این فقط زندان قصر نیست که اکنون به تفرجگاه تهران تبدیل شده است. موزه عبرت تهران، یکی از مقصدهای گردشگری کم تر شناخته شده پایتخت ۲۳۰ ساله ایران است که همچون موزه ملی ملک و موزه جواهرات سلطنتی و موزه ۲.۵ میلیارد دلاری هنرهای معاصر تهران، خیلی مورد توجه گردشگران داخلی و بین المللی قرار نگرفته است.
به مناسبت دهه فجر، بد نیست که گذری داشته باشیم به محلات جنوبی تهران، جایی که می توان بخشی از تاریخ معاصر را در آنجا جستجو کرد. گزارش امروز گردشگری روزیاتو، شما را به یکی از شکنجه گاه های مخوف خاورمیانه در سال های نه چندان دور می برد.
با ما همراه باشید.
زندان مخوف تهران: شکنجه گاه ساواک
ویدیوی ۳۰ دقیقه ای زیر که مستندی به نام دیوارهای یخی است، شما را با مقصد مخوف گردشگری پایتخت آشنا می کند.
سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) که از دهه چهل به دستور محمد رضا پهلوی تاسیس شد، برای نگهداری ویژه مخالفان رژیم شاهنشاهی، عمارتی را با کمک مشاوران خارجی در تهران تاسیس کرد که یکی از مخوف ترین مکان های ایران در چند قرن اخیر به شمار آمد.
زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری، معروف ترین زندان برای مبارزان جنبش انقلابی ملت ایران در دهه چهل و پنجاه شمسی بود. زندانی که به واسطه معماری ساختمان و نوع شکنجه و برخورد وحشیانه ای که با دستگیر شدگان می شد، تاریخی وحشتناک و دردآور را از تاریخ سیاسی معاصر کشور روایت می کند و به قدری برخی از اقدامات انجام شده در آن، وحشیانه و باور نکردنی است که حتی قلم در وصف آن عاجز است.
شکنجه گاه معروف ساواک، صدها تن از انقلابیون آن دوران که بسیاری، از چهره های معروف قدیم و حال سیاست و فرهنگ کشور هستند را برای مدت های مدیدی، مورد آزار و اذیت جنسی و روحی قرار داد. برخی از شکنجه گران معروف زندان مخوف پهلوی در سرزمین های اشغالی آموزش دیده و طبق گفته های شاهدان عینی، از روش هایی برای تخلیه اطلاعاتی دستگیر شدگان استفاده می شد که بیان آن در ساحت قلم نیست.
در این زندان مخوف که ۱۳ سال است، نام موزه عبرت ایران بر آن نهاده شده، یادآور بخشی از تاریخ مبارزان انقلابی مردم برای مقابله با رژیم شاهنشاهی است.
اگر به سمت باغ ملی تهران حرکت کنید، جایی که برای بسیاری از قدیمی ها و جدیدی های تهران، مکانی پر رفت و آمد و شلوغ و پر سر و صدا و دود آلود تلقی می شود، مقصدی دارد که مقصد مخوف گردشگری تهران به شمار می رود. جایی عجیب اما روایت بخشی از واقعیت های تاریخ معاصر کشور.
برای کسانی که شکنجه گاه های معروف اروپا را در جمهوری چک مشاهده کردند، این زندان حال و هوای استبداد نازی های آلمانی را تداعی می کند. اکنون که قریب به هشتاد سال از ساخت این مقصد گردشگری ترسناک تهرانی ها می گذرد، عمارتی ضد زلزله در جنوب شهر فرا روی ما قرار دارد که نخستین زندان مدرن کشور را تشکیل می دهد.
معماران آلمانی، کار طراحی و ساخت این عمارت عجیب را بر عهده داشتند و در واقع، یکی از هدایای مهندسی آلمان به ایران را می توان تاحدودی در این بنای ترسناک، مشاهده کرد. اگر به زندان مراجعه کنید، ساختمان مدور آن نظر شما را جلب می کند. راهروهای پیچ در پیچ و اتاق های متعدد و معماری گرد آن، شگفت انگیز است.
مراجعه کننده در این عمارت مخوف، سردرگم می شود. پیچیدگی در نقشه این زندانی به قدری زیاد است که در زمان عملیاتی بودن در عصر پهلوی دوم، هدف سازندگان را جامه عمل پوشاند و هیچ زندانی نتوانست از آن فرار کند.
بنابراین، خود این موضوع نشان می دهد که برای مدیریت طراحی و ساخت آن، برنامه های بسیاری دیده بودند.
درباره کمیته مشترک ضد خرابکاری
همانطور که گفتیم، زندان مخوف ساواک، برای کمیته مشترک ضد خرابکاری طراحی و راه اندازی شده بود. در واقع با وجگیری مبارزات انقلابی مردم در دهه چهل و پیدایش گروههای متعدد انقلابی با روشهای مبارزاتی متفاوت، رژیم پهلوی را مستأصل کرده بود و برای مقابله با این مبارزات، همزمان چهار دستگاه، کار سرکوب و ارعاب را عهدهدار بودند:
- ساواک
- شهربانی
- ضد اطلاعات ارتش (رکن ۲)
- ژاندارمری
ساواک «اداره کل سوم» مسئول پیگیری و کنترل فعالیتهای انقلابی بود. این اداره کل با داشتن مهمترین وظیفه که امنیت داخلی بود، وسیعترین بخش اطلاعاتی و عملیاتی ساواک محسوب میشد و عناصر کافی در اختیار داشت و در خارج از کشور نیز نمایندگیها موظف بودند خواستههای اداره کل سوم را برآورده نمایند.
مجموعه این امکانات و اختیارات، به اداره کل سوم جایگاه خاصی داده بود و شاه از این اداره کل انتظار امنیت مطلق را داشت. با اینوجود میتوان نتیجه گرفت که در ایران سیستم اطلاعاتی به معنی بینالمللی به وجود نیامد و کار نیروهای امنیتی، صرفا سرکوب مبارزات داخلی بود.
طبق اطلاعات موجود، کمیته مشترک ضد خرابکاری، در اوایل بهمن سال ۱۳۵۰ تاسیس شد که در این کمیته، شهربانی تهران، نقش اداره ویژه اسکاتلندیارد را ایفا می کرد و ساواک نیز همچون MI5 فعال بود. این کمیته، در محل اداره اطلاعات شهربانی سابق تشکیل شد. بیش از ۳۷۵ پست سازمانی که اکثریت به شهربانی تعلق داشت، در آن فعالیت می کرد.
زندانی طبیعت گرا!
زندانی همراه با طبیعت و ساختمانی همسو با فصول مختلف سال، تعریفی است که می توان از شکنجه گاه سبعانه مخوف ساواک روایت کرد. یکی از ویژگی های مهمی که در زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری می توان مشاهده کرد و حتی در زمان قدم زدن در آن، نظر شما را جلب خواهد کرد، سیستم تهویه پیچیده آن است.
نحوه ساخت زندان به شکلی است که باعث شده تا این زندان در زمستان، دمایی بسیار سرد و از طرفی در تابستان، هوایی به شدت گرم داشته باشد تا بیش از پیش بتواند، شرایط جوی و آب و هوایی را برای گذران زندگی زندانیان، دشوار نماید.
جایی برای شکنجه های روحی و جسمی
شیوه حرفه ای و وحشیانه ای که شکنجه گران معروف این زندان همچون آرش، برای بازپرسی از دستگیرشدگان سیاسی و انقلابی در دستور کار قرار می دادند، غیر قابل باور است. یکی از معروف ترین ابزارهای شکنجه این مجموعه که به آپولو معروف بود را در تصویر زیر مشاهده می کنید.
یکی از عوامل که به انجام شکنجه های روحی و تضعیف روانی این زندان کمک می کرده است، نحوه معماری ساختمان زندان است. چون آن را طوری طراحی کرده اند که وقتی شما در آن شروع به فریاد زدن بکنید، به هیچ وجه صدا و انعکاس آن به بیرون نفوذ نمی کند و کسی متوجه نمی شود که در این ساختمان مخوف، گروهی مشغول فریاد به واسطه شکنجه های خونین وحشتناک هستند!
به همین خاطر، معماری خاص این هدیه آلمانی ها به ایرانی ها در عصر پهلوی سبب شد تا برای سالها، کسی از حضور این زندان در دل تهران قدیم آن روزگار، خبری نداشته باشد. اما نکته جالب اینجاست که با وجود عدم انعکاس صدای شکنجه شوندگان به بیرون عمارت، صدای آن ها در داخل زندان می پیچید و این موضوع، بدترین شکنجه برای کسانی بود که صدای فریاد و درد و ناله دوستان و همرزمانشان را می شنیدند. . .
آشنایی با شیوه های شکنجه: از اتاق فوتبال تا آپولو
همانطور که گفتیم، برخی از شیوه های شکنجه و آزار جنسی که توسط شکنجه گران تعلیم دیده در سرزمین های اشغالی بر روی دستگیر شدگان این زندان مخوف انجام می شد، به قدری وحشیانه است که هیچ گاه توسط شاهدان عینی مکتوب و منتشر نشده است.
اما بر اساس مستندات و گزارشاتی که در دسترس است، شکنجه های این زندان، یکی از منحصر به فرد ترین شیوه های روز بوده که در دستور کار مدیریت زندان قرار داشت. ساواک، ابزار مخوف رژیم پهلوی، برای حرف کشیدن از زیر زبان مبارزان انقلابی، روش های خاصی را در نظر قرار می داد تا در این محل، اجرا کند.
برای شکنجه زندانیان زن و مرد، روش های متفاوتی وجود داشت و حتی اتاق های خاصی طراحی و تعبیه شده بود. یکی از این اتاق های شکنجه، اتاقی بود که به اتاق فوتبال معروف شد. شیوه شکنجه به گونه ای بود که در آن، دست های زندانی را از پشت می بستند و بعد از آن، چند تن از افراد ساواک، دور او حلقه می زدند و فرد زندانی را به مثابه توپ فوتبال، با مشت و لگد مورد اصابت قرار می دادند.
پس از پاس کاری های مختلف که معمولا با کفش های نوک تیز انجام می شد، زندانی که به خاک و خون کشیده شده است، برای شکنجه های بعدی آماده می شد.
یکی دیگر از مقصدهای شکنجه ساواک در تهران، آپولو بود. یکی از معروف ترین وسایل شکنجه در این زندان مخوف، که شهرت بسیاری در میان انقلابیون آن روزگار داشت، آپولو نام داشت تا باعث زجر بیشتر زندانیان شود.
طبق روایت های یکی از دستگیر شدگان، این دستگاه شکنجه را از روی آپولوی فضانوردان، ساخته بودند اما یک تفاوت بزرگ که آن دستگاه سرنشینان را به فضا می برد و اما این یکی، سرنشینان را به مرگ می کشاند.
نحوه کارکرد این ابزار مخوف شکنجه به گونه ای بود که زندانی را به شکل فضانورد به این دستگاه می بستند و کلاه اهنی روی سر وی قرار می دادند و بعد با کابل به او می زندند تا در حین داد و فریاد، از شدت درد، صدا تنها در گوش خود بپیچد.
از آنجا که کف پا ارتباط مستقیم با مغز دارد، با ضربه سوم و چهارم، زندانی متوجه نمی شد که شلاق به کف پایش برخورد می کند. بلکه درد آن را با مغز خودش احساس می کرد. به گونه ای که انگار، کابل به فرق سرش برخورد می کند. البته آپولو، تنها بخش کوچکی از شکنجه ها و ادوات دردناک این زندان را تشکیل می داد.
سلول های عمومی
وقتی وارد این زندان مخوف شوید، با نخستین چیزی که رو به رو می شوید، درهای تو در تو و متفاوتی است که در این زندان وجود دارد. به شکلی که همه درهای این زندان، لبه ها و قرنیزهای بلندی دارد که خود زندانیان می گفتند که هدف از ساخت درهایی به این شکل آن بوده که افراد به محض ورود در زندان و با چشم های بسته، متوجه حضور این درها متفاوت نمی شدند و برای همین، به محض ورود، برخورد با این درها سبب می شد تا افراد با سر به زمین بخورند.
در کنار این درهای متفاوت، یکی از دیگر از ویژگی های این زندان، وجود هشتاد و شش بند انفرادی بود که خود زندانی هایش اشاره می کنند که هر از گاهی به قدری تعداد زندانیان در سلول های دو متری زیاد بود که افراد توان دراز کشیدن نداشتند و مجبور بودند که ایستاده بخوابند!
داستان آرش
آرش، یادآور یکی از شکنجه گران آموزش دیده مخوف کمیته مشترک ضد خرابکاری است که صدها تن از دستگیر شدگان را به طرز وحشیانه ای مورد آزار و اذیت روحی و جسمی قرار داد. فریدون توانگری معروف به آرش در سال ۱۳۲۹ در تهران متولد شد.
وی فردی بهایی بوده و سند ازدواج او به تاریخ ۱۴/۵ سنه ۲۵۳۷ (۱۳۵۷) در دفتر لجنه ازدواج شهر تهران به نمره ۶۸۶۹/۱۲۶ در دفتر ثبت ازدواج بهاییان تهران ثبت گردیده است.
وی به خاطر جدیت در سرسپردگی، مدالهای متعددی از مقامات مافوق خود دریافت کرد و تا واپسین روزهای حکومت طاغوت مجدانه در کمیته مشترک مشغول خدمت به اربابان خود بود .
در نهایت این چهره ترسناک رژیم پهلوی، با محاکمه در دادگاه انقلاب اسلامی و اعتراف به اعمال ننگین و جنایتکارانه خود در تاریخ یکشنبه سوم تیرماه ۱۳۵۸ اعدام شد. آرش یک شکنجهگر سرسپرده به خاندان ستمشاهی بود به همین خاطر، بر اساسنامه خیلی محرمانه ذیل الذکر، بارها مورد تشویق مافوق قرار گرفت.
گشتی مصور در هولناک ترین مقصد گردشگری تهران
برای آشنایی با این مقصد گردشگری هولناک، گشتی مصور داریم در راهرورهای پیچ در پیچ زندان مخوف ساواک.
طبق اسناد، تنها کاری که در این اتاق صورت نمیگرفت پانسمان زخمهایی بود که بر اثر ضربات شلاق و یا سوختگی به وجود آمده بود. این اتاق خود به اتاق شکنجه بیشتر شباهت داشت تا پانسمان، زیرا اولاً موقع تعویض پانسمانها، نه تنها از داروهای بیحس کننده استفاده نمیشد، بلکه مخصوصاً به شکلی وحشتناک و تعمدی به جای پانسمان، زندانی را شکنجه میکردند.
ثانیاً به هنگام تعویض پانسمان پا محل مجروح شده توسط مسئول پانسمان به گونهای ناشیانه و غیر پزشکی و عمدی کلیه باندهایی که آغشته به خونابه و زخمهای خشک شده بود با بیرحمی تمام از روی زخم و پوست کنده که دوباره محل شکنجه به زخم هایی دردناک تبدیل میگردید.
چگونه به موزه عبرت برویم؟
برای رفتن به موزه عبرت، از ایستگاه مترو میدان امام خمینی تهران استفاده کنید. در محدوده این ایستگاه، کاخ گلستان، موزه ملی ملک، موزه پست، میدان مشق، ساختمان قدیم وزارت امور خارجه، موزه ملی ملک، موزه آبگینه و موزه باستان ایران قرار دارد که مقصد گردشگری خوبی برای روزهای اخر هفته در زمستان است.
موزه عبرت از میدان امام خمینی، فاصله کمی دارد و پیاده می توانید به این مقصد مخوف در تهران، حرکت کنید. ابتدای خیابان فردوسی جنوبی، کوچه ای وجود دارد به نام کوشک مصری در اواسط آن، خیابان شهید یارجانی واقع شده و تابلوی بزرگ موزه عبرت، چشم نوازی می کند.
همانطور که از بیرون ساختمان مشاهده خواهید کرد، اثری از یک زندان و عمارتی مخوف از بیرون دیده نمی شود و وقتی به داخل می روید، بخشی از جنایت های رژیم پهلوی را به روایت اسناد مستند و آثار به جا مانده از آن روزگار، در دسترس قرار می گیرد.
برای آگاهی از زمان های بازدید از این اطلاعات استفاده کنید:
- تلفن: ۷و۶۶۷۲۲۰۹۶-۰۲۱
- نمابر: ۶۶۷۲۷۵۹۷-۰۲۱
- سامانه پیامکوتاه: ۳۰۰۰۲۱۰۰۳۱۰۰
- سایت: Ebratmuseum.ir
- ایمیل: Info@ebratmuseum.ir
حالم بد شد 🙁
جنایت های ساواک در این مکان، مصداق جنایت علیه بشریت است. خیلی خوب شد که تیکه روزنامه و اسناد هم گذاشتین. هنوز بعضی ها فکر میکنند اینا فانتزی و فوتوشاپ و دکور است!!!!
فریدون توانگری بهایی نبوده.
در دادگاه هم نشون داد که از نظر خودش مسلمانه…
این موجود وحشی ساواکی
ممنون?
همش دروغه
محسن آقا. چطوری میتونه چیزی دروغ باشه که مال ۳۵ سال پیش است و براش صد ها صفحه سند محرمانه و ۹۰۰ نفر زندانی و شکنجه شده هاش زنده هستند و درباره اش این همه مستند درست کردن؟
آن چه که عیان است، چه حاجت به بیان است
نقطه ننگ خاندان پهلوی برای همه تاریخ، همین زندان وحشتناک است.
دروغ اونیه که فکر کنیم این جا مدرسه بوده نه شکنجه گاه ساواک 🙂
چرا ما نمیخوایم تاریخ رو باور کنیم؟
بخدا ترسیدم
هنوز اینا تکنولوژی ۴۰ سال قبله….
چقدر وحشتناک !!!
این انقلاب عزیز با چه فداکاری هایی به ما رسیده بی انصافیه اگه خونشون رو نادید بگیریم.
تشکر ویژه از روزیاتو بابت مطلب کامل و به موقعش
خیلی ها هنوز در تهران خبر از زندان ساواک ندارن. بعضی ها که طرفدار اون رژیم هستند نمیخوان باور کنند که این محل، تاسیس شده اون رژیم بوده و این همه آدم رو شکنجه کردن. تاریخ رو نمیشه پنهون کرد.
سپاسگزارم
کاملا موافقم با صحبت شما.