هنگامی که «پیت اکرت» در حال از دست دادن بینایی خود بود، تصمیم گرفت تمام روز را به ترسیم طرح های گرافیتی و حکاکی روی چوب بپردازد. در آن زمان وی در دهه ۲۰ زندگی خود قرار داشت و تا زمان تکمیل پروژه هایش به همسرش هم اجازه بازید نمی داد.
اما پس از پیاده سازی تمام طرح هایی که در سر داشت و نمایش آن ها به همسرش متوجه زیبایی هنرش شد. همین امر موجب شد تا به سراغ هنرهای دیگری همچون عکاسی برود. البته به ادعای خودش در آن زمان مثل اکنون نبود که بازار دوربین های دیجیتال داغ باشد و متقاضیان گزینه های فراوانی برای انتخاب داشته باشند.
او هر روز به مغازه فروش دوربین و چاپ عکس می رفته، دو رول فیلم می خریده، در مورد روش های عکاسی سوال می پرسیده، بیرون می رفته و عکاسی می کرده تا اینکه در نهایت کار با دوربین را آموخته است.
بیماری این هنرمند، «رتینیت پیگمنتوزا» (RP) است. این بیماری ارثی است و باعث اختلال شدید بینایی میشود در مراحل اولیه فرد در شب دچار مشکل میشود و با پیشرفت بیماری دید فرد در روز هم کاهش مییابد. علت کاهش دید زوال تدریجی گیرندههای نوری شبکیه است.
اکنون، پس از گذشت دو دهه که از کاملا نابینا شدن «اکرت» می گذرد، او توانسته در حوزه عکاسی شغلی با درآمد قابل قبول برای خود دست و پا نماید. عکس های روحمانند او توسط برندهای مختلفی همچون کمپانی خودروسازی فولکس واگن یا سواروسکی مورد استفاده قرار می گیرد. این شرکت چندین بار برای کمپین های تبلیغاتی خود از عکس های اکرت بهره گرفته است.
این هنرمند نابینا در مورد آثار هنری خود بیان داشته: «من کارهای خود را دنبالهرو سبک امپرسیونیسم می دانم که از صدها سال پیش آغاز شده و همچنان نیز ادامه دارد. در این سبک هنرمند از تکنیک های مختلفی برای بیان ایده هایش بهره می گیرد. بنابراین، به اعتقاد من، جنبش عکاسی نابینایان نیز می تواند قدمی جدید در این زمینه باشد.»
سبک امپرسیونیسم، شیوه هنری شماری از هنرمندان آزاداندیش و نوآور فرانسه در نیمه دوم سده نوزدهم بود و خیلی سریع جهانگیر شد. در این سبک، اصول مکتبی طراحی دقیق و سایه روشن کاری و ژرفانمایی (پرسپکتیو) فنی و ترکیب بندی متعادل و معماری گونه رعایت نمیشود.
بازی با نور
«اکرت» در نخستین تلاش برای عکاسی با سگ ژرمن شپرد خود در شب بیرون رفته و سعی می کند از یک مجسمه عکس بگیرد. که بعدها متوجه شد گزینه بسیار مناسبی برای عکاسی بشمار می رود.
وی در این رابطه گفته: «عکاسی از مجسمه چندان منصفانه نبود زیرا خود این مجسمه یک اثر هنری بود. اما چیزی که من دنبال آن بودم، این بود که به صورت تصویری نشان دهم نابینایی به چه چیزی شباهت دارد.»
همه عکس های این هنرمند تار و روحمانند هستند. اکرت با بازی نور و استفاده از تکنیک نوردهی طولانی مدت در عکاسی، در ذهنش صحنه ای را متصور می شود و سپس با استفاده از صدا و تماس با سوژه سعی می کند تا از آن عکاسی نماید.
این فرد نابینا گفته که با استفاده از چندین لایه اطلاعات که در ذهن خود حفظ می کند به عکاسی می پردازد. او قادر است حداکثر یکصد عکس را در حافظه کوتاه مدت خود ذخیره نماید.
او با استفاده از صدا همه تنطیمات لازم و کادربندی ها را انجام می دهد. وقتی سوژه در ذهنش در موقعیت درست قرار گرفت، وی شاتر را فشرده و عکس موردنظرش را می گیرد. جالب اینجاست که برخلاف تصور عموم او تصویر واضحی از آن چه می خواهد ثبت کند در ذهن دارد و به همان نتیجه دلخواه نیز دست پیدا می کند.
اکرت بیشتر عکس های خود را در استودیوی خانگی اش می گیرد. البته عکس های خبری جالبی هم دارد که مصائب زندگی یک فرد نابینا را به خوبی به تصویر می کشند.
بدون نظر