براساس برآورد سازمان بهزیستی استان تهران ۷ هزار کودک کار و خیابان در تهران وجود دارد . چند صباحی است که طرحی با عنوان جمع آوری کودکان کار و خیابانی بر سر زیان ها افتاده است . این طرح از حدود دو هفته پیبش در برخی شهرها اجرا شده و قرار بود از اوایل شهریور در تهران نیز اجرا شود که هنوز این اتفاق نیافتاده است .
هرچند درنگاه اول این طرح کاملا مثبت به نظر می رسد اما زمانیکه به هدف اعلامی آن توجه می شود متوجه می شویم که اولین خطا در نام گذاری این طرح رخ داده است . ” جمع آوری کودکان کار برای تغییر نمای شهری ” این نام گذاری یعنی اقدامی صحیح برای هدفی غلط .
با نگاهی با تاریخچه برخورد با کودکان کار و خیابانی می توان دید که در گذشته نیز طرح هایی برای ساماندهی این کودکان اجرا شده است .
پیش تر کودکان خیابانی را پس از جمع آوری در مرکزی قرنطینه می کردند و تازمان تعین تکلیف وضعشان در آنجا نگهداشته می شدند. در ابتدا برای غربالگری کودکان با خانوادهها تماس گرفته میشد و آنهایی که خانواده داشتند دوباره به خانه بازمیگشتند و بقیه به فراخور حال، دربارهشان تصمیمگیری میشد، البته این اتفاقات در سطحی محدود انجام می شد. یکی از مشکلات این طرح نامناسب بودن وضعیت محل نگهداری کودکان بود زیرا ممکن بود کودکی در آنجا بماند و تا زمان زیادی وضعش روشن نشود و البته هیچ امکاناتی هم برای سرگرمی کودکان وجودنداشت .
در طرح جدید هم ظاهرا اوضاع به منوال سابق است یعنی پس از جمعآوری کودکان ، آنهایی که خانواده دارند قاعدتا به خانواده بازمیگردند و کسانی که از شهرستان آمدهاند دوباره به شهرستان محل سکونتشان بازگردانده می شوند و آنهایی هم که خانواده ندارند در آینده برایشان تصمیم گیری می شود. با نگاهی به نحوه اجرای دوطرح می توان متوجه شد که هردو یکسان است و نتیجه منطقی این می شود که این طرح جدید هم مانند قبلی به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.
براساس مطالعات انجام شده بسیاری از کودکان خیابانی خانواده دارند و بهدلیل فقر شدید مالی خیابان را برای امرارمعاش انتخاب کردهاند. بسیاری از آسیب شناسان اجتماعی بر این باورند ، اجرای چنین طرحهایی امنیتخاطر کودکان را برهم میزند.
اجرای طرحهای ضربتی جمعآوری کودکان کار و خیابانی با این بهانه که آنها بدسرپرست هستند یا خانواده ندارند توجیه منطقی ندارد. زیرا قرار نیست تکلیف این کودکان درهمین خیابان مشخص شود.
براساس همه قوانین انسانی ، زندگی با خانواده حق هر کودکی است، نباید کودک کار را از این قضیه مستثنی کنیم زیرا او هم حق دارد مانند هر کودک دیگری از احساس امنیتی که در کنار خانوادهاش دارد، برخوردار باشد اما با اجرای طرح جمع آوری کودکان کار ، این حق را آنها سلب می کنیم و نکته مهمتر اینکه به گفته کارشناسان مکانهایی هم که برای نگهداری این کودکان پس از جمعآوری در نظر گرفته شده است نمیتواند به کاهش آسیبهایی که این افراد گرفتار آن هستند، کمک کند.
به نظر می رسد جمع آوری کودکان کار و خیابانی از معابر و بردن آنها در یک مکان شاید به صورت موردی، مشکل شماری از این کودکان را برطرف کند اما به طور قطع نمی تواند به عنوان راه ریشه ای برخورد با معضل کودکان کار و خیابانی مطرح باشد.
به گفته کار مارکس جامعه شناس آلمانی ، تازمانیکه مشکلات اقتصادی برطرف نشود ، به هیچ چیز دیگر نمی شود فکر کرد. درخصوص کودکان کار هم همین جمله مصادق دارد یعنی تا زمانیکه مشکل فقراین کودکان که آنها را به خیابان ها کشانده برطرف نشود ، آنها را از گزند هیچ آسیبی نمی توان در امان داشت . بنابراین شاید بهتر باشد به جای آنکه میلیونها تومان صرف اجرای طرحهای اینچنینی شود به توانمندسازی و حمایت از خانوادههای این کودکان پرداخته شود تا بهاینترتیب به هدف اصلی به معنای واقعی آن یعنی ساماندهی کودک کار نزدیک شویم.
و البته دراین میان حمایت های دولتی نیز ضروری به نظر می رسد مثل تصویب لایحه حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان و یا تصویب قانون حقوق شهروندی که هم اکنون در مجلس درحال خاک خوردن است.
طبق تحقیقی که دانشگاه علامه طباطبایی انجام داده بود حدود نصف این کودکان کار اتباع افغانستان هستند که والدینشان مجبور به گداییشون می کنند .