۱۰ سلاح عجیب و غریبی که در دوران جنگ جهانی دوم ساخته شدند

۱۰ سلاح عجیب و غریبی که در دوران جنگ جهانی دوم ساخته شدند

جنگ جهانی دوم خانمانسوزترین جنگ تمام دوران بود که تقریباً تمام جهاان را تحت تاثیر خود قرار داد و باعث تغییر مسیر تاریخ برای همیشه شد. در طول جنگ جهانی دوم، طرفین برای بردن جنگ دست به هر کاری زدند که در اکثر مواقع نتایج فاجعه باری داشتند. متفقین و متحدین بدین منظور سرمایه گذاری عظیمی بر روی تکنولوژی های جدید نظامی کرده بودند و با ساخت سلاح های جدید و گاه عجیب و غریب سعی داشته شرایط در میدان نبرد را به نفع خود تغییر دهند.

سلاح ها با یک هدف ساده و مشخص ساخته می شوند: برای کشتن یا ناتوان کردن افراد. شیوه ای که این کار انجام می شود نیز مشخص و سرراست است اما گاهی برای رسیدن به این هدف انسان دست به کارهای دیوانه واری می زند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ سلاح عجیب و غریبی که در دوران جنگ جهانی دوم ساخته شدند آشنا کنیم.

۱۰- تاوش پانزر

جنگ جهانی دوم

تانک موسوم به «تاوش پانزر» (Tauchpanzer) که به معنای «تانک غواص» است یکی از تانک های ساخت آلمان بود که به طور ویژه برای عملیات «شیر دریایی» در طول جنگ جهانی دوم به منظور حمله به بریتانیا طراحی شده بود هر چند هیچگاه این عملیات به مرحله اجرا درنیامد. این تانک طوری طراحی شده بود که در ساحل پیاده شده و سپس با وارد شدن در آب و ر فتن به عمق خود را به آن طرف ساحل رسانده و از سربازانی که در سواحل بریتانیا پیاده می شدند حمایت آتش می کرد. در واقع این تانک ها، همان تانک های پانزر۳ بودند که تغییراتی در آن ها ایجاد شده و کاملاً ضد آب شده بودند.

جنگ جهانی دوم

این تانک دارای لوله های اگزوز یک طرفه بود و یک لوله شناور نیز به موتور وصل می شد که هوای مورد نیاز آن را تامین می کرد. با تمام این تغییرات اما تانک مورد نظر تنها می توانست ۲۰ دقیقه در زیر آب مانده و در آب های با عمق بیش از ۱۵ متر نیز نمی توانست وارد شود زیرا لوله یا شیلنگی که هوای مورد نیاز موتور را تامین می کرد بیش از این نمی توانست طولانی باشد. طراحی و تست های اولیه این تانک با موفقیت انجام شده و ۱۵۰ دستگاه از آن ها نیز ساخته شد. بعد از لغو شدن عملیات حمله به بریتانیا این تانک ها بین واحدهای زرهی معمول تقسیم شد. البته از این تانک بعدها برای عبور از رودخانه باگ در طول حمله نازی ها به شوروی مورد استفاده قرار گرفت و بعد از آن نیز در واحدهای زرهی متعارف به کار گرفته شدند.

۹- تانک دی- دَی

جنگ جهانی دوم

در حالی که نازی ها تانکی ساخته بودند که می توانستند از آن برای انجام عملیات آبی-خاکی در سواحل دشمن استفاده کنند، متفقین تغییراتی در تانک های خود ایجاد کرده بودند که به آن ها اجازه می داد روی آب غوطه ور بمانند. در واقع در اطراف این تانک یک صفحه پارچه ای قرار می گرفت که در صورت نیاز می توانست باعث غوطه ور شدن آن روی آب شود و توربین هایی نیز برای تولید نیروی پیشران روی آن نصب شده بود. این تکنولوژی برای اولین بار در سال ۱۹۴۱ به کار گرفته شد و بعد از بررسی تانک های مختلف، در نهایت تانک شرمن برای این کار انتخاب گردید.

جنگ جهانی دوم

از این تانک ها برای اولین بار در روز موسوم به «دی- دَی» (D-Day) که متفقین نیروهایشان را در نرماندی پیاده کردند استفاده شد. در این عملیات بزرگ جنگ جهانی دوم دریای ناآرام ۲۷ دستگاه از این تانک ها را به عمق آب فرستاد اما موج بعدی ورود این تانک ها با موفقیت همراه بوده و بعدها نیز در عبور از رودخانه راین در حمله به آلمان با موفقیت مورد استفاده قرار گرفتند.

۸- کارل-گرات

جنگ جهانی دوم

آلمان ها کار روی یک توپ غول پیکر را در سال ۱۹۳۶ در بحبوحه جنگ جهانی دوم برای نفوذ به خطوط دفاعی مستحکم موسوم به «ماژینو لاین» در فرانسه آغاز کردند. این توپ ابتدا طوری طراحی شد که به صورت تکه تکه به نزدیکی محل عملیات منتقل شده و سپس سرهم شده و مورد استفاده قرار گیرد، به همین دلیل وقتی مشخص شد این توپ بسیار سنگین است آن را به تجهیزات خودکششی تجهیز کردند. اولین نمونه از این توپ در سال ۱۹۳۹ تست آتش خود را با موفقیت انجام داده و تست خودکششی آن نیز یک سال بعد به انجام رسید.

جنگ جهانی دوم

این توپ بزرگ به افتخار یکی از ژنرال های آلمانی به نام کارل بکر که در پروژه طراحی آن دخالت زیادی داشت «کارل- گرات» (Karl-Gerat) به معنای «ماشین کارل» نامگذاری شد. این تانک غول پیکر لوله ای با کالیبر ۶۰۰ میلی متر داشته و می توانست گلوله ای به وزن ۱.۸۰۰ کیلوگرم را تا فاصله ۵ کیلومتری پرتاب کند. نمونه های دیگری از این توپ نیز با کالیبر ۵۴۰ میلیمتر، بردی نزدیک به ۱۰ کیلومتر داشت. هر قبضه از این توپ قطاری از تجهیزات حمل کننده همراه خود داشت که هر کدام از چندین تانک دارای ۴ ردیف شنی تشکیل شده بود. اما حتی با توجه به اینکه مخزن گلوله های این توپ روی تجهیزات حمل کننده دیگری نصب شده بود نیز توپ مذکور و شاسی آن بیش از ۱۲۴ تن وزن داشت.

جنگ جهانی دوم

۶ قبضه از این توپ ساخته شد که در جبهه شرقی علیه شوروی و بعدها نیز در جریان حمله متفقین به آلمان در جبهه غربی مورد استفاده قرار گرفت. از موفقیت های این توپ می توان به نابود کردن خطوط دفاعی مستحکم نیروهای شوروی در سواستوپول اشاره کرد. با پیش رفتن جنگ استفاده از این توپ سخت تر و سخت تر شد زیرا حمل و نقل آن بسیار سخت بوده و در برابر حملات هوایی نیز به شدت آسیب پذیر بود. در پایان جنگ جهانی دوم تعدادی از این توپ ها بدست نیروهای آمریکایی و شوروی افتاد و اکنون یک نمونه از ان در موزه تانک روسیه قرار دارد.

۷- استورم تایگر

جنگ جهانی دوم

بعد از نبرد فاجعه بار استالینگراد در جنگ جهانی دوم که گروه های کوچک مصمم نیروهای دفاعی متفقین موفق شدند با استفاده از ساختمان های تخریب شده به عنوان پوشش، تعداد قابل توجهی از سربازان آلمانی را در نبردهای خیابانی از پای درآورند، هیتلر درخواست طراحی سلاحی را کرد که بتوان با آن مناطق شهری مستحکم را با قدرت مستقیم آتش نابود کرد. بدین ترتیب بود که «استورم تایگر» (Sturmtiger) ساخته شد. استورم تایگر یک خودرو نظامی کاملاً زرهی بود که یک پرتاب کننده راکت بزرگ نیز روی آن قرار داده می شد. این خودرو که با استفاده از شاسی تانک مشهور تایگر ۱ ساخته می شد بیش از پیش با زره های سنگین و مقاوم تجهیز شده بود.

در اطراف لوله پرتاب کننده راکت این خودرو زرهی نیز سوراخ هایی ایجاد شده بود که گاز ناشی از احتراق و شلیک گلوله از طریق آن ها خارج می شد. گلوله های این خودرو چنان سنگین بودند که خود آن تنها توان حمل ۱۴ گلوله را داشت. نمونه اولیه این خودرو زرهی برای سرکوب کردن شورش لهستانی های در ورشو مورد استفاده قرار گرفت و چندین دستگاه دیگر نیز در میدان نبرد جنگ جهانی دوم به کار گرفته شدند. این سلاح بسیار ترسناک بود اما دقت بسیار کمی داشت. همچنین استورم تایگر برای نبردهای تدافعی که آلمان بعد از سال ۱۹۴۳ در پیش گرفته بود مناسب نبود.

۶- پروژه زوِنو

جنگ جهانی دوم

پروژه زوِنو در سال های هه ۱۹۲۰ توسط نیروهای اتحاد جماهیر شوروی برای حمایت هوایی از نیروهای زمینی و همچنین حفاظت از بمب افکن ها در مقابل جنگنده های دشمن آغاز شد. این پروژه در واقع ساخت هواپیماهایی غول پیکر بود که خود مانند ناوهای امروزی هواپیماهای متعددی را روی عرشه خود حمل می کردند. در واقع این هواپیمای غول پیکر از یک بمب افکن بزرگ تی بی ۳ همراه با تعدادی جنگنده و بمب افکن کوچک تر تشکیل شده بود. تی بی-۳ می توانست تا ۳ هواپیمای دیگر را روی خود داشته باشد که دو فروند روی بال ها قرار گرفته و یک فروند نیز زیر بدنه قرار می گرفت.

در صورت نیاز هواپیماهای روی باله ها به زیر باله منتقل می شدند. اولین نمونه از این هواپیمای غول پیکر در طول سال های اول حمله آلمان به شوروی مورد استفاده قرار گرفت. در سال ۱۹۴۱، یک تی بی-۳ که دو بمب افکن شیرجه رو را روی خود داشت توانست خود را به نزدیکی یک میدان مهم نفتی آلمان در پولیستی مجارستان برساند. این بمب افکن ها با موفقیت تاسیسات مورد نظر را بمباران کرده و بدون این که آسیبی ببینند به پایگاه خود بازگشتند. این پروژه پس از انجام ۳۰ ماموریت در طول جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۲ کنار گذاشته شد.

۵- بمب پرنده میستل

جنگ جهانی دوم

پروژه «میستل» (Mistel ) توسط یک شرکت آلمانی در سال ۱۹۴۲ انجام شد و در واقع نمونه مفهومی یک هواپیمای بدون سرنشین پر از مواد منفجره بود که توسط خلبانی که در یک جنگنده نصب شده روی آن قرار می گرفت به سمت هدف هدایت می شد. اولین نمونه ها در سال ۱۹۴۳ ساخته شد اما در طول جنگ جهانی دوم برای اولین بار در سال ۱۹۴۴ که عرصه بر آلمان در میدان های نبرد تنگ شد به طور عملی مورد استفاده قرار گرفت.

بیش از ۱۰۰ فروند بمب افکن جی یو-۸۸ از تجهیزات معمول خود تخلیه شده و سپس به یک بمب پرنده غول پیکر تبدیل شدند که هر کدام بیش از ۱.۸۰۰ کیلوگرم مواد منفجره را در خود داشت و به یک هواپیمای هدایت کننده که روی آن قرار می گرفت وصل می شد. این ترکیب بسیار کند بود و نهایت سرعت آن به ۲۴۰ کیلومتر در ساعت می رسید. به همین دلیل در صورت مشاهده شدن هدفی آسان برای هواپیماهای دشمن محسوب می شد. علاوه بر این دقت این هواپیما بسیار کم بود و در بسیاری از موارد به هدف اصابت نمی کردند.

۴- سورکوف

جنگ جهانی دوم

یک زیردریایی بسیار غول پیکر توسط فرانسوی ها در اواخر دهه ۱۹۲۰ ساخته شد که «سورکوف» (Surcouf) نام داشت. این زیردریایی بیش از ۴۰۰۰ تن وزن داشت و دو توپ ۲۰ سانتیمتری نیز روی آن نصب شده بود که معمولاً روی کشتی های غول پیکر یافت می شد. با امضای معاهده دریایی واشنگتن، ساخت زیردریایی های با وزن بیش از ۲.۸۰۰ تن ممنوع شد اما با اضافه کردن یک بند به این قرارداد فرانسه توانست این زیردریایی خود را حفظ کند. این زیردریایی در ابتدا به عنوان اولین فروند از سه زیردریایی جدید کلاس سورکوف ساخته شد اما بعد از آن که ساخت کشتی ها و زیردریایی های با این وزن و اندازه ممنوع گردید، این زیردریایی منحصر به فرد برای همیشه یگانه ماند.

جنگ جهانی دوم

این زیردریایی در طول جنگ جهانی دوم و تا سال ۱۹۴۰ که آلمان ها به فرانسه حمله کردند در خدمت نیروی دریایی فرانسه باقی ماند. بعد از اینکه در سفری به بریتانیا یکی از موتورهای آن آسیب دید، سورکوف در بندر پلی موث تعمیر شده و پس از تسلیم شدن فرانسه، بریتانیا مالکیت آن را در دست گرفت تا بدست نیروهای آلمانی نیفتد. زیردریایی سورکوف بلافاصله به خدمت ارتش آزاد فرانسه درآمده و در سال ۱۹۴۱ و پس از اعلان جنگ ایالات متحده به ژاپن به اقیانوس آرام گسیل داده شد. زیردریایی سورکوف ناگهان به یکباره ناپدید شد و بسیاری بر این باورند که شبانه و بصورت تصادفی توسط یک کشتی باری بزرگ آمریکایی زیر گرفته شده و در دریا غرق شده است.

۳- زیردریایی نوع ۱۷

جنگ جهانی دوم

در سال ۱۹۳۳ یک پروفسور آلمانی به نام هلموت والتر یک سیستم پیشران زیردریایی منحصر به فرد و نوین را اختراع کرده که بسیار کوچک تر از سیستم توربینی دیزلی- الکتریکی زمان خود بود، نیروی بیشتری تولید می کرد و با استفاده از آن زیردریایی ها می توانستند مدت زمان بیشتری را زیر آب باقی بمانند. تنها مشکل این سیستم این بود که با هیدروژن پروکساید تغذیه می شد که معمولاً به عنوان سوخت راکت مورد استفاده قرار می گرفت. سال بعد او زیردریایی برای نیروی دریایی آلمان ساخت که می توانست با سرعت ۳۰ گره دریایی (بیش از ۵۵ کیلومتر در ساعت) در زیر آب حرکت کند در حالی که سرعت زیردریایی های معمول در آن زمان تنها ۷ گره دریایی (کمتر از ۱۳ کیلومتر بر ساعت) بود.

جنگ جهانی دوم

این سیستم پیشران که به «توربین والتر» معروف شده بود از یک نوع پروکساید هیدروژن تثبیت شده برای واکنش با سوخت فسیلی برای تولید بخار استفاده می کرد که باعث به حرکت درآمدن توربین می شد. فرماندهان نیروی دریایی آلمان با بررسی کوتاهی این پروژه را نادیده گرفتند اما والتر بر ایده خود اصرار داشت و در سال ۱۹۳۷ موفق شد پروژه خود را به کارل دونیتز که بعدها فرماندهی یوبوت های نیروی دریایی آلمان در طول جنگ جهانی دوم را بر عهده گرفت نشان دهد. دونیتز به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و در سال ۱۹۳۹ نمونه اولیه این سیستم روی یک زیردریایی یوبوت نصب شد. این نمونه تست های مختلف را با موفقیت به پایان رساند و در سال ۱۹۴۲ فرماندهی نیروی دریایی آلمان دستور ساخت ۴ فروند از یوبوت های بزرگ تر که توانایی ورود به اقیانوس را داشتند و از سیستم توربینی والتر استفاده می کردند را صادر کرد.

جنگ جهانی دوم

دو سال بعد ساخت این زیردریایی ها به خاطر ساخت نمونه های معمول که با تعداد باتری بیشتر و قدرت هیدرودینامیک بهتر می توانستند سرعت بیشتری داشته باشند کنسل شد. ۴ نمونه کوچکتر از زیردریایی های ساحلی با توربین های والتر ساخته شده و با موفقیت آزمایش شدند که به یوبوت های نوع ۱۷ مشهور شدند. اما هیچکدام از این زیردریایی ها نتوانستند قبل از پایان جنگ وارد میدان نبرد شوند. بعدها بریتانیا یکی از این زیردریایی ها را با توربین سوختی پروکساید هیدروژن به خدمت گرفت اما با ساخت زیردیایی های با سوخت هسته ای، این سیستم توربینی دیگر منسوخ شد.

۲- ناکاجیما اَی ۶ ام ۲-ان روفه

جنگ جهانی دوم

تنها جنگنده ای که در طول جنگ جهانی دوم دارای سیستم فرود روی آب بود توسط ژاپنی ها ساخته شده و ناکاجیما اَی ۶ ام ۲-ان روفه نام داشت که به جای چرخ های باز شونده برای فرود بر روی زمین، یک صفحه پهن برای شناور ماندن روی آب داشت. این جنگنده برای انجام عملیات در پایگاه های هوایی ژاپن در جزایر طراحی شده بود و هدف از ساخت آن نیز پشتیبانی از دیگر ماشین های نظامی زاپن در تسخیر جزایر متعدد در اقیانوس آرام بود. این نمونه با استفاده از جنگنده های زیرو ساخته شده و پس از ایجاد تغییرات در سیستم فرود، اولین نمونه آن در روزی که ژاپنی ها به بندر پرل هاربر حمله کردند به پرواز درآمد.

اگر چه سنگینی سیستم نصب شده بر روی این هواپیما برای فرود باعث شده بود که عملکرد و کارآیی آن به شدت کاهش یابد اما روفه هنوز می توانست کارآیی خود را داشته و این موضوع را در نبردهای جزایر سلیمان به نمایش گذاشت. سپس آمریکایی ها در سال ۱۹۴۲ پایگاهی که این هواپیماها از آن جا سازماندهی می شدند را بمباران کرده و بدین ترتیب تقریباً تمامی روفه های عملیاتی شده نابود شدند. اما ژاپن همچنان به تولید این نوع جنگنده ادامه داد و صدها فروند دیگر از این نوع ساخته شد که برای حمله به کاروان های متفقین، گشت زنی و هدفگیری دقیق برای کشتی های جنگی ژاپنی مورد استفاده قرار می گرفت. با افزایش حملات هوایی متفقین و دیکته شدن قدرت هوایی آن ها در نبرد با ژاپن، روفه ها نیز کارآیی خود را از دست دادند.

۱- نور کانال دفاعی

جنگ جهانی دوم

نور کانال دفاعی تلاشی از جانب متفقین برای از کار انداختن سربازان آلمانی با استفاده از قدرت نور بود. این پروژه را یک مهندس یونانی پیشنهاد کرد که در بریتانیا زندگی می کرد. بر اساس ایده او استفاده از نورافکن های سو سو زن قدرتمند باعث می شد که مردمک چشم به سرعت تنگ و گشاد شده و بدین ترتیب کوری موقت را در پی داشت و در ادامه باعث گیجی و حالت تهوع می شد. این سیستم نورافکن روی یک تانک نصب شده و آزمایش های میدانی کارآیی موثر آن را نشان می داد.

اگر چه در طول جنگ جهانی دوم سلاح های سری و مخفی بسیاری تولید شده و به میدان نبرد فرستاده شد اما این سلاح هیچگاه در میدان نبرد مورد استفاده قرار نگرفت زیرا به دلیل سری بودن بیش از حد پروژه، بسیاری از فرماندهان از وجود آن بی خبر بوده و برخی که نیز خبر داشتند کارایی آن در میدان نبرد را دستکم می گرفتند. بدین ترتیب برخی از این نورافکن ها به عنوان نورافکن های معمولی در گذشتن متفقین از رودخانه راین مورد استفاده قرار گرفتند. پس از پاین جنگ جهانی دوم این نورافکن ها کارآیی خود را از دست داده و اوراق شدند.

۱۲ پیشرفت بزرگ در حوزه تکنولوژی که در جریان جنگ جهانی اول رخ دادند

جدال در استالینگراد؛ نبردی که سرنوشت جنگ جهانی دوم را تغییر داد

با تعدادی از پیشرفته ترین و مخرب ترین سلاح های آلمانی ها در دوران جنگ جهانی دوم آشنا شوید

منبع: listverse
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
یک نظر

ورود

  • آرین تیر ۱, ۱۴۰۰

    سلام دِی خونده میشه نه دَی! میدَوی نیست…