنوان یک ستاره واقعی شناخته شد، بلکه جایگاه خود را بهعنوان بازیگری جدی و قابل احترام تثبیت کرد. در این فیلم، کاردیناله نقش یک خواننده جوانی در یک کلاب شبانه را بازی میکرد که در نوجوانی مادر شده بود؛ شخصیتی که شباهت زیادی به زندگی واقعی او داشت و باعث شد او بتواند اصالت و عمق خاصی به نقش ببخشد، هرچند برای آماده شدن ذهنی جهت بازسازی مشکلاتی که به زندگی خودش شبیه بود، ماهها زمان نیاز داشت.
با استقبال گسترده منتقدان از این فیلم، کاردیناله وارد دورهای از شهرت شد که نه تنها در اروپا، بلکه در ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی نیز او را به ستارهای شناختهشده تبدیل کرد. در سال ۱۹۶۳، او در یوزپلنگ (The Leopard)، درام تاریخی پرزرقوبرق لوچیانو ویسکونتی، بازی کرد؛ فیلمی که درباره تحولات سیسیل در دوران یکپارچه شدن ایتالیا در دهه ۱۸۶۰ است. کاردیناله سپس وارد هالیوود شد و در کمدی پلنگ صورتی (The Pink Panther) به کارگردانی بلیک ادواردز بازی کرد.

کاردیناله بعدها فاش کرد که مجبور بود همزمان روی فیلمهای هشت و نیم و یوزپلنگ کار کند و برنامه «دیوانهواری» داشت و بین صحنههای دو فیلم به سرعت جابهجا میشد تا هر دو پروژه را به پایان برساند.
اگرچه کلودیا کاردیناله نژادی سیسیلی داشت، اما در تونس بزرگ شده بود و به همین دلیل با زبانهای فرانسوی و عربی آشنا بود و به دلیل عدم تسلط به زبان ایتالیایی، اولین فیلمهای ایتالیاییاش دوبله شد. کاردیناله درباره این دو فیلم گفت: «برای یوزپلنگ با آلن دلون فرانسوی صحبت میکردم و با برت لنکستر انگلیسی. برای هشت و نیم فلینی میخواست من به ایتالیایی بازی کنم، حتی اگر با لهجه فرانسوی باشد.» او این دو پروژه را «مهمترین فیلمهای زندگی» خود توصیف کرد.

دهه ۱۹۶۰ دوره پرباری در کارنامه حرفهای کاردیناله بود، که نقطه اوج آن بازی در فیلم روزی روزگاری در غرب بود. در نهایت سال ۱۹۷۵، کاردیناله از کریستالدی خسته شد و توانست هم قرارداد کاری و هم رابطه شخصی خود با او را پایان دهد. کاردیناله پیشتر، در سال ۱۹۷۴، با پاسکواله اسکوتیری، فیلمساز ایتالیایی، آشنا شده بود و آنها پیوندی طولانی هم در زمینه هنری و هم عاشقانه تا زمان مرگ این کارگردان در سال ۲۰۱۷ داشتند.

اسکوتیری او را در فیلمهایی مانند کورلئونه (Corleone)، یک درام مافیایی، و همچنین فیلم کلارتا (Claretta)، که در آن نقش معشوقه بنیتو موسولینی را داشت، به عنوان کارگردان همراهی کرد. کاردیناله بعدها فاش کرد: «در ابتدا فرانکو کریستالدی عصبانی شد و سعی کرد ما را از لحاظ حرفهای متوقف کند، زیرا او قدرتمند بود و کل صنعت سینمای ایتالیا را کنترل میکرد.» دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ دوران پرنوسان کارنامه کلودیا کاردیناله بود که شامل بازی در آتش افروزان Les) Petroleuses) همراه با بریژیت باردو میشد.
برای کاردیناله، شهرت وسیلهای بود تا به دیگر آرزوهایش برسد. او در سال ۲۰۱۳ به گاردین گفت: «وقتی جوان بودم، آرزویم کشف جهان بود. و این کار را انجام دادم.» کاردیناله تا سالهای پایانی زندگی خود به بازیگری ادامه داد و آخرین بار در شهر یاغی (Rogue City)، درام فرانسوی نتفلیکس در سال ۲۰۲۰، بازی کرد.

کاردیناله حتی درخواست عاشقانه مارلون براندو را هم رد کرد:
گرچه او از کودکی برایم مانند یک الگو بود، درست مثل بریژیت باردو. او این را میدانست و یک روز در هالیوود در خانهام را زد و گفت میخواهد با من خوشوبش کند و رابطه عاشقانهای داشته باشد، اما من او را رد کردم.
با این حال، «او را رد کردم و او خیلی سریع متوجه شد» و گفت: ‹باشه، تو هم مثل من برج حملی (اشاره به طالعبینی و ماه تولد) هستی، نه؟» و رفت. کمی هم پشیمان شدم. حتی پاسکواله بعدها شگفتزده شد و پرسید: «چطور تونستی براندو را رد کنی؟»

در همین حال، ماسترویانی سالها پس از اینکه کاردیناله در ۱۹۶۰ درخواست او را رد کرد، شیفته کاردیناله باقی ماند، به حدی که «حتی یک بار در یک برنامه تلویزیونی که من مهمان بودم، این را گفت.» کاردیناله دههها بعد در ۲۰۱۷ در این باره گفت: «وقتی رسیدم، به طرفم آمد و گفت: من خیلی عاشق تو بودم. گفتم: بس کن، مارچلو! برنامه زنده است! من به کاترین دنوو، همسرش، در آن زمان فکر میکردم. اما او گفت: برام مهم نیست! من دیوانهوار عاشقت بودم! رفتار او مهربانانه اما ناپخته بود. دنوو هم خشمگین شد و برای یک دوره طولانی با من صحبت نکرد.»

در سالهای پایانی عمر، کاردیناله توصیههای خود به بازیگران جوان را اینطور بیان کرد:
درونتان قوی باشید. نقشها را سریع رها کنید تا در شخصیتها گم نشوید. به چیزی که واقعاً هستند پایبند باشید و زندگی حرفهای و خصوصی خود را با هم قاطی نکنید. هر نقشی را قبول نکنید که ممکن است به شما آسیب بزند یا حس کنید دارید خودتان را میفروشید.
کاردیناله دو فرزند از خود به یادگار گذاشت: پاتریک، که نام خانوادگی کریستالدی را گرفت، و کلودیا دخترش که از رابطه او با پاسکواله اسکوتیری به دنیا آمد.

تصاویر دیده نشده و تماشایی از ستارگان عصر طلایی هالیوود به همراه گربه هایشان
بدون نظر