ماجرای قتل هولناک پسر مشهدی توسط ۳ برادرش؛ متهمان با رضایت مادر آزاد شدند!

ماجرای قتل هولناک پسر مشهدی توسط ۳ برادرش؛ متهمان با رضایت مادر آزاد شدند!

۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ روزی بود که سکوت یک چهارراه شلوغ در مشهد با صدای گلوله و قمه شکسته شد و یک زندگی در ملأ عام خاموش گردید. ماجرایی که ابتدا شبیه یک جنایت هولناکِ خبری به‌نظر می‌رسید، به‌تدریج چهره‌ای پیچیده‌تر گرفت. در ادامه، گفت‌وگو با شیما، همسر مقتول، را می‌خوانید که از روز حادثه، رنج یک سال و نیم پیگیری و امید به اجرای عدالت می‌گوید.

به گزارش رکنا، در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، در یکی از شلوغ‌ترین چهارراه‌های روبه‌روی دانشگاه آزاد مشهد، مجید دادخانی به‌صورت علنی به ضرب گلوله و قمه به قتل رسید. عاملان قتل، که چند نفر از اعضای خانواده (برادران) و یک فرد غریبه بودند، پس از تیراندازی و ربودن او را به بیابان برده و سپس با خشونت تمام به قتل رساندند. چند روز پس از قتل، مادرِ متهمان در دادگاه علیه همهٔ قاتلان «رضایت بی‌قید و شرط» داد و حتی برای آن‌ها وثیقه گذاشت تا آزاد شوند. همزمان با شنیدن خبر قتل، شیما (همسر مقتول) که باردار بود، سقط جنین کرد! او این رخداد را هم‌چون مرگی دوبرابر برای خود می‌داند. هنوز متهمان با قرار وثیقه آزادند و خانوادهٔ داغدار در انتظار ادامهٔ روند قضائی برای احقاق حق‌ هستند.

قتل یک مرد توسط 3 برادرش

روز حادثه چطور آغاز شد و دقیقاً چه اتفاقی افتاد؟

روز دهم اردیبهشت ۱۴۰۳، همسرم مقابل دانشگاه آزاد مشهد، در شلوغ‌ترین چهارراه شهر، مورد حمله قرار گرفت. ۳ نفر از برادرانش به‌همراه یک فرد غریبه به او تیراندازی کردند. پس از اصابت گلوله‌ها، او را ربودند و به بیابان‌های اطراف شهر بردند. طبق گزارش رسمی پزشکی قانونی، همسرم ۳ گلوله خورده بود؛ ۲ گلوله در همان محل شلیک شده و منشأ شلیک سوم هنوز به‌طور دقیق مشخص نیست. قاتلان بعد از انتقالش به بیابان، برای هماهنگی روایتشان، چند ساعت در آن منطقه توقف کرده بودند و همان‌جا با بی‌رحمی تمام با قمه به گردنش زدند، روی پاهایش سیگار خاموش کردند و او را در نهایت از خونریزی به قتل رساندند.

اختلاف‌ها از کجا شروع شد؟ انگیزه‌ی اصلی چه بود؟

ریشه‌ی ماجرا حسادت و طمع بود. خانواده‌ همسرم سال‌ها با موفقیت و پیشرفت او مشکل داشتند. پدر همسرم حدود ۲۰ سال پیش به‌دلیل بیماری سرطان درگذشت و پیش از مرگ، تمام دارایی‌اش را میان فرزندان تقسیم کرده بود؛ سهم هرکس در اسناد رسمی مشخص است. برادران او سهم خود را در نوجوانی فروختند و خرج کردند، اما همسرم سهمش را حفظ کرد و با زحمت و تلاش، چندین برابرش ساخت. او پسر بزرگ خانواده بود و پس از مرگ پدر، مانند یک پدر از خواهر و برادرهایش حمایت مالی و عاطفی می‌کرد. متأسفانه همان کسانی که سال‌ها از کمک‌هایش بهره‌مند بودند، در نهایت به دشمنی با او برخاستند.

یک سال پیش از آشنایی ما، همسرم تصمیم گرفت حمایت‌هایش را از خانواده قطع کند، چون رفتارهای سمی و زیاده‌خواهی‌هایشان را دیگر تحمل نمی‌کرد. حسادت و خشم نسبت به استقلال و موفقیت او، به‌ویژه از سوی برادرانش، در نهایت به این جنایت منجر شد. آنها حتی روز قتل، مانند دفعات گذشته، بیت‌کوین‌هایش را از حسابش سرقت کرده بودند. انگیزه‌ قتل ترکیبی از طمع مالی، تصاحب دارایی و حسادت شخصی بود.

اسلحه

گزارش پزشکی قانونی چه جزئیاتی را تأیید کرده است؟

گزارش پزشکی قانونی تأیید می‌کند که همسرم بر اثر اصابت ۳ گلوله، ضربات قمه و خونریزی شدید جان باخته است. آثار سوختگی سیگار روی پاهایش وجود دارد. نکته‌ دردناک‌تر این است که طبق همین گزارش، او بعد از تیراندازی اولیه هنوز زنده بوده و ساعت‌ها بعد، در بیابان، جان داده است. یعنی لحظات آخر را در اوج درد و تنهایی گذرانده است.

چند روز پس از قتل، روند قضایی چگونه پیش رفت؟

چند روز پس از قتل، مادر همسرم (که در واقع مادر متهمان نیز هست) در دادگاه حاضر شد و علیه تمام قاتلان رضایت بی‌قید و شرط داد. او حتی برای آزادی موقتشان وثیقه گذاشت. از همان زمان، متهمان با قرار وثیقه آزاد شدند و امروز در جامعه آزادانه تردد می‌کنند. از دید من، این رفتار نه‌تنها خلاف انصاف است، بلکه زخم تازه‌ای بر پیکر عدالت بود.

من از همان روز اول دست از پیگیری برنداشتم. هر روز بین آگاهی، کلانتری و دادگاه در رفت‌وآمد بودم. بارها جلسه گذاشتیم و مدارک و مستندات جدید ارائه دادیم. خوشبختانه در کنار من، وکیلم جناب آقای دکتر دوستی، با نهایت دقت و صبر، پرونده را دنبال می‌کنند و امیدواریم به‌زودی جلسه‌ی دادگاه برای محاکمه‌ی نهایی برگزار شود.

در زمان وقوع حادثه باردار بودید؛ شنیدن خبر قتل چه تأثیری بر شما گذاشت؟

بله، در آن زمان باردار بودم. وقتی خبر قتل همسرم را شنیدم، شوک روحی و فشار عاطفی به‌قدری شدید بود که جنینم را از دست دادم. همان لحظه احساس کردم همه‌چیزم را از من گرفتند! هم همسرم را، هم فرزندم را. ما ۵ سال برای رسیدن به هم جنگیدیم، فقط ۳ ماه بود ازدواج کرده بودیم و قرار بود جشن عروسی‌مان را برگزار کنیم، اما چند روز پیش از آن، او را از من گرفتند. برای من، آن روز پایان زندگی بود، اما حالا همان درد، انگیزه‌ی من برای ادامه‌ی مسیر عدالت شده است.

درباره‌ی وضعیت فعلی پرونده و روند دادرسی بفرمایید.

در حال حاضر متهمان با قرار وثیقه آزاد هستند. ما منتظر تعیین تاریخ قطعی جلسه‌ی رسیدگی هستیم. وکیل پرونده در حال پیگیری مرحله‌به‌مرحله است تا هیچ خلأ حقوقی باقی نماند. من اطمینان دارم با شواهد موجود، از جمله گزارش پزشکی قانونی و اسناد رسمی ارث پدر، عدالت دیر یا زود اجرا خواهد شد. هدفم فقط مجازات قاتلان نیست؛ می‌خواهم هیچ خانواده‌ای دیگر داغی مشابه نبیند.

در این مدت برای جلب حمایت اجتماعی چه اقداماتی کرده‌اید؟

من کارزاری به نام «عدالت برای همسرم» ایجاد کرده‌ام تا صدای ما شنیده شود. از مردم خواستم این کارزار را نه صرفاً برای همدردی، بلکه برای امنیت خود و خانواده‌هایشان امضا کنند. اگر قاتلان در خیابان‌ها آزاد باشند، هیچ‌کس احساس امنیت نخواهد کرد. امنیت حق همه‌ی شهروندان است و من برای همین حق می‌جنگم. حمایت مردم از این کارزار، نشان می‌دهد جامعه در برابر ظلم بی‌تفاوت نیست.

سخن پایانی شما با مردم و مسئولان چیست؟

از مسئولان قضایی و انتظامی تقاضا دارم که اجازه ندهند نفوذ و ثروت، مسیر عدالت را منحرف کند. عدالت نباید با پول معامله شود. از مردم هم می‌خواهم صدای ما باشند؛ این پرونده فقط داستان من نیست، بلکه مسئله‌ی امنیت عمومی است. من از مسیر قانون پیش می‌روم و تا روزی که حق همسر و فرزند از دست‌رفته‌ام را نگیرم، از پای نمی‌نشینم. امید دارم خون بی‌گناه او چراغی برای بیداری وجدان‌ها باشد.

مطالب مرتبط
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
بدون نظر

ورود