چهرههای موسیقی ایران پس از انقلاب، هر کدام بهنوعی روایتگر بخشی از تاریخ اجتماعی و فرهنگی این سرزمین به شمار میروند؛ تاریخی که در آن، هنر نه فقط ابزار بیان احساس، بلکه گاه ابزاری برای بازتاب ایدئولوژیها و سیاستها بوده است.

به گزارش برترینها، محمدعلی گلپایگانی، مشهور به محمد گلریز، از چهرههای شناختهشده موسیقی پس از انقلاب محسوب میشود؛ خوانندهای که در دهه شصت، صدایش یکی از نمادهای رسمی رسانه ملی بود. امروز، در سالروز تولد او، مرور سرنوشتش یکی از تناقضآمیزترین فصلهای تاریخ موسیقی ایران را یادآوری میکند؛ فصلی که در آن، دو برادر با دو مسیر کاملاً متفاوت، نمایندگان دو جهان موسیقایی شدند: یکی نماد موسیقی رسمی و انقلابی، و دیگری نماد موسیقی حذفشده و خانهنشینشده پیش از انقلاب.

محمد گلریز در سالهای پرتبوتاب پس از ۱۳۵۷ با صدایی پرقدرت و لحنی حماسی در صحنه حضور پیدا کرد. سرودهایی چون «خجسته باد این پیروزی»، «بانگ آزادی»، «یار دبستانی من» (در نسخه رسمیتر آن) و دهها قطعه مشابه، با صدای او در ذهن نسل جنگ و انقلاب ماندگار شد. او یکی از خوانندگان ثابت تولیدات صداوسیما در دوران دفاع مقدس بود و سرودهایش، با مضمون مقاومت، ایثار و میهندوستی، نقش پررنگی در روحیهبخشی به رزمندگان و مردم داشت. صدای او نهتنها بخشی از خاطره جمعی آن دوران است، بلکه بازتاب نگاه ایدئولوژیک نظام تازهتأسیس به موسیقی بود؛ یک موسیقی در خدمت «ارزشها» و نه صرفاً در خدمت «زیبایی».
اما سرنوشت اکبر گلپایگانی (گلپا)، برادر بزرگترش، مسیری کاملاً متفاوت را رقم زد. اکبر گلپا یکی از برجستهترین خوانندگان موسیقی پاپ کلاسیک و تلفیقی پیش از انقلاب بود. صدای نافذ، وسعت صوتی استثنایی و شیوه خاص اجرای او، جایگاهش را در کنار بزرگانی چون بنان، ایرج و شجریان تثبیت کرده بود. با این حال، پس از انقلاب، بهدلیل تغییر فضای فرهنگی و سیطره جریان موسیقی سنتی و دولتی، گلپا به حاشیه رانده شد. نه تنها امکان فعالیت رسمی نداشت، بلکه نامش نیز در رسانهها کمتر شنیده شد. بسیاری از دوستداران موسیقی، این خاموشی را نه نتیجه انتخاب شخصی، که نتیجه سیاست فرهنگی بسته سالهای پس از انقلاب میدانند.

به این ترتیب، سرنوشت دو برادر گلپایگانی، آینهای از دوگانگی بنیادین موسیقی ایران پس از انقلاب است؛ دوگانگی میان موسیقی رسمی و غیررسمی، میان ایدئولوژی و هنر، میان صدای مجاز و صدای ممنوع. محمد گلریز در مسیر هماهنگی با ساختار رسمی حرکت کرد و به چهرهای نمادین برای «موسیقی انقلابی» بدل شد. در مقابل، اکبر گلپا که ریشه در سنت موسیقی اصیل ایرانی و پاپ کلاسیک داشت، به سکوتی ناخواسته و خانهنشینی طولانی فرو رفت.
اگر محمد گلریز، به تعبیر برخی منتقدان، «صدای انقلاب» بود، اکبر گلپا را میتوان «صدای فراموششده ایران پیش از انقلاب» دانست؛ دو صدا که از یک خانه برخاستند، اما یکی در بلندگوهای رسمی طنین انداخت و دیگری در خلوت عاشقان موسیقی خاموش ماند. در واقع، تقابل این دو مسیر، نه صرفاً تفاوت دو برادر، بلکه نشانهای از تغییر بنیادین نگاه جامعه ایرانی به موسیقی در دوران گذار است.

امروز، در سالروز تولد محمد گلریز، بازخوانی این دو زندگی بیش از آنکه یادآور رقابت دو هنرمند باشد، یادآور تضاد دو دوره است؛ دورهای که در آن، سیاست مسیر هنر را تعیین میکرد. دو برادر گلپایگانی هر یک بهنوعی عصارهی تاریخ پرتنش موسیقی ایراناند؛ تاریخی که در آن، صداها نه فقط برای شنیدن، که برای جهت دادن به جامعه خلق میشدند.
از فرهاد تا حسین زمان؛ همۀ خوانندگانی که بعد از ممنوع الفعالیت شدن در ایران درگذشتند





اکبر گلپایگانی مرد حنجره طلایی ایران بود نه بنان نه شجریان نه ایرج هیچکداموسعت صدای شادروان اکبر گلپایگانی را نداستند این مرد بزرگ در انزوای خودش دق مرگ سد چون مسیرس با نظامیکی نبود به همین دلیا مانند بسیاری از بزرگان سینما مثل ملک مطیعی و فردین و ….خانه نسین شد
مغاله کاملا چرت بود هر سبکی از موسیقی طرفداران طیف خودشو داره نخواندن اکبر گلپا دلیل بر مردن صداش نیست صدای امثال گلپا هایده جریان و.. تا ابد زندست و طراوت داره آقای گلریز هم طرفداران خاص خودش و سبک خاص خودشونو دارن هر دو هنرمند خاطرات بسیار برای مردم در دو موقعیت متفاوت آفریدند مقایسه این دو با خطکش انقلاب کار اشتباهیه همون طور که ما الان خوانندگان داخلیمون بسیار راحتتر از خوانندگان لوس آنجلسی یا پیش از انقلاب دارن فعالیت میکن
دو برادر . یکی نماد آزادگی و میهن پرستی که هرگز
هنرش را دستمایه کرنش به …
نکرد و خانه نشینی را برگزید و آن برادر دیگر که
جیره خوار و مجیزه گوی عوامل … شد .
رامین عزیز فرمایشت درسته ، هنرمندان و سلبریتی ها در کل مواجب بگیرن یا از خودی مواجب میگیرن یا از نا خودی ،ولی آدمی مواجب بگیر مملکت خودش باشه بهتره تا مثل بعضی از خوانندگان لس انجلسی مواجب بگیر دشمن بشه که حتی جرات نداشته باشه که اهنگ خلیج فارسی ک خودش خونده رو توی دبی نخونه ، یا مثل بعضی از فوتبالیست ها که یک عمر مواجب بگیر جمهوری اسلامی بودن و بعد از هر بردی پرچم الله نشان جمهوری اسلامی را بالای سر می بردن و الان به طرف دشمن رفتن و جیره و مواجب از دشمن گرفتن براشون بیشتر می چربه ، قضاوت با شماست
درود برشرفت که حقیقت را گفتی
ای …..وطن فروش
برو بمیر