چگونه افراد با تجربه را از آنهایی که وانمود می کنند آگاه هستند تشخیص دهیم؟

تفاوت فاحش میان این دو گروه این است که ...

چگونه افراد با تجربه را از آنهایی که وانمود می کنند آگاه هستند تشخیص دهیم؟

تفاوت فاحشی میان افراد متجرب و افراد متجرب نما وجود دارد و آن این است که گروه نخست، ادعای برای دانستن ندارند، این در حالی است که گروه دوم همه چیز را می دانند یا لااقل گمان می کنند که همه چیز را می دانند.

زمانی که شغل شما نوشتن مطالب علمی است، با افراد مختلفی در ارتباط با جمع آوری مطالب علمی تان صحبت می کنید. خوشبختانه تعداد کمی از افراد در این مسیر وجود دارند که به سرهم بندی مطالب بپردازند.

افراد متجرب بر کوهی از دانش و اطلاعات ایستاده اند و به افقی فراتر از آنچه می دانند می نگرند. در بسیاری از موارد هم می گویند که هنوز به پژوهش های بیشتری در این زمینه احتیاج است.

به همین دلایل نیز نظریات علمی شان تغییرپذیر است. در ادبیات صحبت کردن شان محدودیت هایی وجود دارد و صراحت های کلامی هم در گفته هایشان وجود دارد.

رفیع لِتستر نویسنده و گزارشگر بخش علمی بیزنس اینسایدر می گوید، از یک دانشمند که نامش را به دلایل قانونی نمی توانم ببرم در مورد مردی که در خانه اش او را مورد ضرب و شتم قرار داده بود سئوالاتی پرسیده شد. او به فردی اشاره کرد و گفت که هیچ کسی جز او نمی تواند این کار را کرده باشد.

بار دیگر که پلیس از او در مورد آن مرد سئوال کرد، آن دانشمند پاسخ داد: “من در این مورد صد در صد اطمینان ندارم.”

این گونه صحبت کردن نه مخصوص افراد نورمال است و نه آنهایی که ادای متجرب و دانا بودن را در می آوردند.

در طول هفته ایمیل های فراوانی را از افرادی دریافت می کنم که در مورد وضعیت هواشناسی، چیزهایی را با اطمینان می گویند که حتی خبرگان و پژوهشگران این زمینه هم در مورد آن با این اطمینان صحبت نمی کنند. آنها با اعتماد به نفس فراوانی هم در مورد آن چیزی که نوشته اند، اظهار نظر می کنند.

این در حالی است که دانشمندان واقعی هواشناسی هرگز این کار را نمی کنند و نمی توان هم آنها را برای این نوع برخورد مورد مواخذه قرار داد. البته به داده ها و اطلاعات مربوط به دست آمده اشاره می کنند و به توفیقاتی را که در مواردی خاص به دست آورده اند را نیز بر می شمارند. سپس در مورد سئوال هایی که برای آنها جوابی ندارند اشاره می کنند.

اکنون برای تان مورد دیگری را مثال می زنم.

12

اخیرا در مورد جوامعی که در معرض رکود و ویرانی قرار دارند با شوان داونی که یک باستان شناس است، صحبت می کردم. او از آمار و ارقامی موجود در مورد تمدن اروپایی نئولتیک توضیحاتی می داد و از علم ریاضی در بیان داده های خود استفاده کرد.

از آنجایی که آمار و ارقامی را که برمی شمرد مربوط به گذشته های بسیار دور بود، از او خواستم تا به موارد جدیدتری اشاره کند.

وی مکثی کرد. صدای ثبت شده او نشان داد که این مکث حدود ۱۶ ثانیه به طول انجامید. و ادامه داد که آنچه من گفتم احتمال دارد، تنها امکان دارد، مربوط به جمعیت قرن بیستم انگلستان باشد. جالب آن است که او که با چنین احتیاطی از الفاظ نامطمئن استفاده می کند، شاید تنها کسی بر روی کرده زمین باشد که قابلیت صحبت در این مورد خاص را داشته باشد. سپس به دلایل این احتیاط خود در برشمردن آن موارد اشاره کرد.

او سال های سال تئوری های مرتبط با انهدام جوامع را مورد بررسی قرار داده بود. اما هرگز در مورد چیزی که از آن مطمئن نبود، کلامی هم اظهارنظر نمی کرد.

از آن طرف، افرادی که در هر موردی ایده و نظری دارند، عقل کل نماهایی هستند که در مورد همه چیز می دانند. هر سئوالی از آنها بپرسید، مهم نیست که در چه زمینه های باشد، آنها پاسخ قطعی و آماده ای را برای ارائه دادن به شما دارند.

به عنوان مثال از آنها می شنوی که مثلا در مورد وضعیت هوا حرف می زنند یا می گویند در انتخابات فردا ۵۶ درصد رای می دهند. یا اینکه با اطمینان در مورد موسیقی صحبت می کنند و می گویند تا ۲۰ سال آینده دگیر هیچ کس موسیقی رپ گوش نمی دهد. با اعتماد به نفس به دیگری می گویند، روی این پروژه سرمایه گذاری کن و مطمئن باش که پولدار خواهی شد.

رفیع لِتستر می گوید، این تفاوت فاحشی است که میان افراد دانا و نادان وجود دارد. آنانی که بیشتر می دانند به دنبال پر کردن حفره های نادانسته خود هستند. بنابراین به طرح سئوال می پردازند.

مثلا برای شان سئوالاتی مطرح می شود که آیا سگ ها زبانی که انسان ها صحبت می کنند را حقیقتا درک می کنند؟ چقدر سرمایه گذاری لازم است که به وضعیت جوی زمین کمک شود؟ آیا واقعا علف های هرز استحکام بیشتری پیدا کرده اند؟

 

زمانی که با تمام تئوری های در دست به موضوعی نزدیک و نزدیک تر می شوید، پاسخ دادن در مورد سئوالاتی که قبلا به آنها اندیشیده بودید، دشوارتر به نظر می رسد.

منبع: businessinsider
بدون نظر

ورود