فکر میکنید میتوانید دروغ از راست را تشخیص دهید؟ اندرو باستامانته، جاسوس سابق سازمان سیا، در مصاحبه اخیر خود روش سادهای را فاش کرده که هر کسی میتواند با آن بفهمد طرف مقابلش دروغ میگوید یا نه. او در گفتوگو با پادکست باید با هم حرف بزنیم به میزبانی پل برانسون، درباره ابزارها و تکنیکهای مخفیکاری صحبت کرد که در مأموریتهای جاسوسی به کار میبرد و حالا میگوید همین روشها میتوانند زندگی روزمره ما را هم متحول کنند.
باستامانته پیش از پیوستن به سازمان سیا، ۱۵ سال در نیروی هوایی آمریکا خدمت کرده و افسر مسئول موشکهای هستهای بوده است. او بهخاطر خدماتش در عراق و افغانستان نیز نشان افتخار دریافت کرد و پس از آن برای هفت سال در سیا بهعنوان مأمور عملیات مخفی فعالیت داشت. باستامانته پس از ترک سازمان سیا وارد دنیای کسبوکار شد و وبسایتی به نام Everyday Spy را راهاندازی کرد که در آن از تجربههای خود برای آموزش افراد و مشاوره به شرکتها استفاده میکند.

او در مصاحبه جدید خود با افشای برخی از تاکتیکهایش توضیح میدهد که چطور میتوان تشخیص داد که کسی دروغ میگوید یا نه. به گفته او، راه تشخیص دروغ این است که حرف فرد را به موضوعی احساسی گره بزنید و واکنش او در این باره را ببینید. باستامانته پیشنهاد میکند سؤالهایی بپرسید که احساسات فرد را برمیانگیزد؛ چیزی که او آن را به عنوان «سؤال احساسی» میشناسد. او توضیح میدهد اگر کسی دروغ بگوید یا در تلاش باشد پاسخ حسابشدهای بسازد، مغزش مجبور میشود سؤال را از مسیر منطق عبور دهد؛ فرآیندی که اگر دقت کنید، میتوانید آن را از حالت چهرهاش تشخیص دهید. او میگوید:
میتوانید این موضوع را از حالت چهره و زبان بدنشان ببینید؛ تقلا و فشار در چهرهشان نشانهای از دروغ گفتن است.
به گفته باستامانته، هدف پیدا کردن «دروغ آشکار» نیست، بلکه باید دنبال نشانههای تقلا در پاسخ فرد بود. او تأکید میکند باید به تفاوت میان نحوه گفتار و زبان بدن فرد هم دقت کرد؛ چرا که ناسازگاری میان این دو معمولاً نشانهای از عدم صداقت است.
به باور او، مطرح کردن موضوعات احساسی میتواند به شما کمک کند الگوهایی را در رفتار فرد تشخیص دهید و بفهمید چه نوع سؤالهایی باعث واکنش یا حساسیت او میشود. در این مرحله است که میتوانید نشانههای واقعی فریب را ببینید. باستامانته در ادامه از تاکتیک دیگری میگوید که در دوران فعالیتش در دولت آموخته؛ او معتقد است باید به روابط انسانی از زاویه «معامله» نگاه کرد.

او اعتراف میکند که همه روابطش، حتی روابط خانوادگی، را نوعی دادوستد میبیند و باور دارد این نگاه نهتنها منفی نیست بلکه میتواند به رابطه معنا و ارزش بیشتری ببخشد. باستامانته توضیح میدهد:
وقتی وارد یک معامله میشویم، بهصورت غریزی تلاش میکنیم در ازای چیزی که میدهیم، چیز باارزشتری به دست بیاوریم.
او میگوید این کار میتواند به شما کمک کند «تشخیص دهید از این رابطه چه چیزی برایتان ارزش دارد» و همین باعث میشود بتوانید «رابطه را بهینه کنید»، چون کانالهای ارتباطی شما روشن شده و «میتوانید صریح درباره ایده معامله حرف بزنید.»
در پایان، باستامانته مهارتی را نام میبرد که به باور او برای همه قابلاستفاده است، چه عضو سیا باشند چه نباشند. «دیدگاه و ادراک»، چیزی شبیه همان ضربالمثل «یک قدم با کفش طرف مقابل راه رفتن» است:
این واژهها را زیاد بهکار میبریم اما عملاً انجامشان نمیدهیم، چون بیشتر مردم نمیدانند چطور.
واقعاً چطور میتوان مثل دیگری فکر کرد؟
چطور بتوانیم همدل و هماحساس شویم، و طرز فکر طرف مقابل را آنقدر درک کنیم که بتوانیم دنیا را از زاویه دید او ببینیم و از چارچوب ذهنی خودمان بیرون بیاییم.
به گفته او، این کار مستلزم بررسی دقیق تمام جزئیات مربوط به فرد مقابل است تا بتوان تجربه زندگی را از دید او حس کرد. باستامانته میگوید این مهارت به او برتری میدهد، چون به کمک آن میتواند نوعی رابطه مصنوعی اما مؤثر با افراد بسازد؛ رابطهای که بر پایه همدلی و درک متقابل شکل میگیرد.

دفعه بعد که در موقعیتی دشوار قرار گرفتید، چه روبهروی شریک خیانتکار، چه در یک مصاحبه کاری سخت یا در میانه یک بحث پرتنش، از روشهای فکری مأموران سیا استفاده کنید و ببینید چه اتفاقی میافتد.
راز روانشناسانه دروغگویی: چرا بعضی افراد به دروغ گفتن بیمارگونه اعتیاد دارند؟





بدون نظر