۴۶ سال پس از تسخیر سفارت آمریکا، روایتها از آن واقعه دیگر یکدست نیست. ۱۳ آبان ۱۳۵۸ که گروهی از دانشجویان موسوم به «دانشجویان خط امام» با هدف مقابله با «نفوذ و جاسوسی آمریکا» ساختمان سفارت آمریکا در تهران را اشغال کردند، به یکی از نقاط عطف سیاست خارجی جمهوری اسلامی تبدیل شد؛ رویدادی که ۴۴۴ روز گروگانگیری و دگرگونی عمیق در روابط ایران با آمریکا و غرب را در پی داشت. اسناد بازیابیشده از سفارت بعدها با عنوان «اسناد لانه جاسوسی» منتشر شد و این حادثه در ادبیات رسمی جمهوری اسلامی به نماد «ایستادگی در برابر سلطه» بدل گشت.
اما امروز، پس از گذشت نزدیک به نیم قرن، داستان تغییر کرده است. بسیاری از همان دانشجویانی که روزی از دیوار سفارت بالا رفتند، اکنون برداشتهای متفاوتی از آن اقدام دارند؛ گروهی آشکارا از آن تصمیم ابراز پشیمانی میکنند، گروهی همچنان بر درستی آن پای میفشارند، و برخی نیز میان این دو موضع متردد ماندهاند. این تفاوت روایتها، نشانهای از شکاف نسلی و تحول نگاه عملکنندگان نسبت به یکی از مهمترین رخدادهای تاریخ معاصر ایران است.
رویداد۲۴ در گزارشی به موضعگیری امروز برخی از این افراد پرداخته است که در ادامه میخوانید.

از پشیمانی تا بازنگری
ابراهیم اصغرزاده که در سالهای اخیر بارها درباره نقش خود در اشغال سفارت مورد پرسش قرار گرفته، با صراحت میگوید: «از اشغال سفارت آمریکا پشیمانم.» او معتقد است که «مسیر انقلاب میتوانست بدون این اقدام هم ادامه پیدا کند» و تأکید دارد که تبعات این حرکت فراتر از هدف اولیه بود.
در کنار او، عباس عبدی نیز با بازخوانی گذشته میگوید: «وقتی به عقب نگاه میکنم، گروگانگیری را اشتباه میپندارم.» این دو نفر که روزی از چهرههای پرنفوذ دانشجویان خط امام بودند، امروز از منتقدان ادامه آن روند محسوب میشوند.

محمدرضا خاتمی هم دیدگاهی نزدیک به آنان دارد. او گفته است: «تداوم گروگانگیری به نفع کشور نبود» و توضیح داده که اگرچه انگیزه دانشجویان انقلابی و ضد استکباری بود، اما «تبدیل آن حرکت اعتراضی به بحرانی طولانیمدت» خسارتهای زیادی برای کشور داشت.
سعید حجاریان هم بر همین نکته انگشت گذاشته و میگوید: «طولانی شدن گروگانگیری و تبعات بعدی آن، به نفع کشور و نظام نبود.»
برخی دیگر مانند محسن امینزاده نیز از «مشکلآفرین بودن» حادثه یاد کردهاند: «حادثه اشغال سفارت آمریکا مشکلآفرین بود و اثرات منفی بر سیاست خارجی ایران گذاشت.»

فروز رجاییفر هم معتقد است که «امروز نباید اقدام مشابه انجام داد»؛ عبارتی که نشان میدهد حتی برخی از مدافعان آن زمان، در شرایط کنونی چنین اقدامی را نادرست میدانند.
حسین شیخالاسلام، از دانشجویان فعال در اشغال سفارت که بعدها از دیپلماتهای وزارت خارجه شد، در سالهای پایانی عمرش گفته بود: «در شرایط امروز، اشغال سفارت نباید به عنوان یک الگو پذیرفته شود.» این سخن، از زبان فردی که سالها در سیاست خارجی جمهوری اسلامی حضور داشت، معنای ویژهای دارد.

اما هنوز عدهای میگویند اشتباه نکردیم
به گزارش رویداد۲۴، در برابر این دیدگاههای انتقادی، شماری دیگر از چهرههای همان جریان همچنان بر درستی تصمیم خود تأکید دارند. مثلا حبیبالله بیطرف گفته است: «هنوز هم معتقدم اشتباه نکردیم.»
رضا سیفالهی نیز تصریح کرده که «پشیمان نیستم و کسی را نمیشناسم که پشیمان شده باشد.» سیدمحمد هاشمی اصفهانی هم تأکید دارد: «از تسخیر لانه جاسوسی پشیمان نشدیم.»

در همین راستا، عزتالله ضرغامی گفته است: «هیچکس از تسخیر سفارت آمریکا پشیمان نیست.» ضرغامی که امروز از چهرههای اصولگرا و با سابقه در ساختار قدرت محسوب میشود، معتقد است آن اقدام «یکی از نقاط افتخارآمیز تاریخ انقلاب» بود.
از نگاه حسین دهقان، وزیر پیشین دفاع، نیز «اشغال سفارت آمریکا در آن زمان کار درستی بود.» او تأکید کرده که شرایط سال ۱۳۵۸ با امروز تفاوت داشت و در فضای پرالتهاب آن روزها، تصمیم دانشجویان «در راستای دفاع از انقلاب» تلقی میشد.
معصومه ابتکار که در آن زمان سخنگوی دانشجویان بود نز همان موضع را تکرار کرده و میگوید: «بهترین تصمیم ممکن در آن زمان بحرانی بود، هرچند این تصمیم هزینه داشت.»

میان دو نگاه؛ دفاع با، اما و اگر
در میانه این دو طیف، چهرههایی دیده میشوند که ضمن دفاع از انگیزههای اولیه، به اشتباهات اجرایی اذعان دارند.
محمد نعیمیپور میان اصل اقدام و شیوه ادامه آن مرز گذاشته و میگوید: «در شرایط مشابه باز هم همان کار را انجام میدهم، اما افشای اسناد سفارت کار ناشیانهای بود.»
محسن میردامادی، یکی دیگر از دانشجویان شاخص، نیز دیدگاه مشابهی دارد. به باور او «اشغال سفارت شروع مشکلات نبود». این عبارت نشان میدهد که از نگاه او، تقصیر تحولات بعدی را تنها متوجه آن واقعه نمیداند.

در عین حال، علیاصغر زحمتکش توضیح داده که «قرار بود حرکت اعتراضی ۴۸ ساعت بیشتر طول نکشد»؛ نشانهای از آنکه شاید از ابتدا قرار نبود این حادثه چنین ابعاد گستردهای پیدا کند؛ و در نهایت سید شمسالدین وهابی، با نگاهی کلیتر گفته است: «تسخیر سفارت یک جنبش ملی بود، نه یک اعتراض صرفاً دانشجویی.» او بر نقش اجتماعی و مردمی آن حرکت تأکید دارد و آن را فراتر از یک اقدام گروهی میبیند.
میراث یک تصمیم
رویداد۲۴ مینویسد: مرور این اظهارنظرها، تصویر روشنی از فاصله تاریخی میان گذشته و حال ارائه میدهد. تسخیر سفارت آمریکا در دهه شصت نماد انقلابیگری و مقاومت تلقی میشد، اما حالا برای بخشی از همان نسل، موضوعی برای بازنگری و نقد است.
برخی از آنان معتقدند که «در فضای انقلابی آن روزها، تصمیم درستی گرفته شد، اما در ادامه دچار انحراف شد»؛ برخی دیگر میگویند «اصل اقدام اشتباه بود» و گروهی نیز همچنان بر این باورند که «اگر باز هم به آن زمان برگردند، همان کار را انجام میدهند.»

به هر روی، ۱۳ آبان دیگر تنها یادآور تسخیر سفارت نیست؛ بلکه به روزی نمادین در تاریخ سیاسی ایران بدل شده که هر سال، روایتهای تازهای از آن شنیده میشود. اکنون پس از ۴۶ سال، نه تنها درباره درستی یا نادرستی آن تصمیم، بلکه درباره معنای واقعی «ضد استکبار» نیز در میان همان نسل اختلاف نظر وجود دارد.
برای برخی، آن روز نشانه «استقلال و شجاعت ملی» بود؛ برای دیگران اما، «آغازی بر تنشهای بیپایان در روابط ایران و غرب».
با وجود گذر زمان، به نظر میرسد تسخیر سفارت آمریکا همچنان زندهترین خاطره نسل اول انقلاب است؛ خاطرهای که هرچقدر از آن فاصله میگیریم، داوری دربارهاش پیچیدهتر و چندوجهیتر میشود.
                        



                            
                            
                            
                            
بدون نظر