جانورانی که در نتیجه تهدیدات انسان روش های دفاعی باورنکردنی را برگزیده اند [قسمت اول]

جانورانی که در نتیجه تهدیدات انسان روش های دفاعی باورنکردنی را برگزیده اند [قسمت اول]

دنیای وحش دنیای بیرحمی است و هر موجودی در این طبیعت وحشی باید نهایت تلاش خود را صرف کند تا زنده بماند، به همین دلیل جانوران وحشی و حتی انسان ها برای زنده ماندن با روش هایی نوین، شرایط جدیدی که محیط به آن ها تحمیل می کند را دور زده یا خود را با آن ها وفق می دهند. البته گاهی اوقات نیز روند تکامل دچار مستی و غرور شده و جانوران هیبریدی عجیبی مانند پستانداری تخم گذار، سمی و با دهانی شبیه اردک را به وجود می آورد که اولین مسیحیانی که آن را کشف کردند او را با نام پلاتی پوس غسل تعمید دادند.

اما جانوران تنها به دلیل این که شکارچیان باهوش و با مزه ای هستند در روش های مواجهه خود با شرایط تغییر رویه نمی دهند بلکه انطباق ژنتیکی نیز یک روش معنی دار برای انواع گونه های جانوری است که برای زنده ماندن و تولید مثل مداوم تلاش می کنند. انسان ها نیز ظاهراً موجودات صلح طلب و مهربانی هستند اما اگر تنها یک چیز ثابت کند که ما انسان ها پرسروصداترین و منفورترین همسایه در این خانه که آن ها را زمین می نامیم هستیم بدون شک روش های دفاعی خلاقانه ای است که جانوران از روی درماندگی برای نجات از دست تهدیدات ما به کار می برند. برای آشنایی با برخی از این روش های دفاعی جالب و البته شرمسار کننده برای انسان با ادامه ی متن همراه باشید.

۱- موش های مقاوم در برابر سم

به به! موش! آفت مورد علاقه ی همه ی ما انسان ها! برخی از انسان ها، البته به درستی، فکر می کنند که این جوندگان دوست داشتنی بیش از حد بچه می زایند و برخی دیگر نیز آن ها را پیام آوران و مبلغان آخرالزمانی دردناک می دانند. خبر بد برای دسته دوم این است که در اروپا موش ها دیگر اهمیتی به سم های ساخت انسان نمی دهند و حتی با خوردن آن سرخوش نیز می شوند!

در واقع باید به ابرموش هایی که از ترکیب نژاد موش های آلمانی و اسپانیایی و موش های الجزایری مقاوم در برابر سم بوجود آمده اند خوشامد بگوییم. نوزاد ابر قهرمانی که از چنین عشقبازی ممنوعه ای در میان گونه های متفاوت موش به دنیا می آید در واقع در طی فرآیندی به نام «گونه سازی هیبریدی» و در نتیجه ی جفت گیری میان دو گونه ی متفاوت به وجود می آید؛ همان اتفاقی که در نتیجه ی جفت گیری شیر و ببر افتاده و به تولید حیوانی به نام لایگر یا همان شیر-ببر منجر می شود. معمولاً چنین نوزادهای هیبریدی در اکثر موارد زنده نمانده یا دستکم نابارور هستند.

اما به نظر می رسد که در میان موش های اسپانیایی ماده هیبریدی در حال حاضر آن قدر موش بارور وجود دارد که اکثریت آن ها دیگر نسبت به سم هایی که یک زمانی به راحتی آن ها را از بین می برد مقاوم هستند. یکی از سم هایی که برای این موش ها دیگر خنده دار شده است وارفارین بوده که دُزهای بالای آن به دلیل عملکرد ضد انعقادی این دارو، باعث خونریزی داخلی شدید در بدن موش ها می شد. این ماده در دهه ی ۱۹۵۰ به عنوان یک سم موش کش بسیار موثر معرفی شد و تا سال های اخیر نیز تاثیر خود را حفظ کرده بود. اما به نظر می رسد که در آینده ای نزدیک با بحران سم های دفع آفات و جانوران موذی مواجه باشیم که گناه آن به طور کامل بر دوش ما انسان ها سنگینی می کند.

۲- فیل های بدون عاج

شاید در طبیعت چیزهای قشنگ تر کمتری از عاج سفید و جذاب فیل ها وجود داشته باشد اما متاسفانه زحمات بی وقفه شکارچیان غیرقانونی باعث شده که بسیاری از فیل ها بدون عاج به دنیا بیایند. در حالت طبیعی داشتن عاج های بلند در فیل ها فواید تکاملی بسیار زیادی دارد اما نه در دنیایی که این فیل ها تنها به جرم داشتن عاج های پرارزش هدف گلوله شکارچیان طماع قرار می گیرند. تکامل فرآیند عجیب اما معنادار و منطقی است. در گذشته فیل هایی که عاج های بلندتری داشتند می توانستند بیشتر عمر کنند و از خود بهتر دفاع نمایند و مهم تر از آن اینکه در جفت گیری و جلب توجه جفت به خود بهتر عمل کنند. اما امروزه به دلیل رونق بازار غیرقانونی عاج، دیگر داشتن دو عاج بلند و خوفناک به معنای این است که فیل دارنده ی آن ها هدفی آسان برای شکارچیان غیرقانونی خواهد بود.

در نتیجه فیل هایی که عاج های بزرگی دارند برخلاف گذشته دیگر شانس زیادی برای زنده ماندن نداشته و امکان تولید مثل آن ها نیز بسیار کم خواهد بود و در نقطه ی مقابل فیل هایی که عاج ندارند شکار نشده و به زندگی و تولید مثل خود ادامه می دهند و بدین ترتیب رفته رفته نسل فیل های عاج دار از بین رفته و فیل های بدون عاج بیشتری متولد شده و زنده می مانند. در بسیاری از نقاط آفریقا به عنوان تنها مأمن فیل ها، بیش از ۹۸ درصد فیل های ماده بدون عاج هستند، عددی که در گذشته تنها بین ۲ تا ۶ درصد بوده است. متاسفانه نداشتن عاج در بسیاری از موارد برای فیل ها مشکل ایجاد می کند زیرا با نداشتن این ابزار کاربردی آن ها دیگر نمی توانند چاله بکنند، غذا بخورند و به طور کلی فعالیت های روتینی را انجام دهند که مستلزم وجود عاج باشد.

۳- شب پره های فلفلی با رنگ متغیر

آیا تابحال با یک هم اتاقی که اهمیتی به آرامش و آسایش دیگر افراد ساکن خانه نمی دهد روبرو شده اید؟ کسی که سیگار می کشد، آشغال هایش را در خانه رها می کند، سیفون دستشویی را نمی کشد و یا ظرف های کثیفش را روی سینک ظرفشویی رها می کند؟ در مقیاس جهانی ما همین هم اتاقی بی نظم و ولنگار هستیم . شب پره فلفلی نیز همان هم اتاقی مرتب، خویشتندار و متواضع است که با روش های خاص خود با رفتارهای کثیف و زننده ما کنار می آید. در گذشته این شب پره برای زنده ماندن از روش های خاص خود در استتار استفاده می کرد. بنابراین بال های خالدار سفید این حشره با پوسته ی درختان غان به خوبی ترکیب شده و او را نامرئی می ساخت. اما با آمدن انقلاب صنعتی، تنه ی تمام درختان به علت دود کارخانه های از دوده پوشیده شدند.

بدین ترتیب شب پره های فلفلی به طعمه های آسانی برای پرندگان گرسنه تبدیل شدند. از این رو این شب پره ها از سفید به سیاه تغییر رنگ دادند. اگر چه شب پره های فلفلی دیگر در دو رنگ سفید و سیاه بوده و البته رنگ سفید رنگ غالب بود اما دود کارخانجات باعث شد که شب پره های سفید بسیار بیشتر از شب پره های سیاه توسط شکارچیان خورده شوند و بدین ترتیب شب پره های سیاهی که تازه تکامل یافته بودند به گونه ی غالب تبدیل شوند. این شیوه تکامل به یکی از گزینه ها و استدلالات دوستداران تکامل داروینی تبدیل شده زیرا به سادگی و به وضوح انتخاب طبیعی که این روزها رخ می دهد را به تصویر می کشد. البته با تلاش هایی که در برخی از کشورها مانند بریتانیا برای تمیز ماندن طبیعت دو به ویژه ساقه ی درختان غان انجام داده اکنون شاهد افزایش قابل توجه تعداد شب پره های فلفلی سفید هستیم.

۴- ساس هایی که نمی توان آن ها را مسموم کرد

اگر چه فکر این که موش ها در برابر سم مقاوم شده اند برای وحشت انسان ها کافی است اما برای یک خبر دردناک و ناراحت کننده دیگر نیز آماده باشید زیرا اوضاع روز به روز بدتر می شود. خیلی خیلی بدتر، زیرا ساس ها نمونه ی دیگری از گونه های جانوری هستند که روش های دفاعی جدیدی را برای مقابله با انسان یافته است؛ درست مانند یک استاد شطرنج که از شکست هایشان برای یادگیری ترفندهای حریف استفاده می کنند. همچنین ساس ها نمونه های خوبی از فرآیند تکامل هستند. ساس ها معمولاً به عنوان حشراتی که خون انسان را مکیده و باعث خراب شدن زندگی آن ها می شوند شناخته شده اند. در اوایل قرن بیستم به نظر می رسید این حشرات هیولایی که علاقه ی زیادی به بالش و ملافه انسان دارند به کمک حشره کش هایی مانند د د ت دیگر نابود شده اند اما در سال های اخیر آن ها بازگشت مرگباری داشته اند.

دیگر ساس ها در مقابل این سم ها مقاوم شده اند و چنان کشتن آن ها سخت شده که باید به آن ها لقب ابرحشره داد. واقعیت این است که ما انسان ها آن قدر برای کشتن ساس ها تلاش کرده ایم که در نهایت آن ها مجبور شده اند راهی برای دور زدن سم های ما و مقاومت در برابر آن ها پیدا کنند. جالب این که گفته می شود ساس ها همواره همراه انسان بوده و با تکامل انسان دچار تکامل شده اند. برخی دیگر نیز بر این باورند که ساس ها در ابتدا از خون خفاش ها تغذیه می کردند اما رفته رفته به سمت انسان ها متمایل شدند و از آن زمان دیگر همه چیزشان، از سیکل خواب گرفته تا طول عمر متوسطشان، همراه با انسان ها تچار تکامل شده است. بنابراین می توان گفت که ساس ها به اندازه ی سگ ها به ما نزدیک هستند البته برخلاف سگ کسی علاقه ای به بغل کردن و نوازش آن ها ندارد!

۵- جهش ماهی کاد اقیانوس اطلس به دلیل آلودگی آب دریا

اکنون که حرف از سم شد بگذارید روی رودخانه ی هادسون متمرکز شویم که یک کارخانه ی بسیار کوچک به نام جنرال الکتریک به مدت سه دهه زباله های سمی خود را در آن ریخت. این زباله های صنعتی حاوی سمی به نام بایفنیل های پلی کربناته بود. این مواد سمی به هیج عنوان از بین نرفته و باعث آلودگی دویست مایل از طول ۳۱۵ مایلی رودخانه هادسون شد. در نتیجه ی این آلودگی، یک نوع ماهی کوچک ساکن عمق آب به نام ماهی کاد اقیانوس اطلس نه تنها دیگر می توانست در این آب های سمی زنده بماند بلکه این اب را نیز به آب های تمیزتر ترجیح می داد. این موضوع یکی از روش های سریع تکامل در حیوانات است که انسان تاکنون شاهد آن بوده.

در ابتدا که زباله های سمی به داخل رودخانه هادسون ریخته می شد بسیاری از ماهی های تاد با نقص قلبی به دنیا می آمدند اما رفته رفته این ماهی خود را با آلودگی رودخانه تطبیق داد و با ژن هایی جهش یافته توانست در این آب ها زنده بماند. اما نکته ی دردناک این است که تلاش های اخیر برای تمیز کردن آب این رودخانه و نجات گونه های آبزی دیگری که در این آب ها به سر می برند باعث به خطر افتادن جان ماهی های کاد شده است زیرا آن ها تغییراتی ژنتیکی پیدا کرده اند که تنها برای زنده ماندن در آب های سمی مناسب است و به عبارت ساده تر فیزیولوژی بدن آن ها در آب های تمیز کارآیی خوبی ندارد.

منبع: grunge
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
یک نظر

ورود

  • چیپس اسفند ۶, ۱۴۰۱

    ای بابا
    …….. دنیا چه خبره