آیا تابحال شده که یک فیلم استرس زا تماشا کرده و همزمان از آن لذت برده باشید؟! برای بسیاری از افراد رفتن به سینما راهی سریع برای کاهش استرس است زیرا هدف بسیاری از تماشای یک فیلم این است که برای ساعاتی محدود هم که شده از دغدغه زندگی روزمره و مشکلاتی که با آن دست و پنجه نرم می کنند فارغ باشند. اما گاهی با تماشای یک فیلم عکس این موضوع اتفاق می افتد زیرا داستان فیلم به شما اجازه نمی دهد مغز خود را در حالت خاموش و استراحت قرار دهید و هر دقیقه از آن بر استرس و اضطراب شما خواهد افزود و هیچ راه حلی برای فرار از این استرس جز تماشای ادامه فیلم و رسیدن به نتیجه گیری پایانی ندارید.
این موضوع همیشه نیز بد و آزار دهنده نیست زیرا برخی از بهترین فیلم های تاریخ سینما برای به چالش کشیدن قلب، ذهن و البته ثبات عاطفی ما ساخته شده اند. در برخی از فیلم ها از شخصیت های شرور برای ناآرام کردن ما در روی صندلی سینماها استفاده می کنند و گاهی اوقات سناریویی آزار دهنده ما را در نهایت استرس و اضطراب فرو می برد. به هر ترتیب برخی از فیلم ها دقیقاً می دانند که چطور باید دکمه های استرس تماشاگران را در بدترین و شدیدترین شکل ممکن فشار دهند و ما نیز به همین دلیل عاشق این فیلم ها هستیم. در ادامه می خواهیم شما را با چند فیلم استرس زا و ناراحت کننده ای آشنا کنیم که همچنان دوست دارید آن ها را تماشا نمایید.
۱- حشره (۲۰۰۶)
آیا سال ۲۰۰۶ را به یاد دارید که ویلیام فردکین یکی از ترسناک ترین فیلم های تاریخ را ساخت اما هیچ کسی به آن اهمیتی نداد؟ این فیلم «حشره» (Bug) نام داشت و شاید اسم آن را نشنیده باشید. مایه تاسف است که این فیلم مورد توجه قرار نگرفت زیرا فیلم «حشره» یک فیلم ترسناک روانشناسانه است که شما را به شدت درگیر کرده و با اجرای زیبای بازیگران و مهارت کارگردان به یکی از فیلم هایی تبدیل شده که همزمان از تماشای آن لذت برده و رنج خواهید کشید. اشلی جود یکی از بهترین بازی هایش را در این فیلم انجام داده و مایکل شانون نیز بازی بی نقصی در آن ارایه می دهد. بخش زیادی از مورد توجه قرار نگرفتن فیلم «حشره» این بود که تماشای آن حس خوبی را در بیننده ایجاد نمی کرد. بخش زیادی از داستان فیلم درون یک اتاق هتل نیمه تاریک رخ می دهد و داستان زنی را روایت می کند که پس از یک دوران سخت اکنون با آشنایی با یک کهنه سرباز مهربان به دنبال آرامش است.
اما خیلی زود مشخص می شود که این کهنه سرباز مهربان از لحاظ روانی سالم نیست و هر آنچه در ادامه داستان رخ می دهد اتفاقاتی ترسناک است که در نتیجه توهمات مشترک این دو شخص در اثر پارانویا و درماندگی ایجاد می شود. استرسی که در میانه های داستان به بعد به شما وارد می شود بدون شک چندین درجه فشار خون شما را بالا خواهد برد. فردکین در تمام مدت حالت اکشن داستان را حفظ می کند و با اضافه کردن حس اکسپرسیونیستی برای تاکید بر رفتار و حالات بازیگران، گرفتن تصاویر کلوزآپ ناگهانی و ترسیم چندین صحنه ترسناک جسمی که حتی دیوید کراننبرگ را دچار ترس می کند، استرس مضاعفی را به تماشاگر وارد می نماید. فیلم «حشره» بدون شک معادل چندین ساعت استرس و اضطراب بی وقفه است اما زیبایی این فیلم استرس زا ارزش این درد و رنج را دارد، پس به تماشای آن ادامه می دهید.
۲- هفت (۱۹۹۵)
وقتی که فیلم «هفت» در پاییز سال ۱۹۹۵ اکران شد دنیا هنوز آمادگی روبرویی با چالش های اخلاقی هولناک فیلم و داستان پردازی تاریک بی پایان و شوک آور آن را نداشت. این فیلم استرس زا و دلهره آور که البته در ژانر ترسناک قرار نمی گیرد، آیینه تمام نمایی از اخلاقیات و رفتارهای اجتماعی انسان هایی بود که باید از طریق این فیلم متوجه وحشتناک بودن رفتارهای خود می شدند. بله دنیا در سال ۱۹۹۵ آمادگی روبرویی با «هفت» را نداشت اما بسیاری صف کشیده و برای تماشای سمفونی غم های دیوید فینچر از هم سبقت می گرفتند. فیلم فینچر از همان ابتدا شروعی تاریک داشت و هر چه داستان پیش می رفت ترسناک تر، ویرانگرتر و استرس زاتر می شد و بعد از هر صحنه شوکه کننده ای شوکی دیگر به بیننده وارد می شد.
فیلم استرس زا و بی نقص «هفت» با دقت و جزییات فراوان ساخته شده، با وسواس تمام اجرا شده و به دست بازیگرانی مانند برد پیت، مورگان فریمن و کوین اسپیسی با مهارت تمام به تصویر کشیده شد. حتی در ترسناک ترین و ناخوشایندترین صحنه ها نیز تماشا نکردن ادامه داستان بسیار سخت است. فانتزی ترسناک فینچر از پوچی همچنان یکی از فیلم هایی است که می توان بارها و بارها آن را تماشا کرد که می تواند به این معنا باشد که پیام فیلم را نگرفته ایم!
۳- بازی های مسخره (۱۹۹۷ یا ۲۰۰۷)
میشاییل هانکه یکی از فیلم سازان بنامی است که همیشه راه های جدیدی برای ترساندن تماشاگر می یابد. بررسی فیلم های هانکه درست مانند انجام دادن یک تست روانشناسی استرس است که در آن به عنوان جایزه یا تنبیه، پس از تماشای هر فیلم به شما شوک الکتریکی وارد خواهد شد. به معنای ساده دوست داشتن آثار هانکه به معنای این است که به استرس و شوک معتاد شده اید. میشاییل هانکه هنر خود در وارد کردن شوک شدید به تماشاگران را با ساختن فیلم استرس زا و ترسناک «بازی های مسخره» (Funny Games) به رخ همگان کشید. فیلم داستان دو نوجوان روانی خشن اما مودب را روایت می کند که یک خانواده متمول را در خانه خودشان به گروگان گرفته و بدن هیچ دلیل مشخصی به شکنجه سادیستی آن ها می پردازند و این همان چیزی است که عرق ترس و ضربان تند قلب را برای هر تماشاگری به ارمغان خواهد آورد.
با پیش رفتن داستان بر استرس زا بودن آن افزوده می شود زیرا این حس در تماشاگر ایجاد می شود که او نیز به دلیل تمایل شدید به تماشای اتفاقات داستان در آن چه که در این فیلم رخ می دهد مقصر است. هانکه دست بردار نبوده و فیلم خود را در سال ۲۰۰۷ بازسازی کرد تا بار دیگر تماشاگران را تنبیه نماید. بازسازی این فیلم به زبان انگلیسی به همان اندازه داستان اورجینال فیلم در زبان آلمانی استرس زا و دلهره آور بود و هنوز نیز نمی دانیم که چرا تا این حد مشتاق تماشای هر دو فیلم استرس زا و عجیب .و غریب هانکه تا آخر بودیم.
۴- مادر! (۲۰۱۷)
حالا که اسم کارگردانانی که دوست دارند دکمه استرس و اضطراب ما را به شدت بفشارند به میان آمد بهتر است به احترام دارن آرونوفسکی از جایمان بلند شویم! کسانی که به فیلم های دارن آرونوفسکی علاقه دارند باید هر لحظه انتظار داشته باشند که وی مرزهای داستان پردازی، خلاقیت و حتی اخلاق را درنوردد. اگر چه کارنامه این فیلم پر از فیلم استرس زا و ناراحت کننده است اما تماشای هیچ کدام از آثار وی به اندازه فیلم «مادر!» (mother!) در سال ۲۰۱۷ سخت نبود. داستان فیلم در یک خانه خلوت و آرام در خارج از شهر می گذرد و مردی شاعر همراه با همسر جوان خود برای موفقیت خاص خود تلاش می کنند.
فضای آرام خانه به یکباره با حضور مهمانانی ناخوانده بهم می خورد و خیلی زود اوضاع از کنترل خارج می شود. وقتی می گوییم اوضاع از کنترل خارج می شود منظورمان تا به حدی است که هیچ انسان عاقلی نمی تواند اتفاقات ترسناک فیلم را تصور کند. داستان فیلم رفته رفته به سمتی می رود که بیننده را در استرسی تصاعدی فرو می برد و همزمان شما را نیز از لحاظ عاطفی درمانده می سازد و شاید این همان چیزی بود که باعث شکست تجاری فیلم شد.
۵- مدفون شده (۲۰۱۰)
در سال های اول فعالیت رایان رینولدز بازی او در سطحی نبود که بتوان او را جدی گرفت.حتی بازی او در فیلم هایی مانند «وحشت در امیتی ویل» (The Amityville Horror) و «تک خال های دودی» (Smokin’ Aces) نیز باعث نمی شد که بازی ضعیفش را در فیلم «ون وایلدر» (Van Wilder) از یاد ببریم. اما همه بعد از تماشای فیلم استرس زا و ویرانگر «مدفون شده» (Buried) در سال ۲۰۱۰ در مورد این بازیگر اکنون سرشناس تغییر عقیده دادند. اما چه چیزی در مورد این فیلم وجود دارد که آن را در این فهرست قرار می دهد؟! اول از همه این که تمامی داستان فیلم در یک لوکیشن رخ می دهد و تنها یک بازیگر در تمام طول فیلم نمایش داده می شود. لوکیشن فیلم تابوتی است که در جایی در یکی از بیابان های عراق مدفون شده است. رینولدز تنها بازیگر این فیلم استرس زا بوده و بله متاسفانه او همان کسی است که در درون این تابوت مدفون شده و انتظار مرگ می کشد.
از همین جاست که ترس و وحشت ناشی از تماشای «مدفون شده» ]غاز می شود. آیا همین دو نکته برای ترسناک بودن و استرس زا بودن یک فیلم تا سرحد جنون کافی نیست؟! بدون شک واژه «استرس زا» برای این فیلم کم است. اگر از محیط های تنگ و تاریک می ترسید بدون شک تماشای فیلم «مدفون شده» مانند این است که خود را در معرض ۹۵ دقیقه حمله استرسی مداوم قرار دهید. و اگر از محیط های بسته و تنگ ترسی ندارید نیز تماشای فیلم «مدفون شده» به معنای قرار دادن خود در معرض ۹۵ دقیقه حمله استرسی مداوم است! هر که باشید برای داستان استرس زای فیلم تفاوتی ندارد، باید دچاره دلهره و آشوب شوید که می شوید! اگر شجاعت تجربه این وحشت را دارید بدون شک در خلال داستان پیچیدگی هایی نیز به عنوان جایزه به شما داده می شود که بر استرس شما خواهد افزود!
۶- ۱۲۷ ساعت (۲۰۱۰)
در اغلب فیلم ها خط باریکی بین مقدار ناکافی از ترس و استرس و زیاده روی در این دو مولفه ناخوشایند وجود دارد. اگر چه بسیاری از فیلم های این لیست در این دو مولفه در بیشترین حد ممکن و به شکل مثبت خود قرار دارند اما کمتر فیلمی توانسته این مرز را به اندازه فیلم استرس زا اما دوست داشتنی «۱۲۷ ساعت» (۱۲۷ Hours) درنوردد. این فیلم که بر اساس داستانی واقعی و خیره کننده ساخته شده، در مورد یک کوهنورد مشتاق است که پس از گیر افتادن در یک شکاف چاره ای بجز قطع کردن دست خود برای رهایی از سنگی که روی دست او افتاده ندارد.
این فیلم داستان ترسناک مردی را روایت می کند که میل او به زنده ماندن او را وادار به انجام کاری خوفناک می کند. بله داستان فیلم همانطور که فکر می کنید الهام بخش و تاثیر گذار اما به همان اندازه نیز استرس زا و عذاب آور است حتی اگر آن را خوفناک ندانیم. وقتی زمان بریدن دست فرا می رسد، دنی بویل تماشاگر را از دیدن این صحنه خونریزی نجات بخش محروم نمی کند تا حس واقعی شخصی که در واقعیت داستان این کار را تجربه کرده به بیننده منتقل نماید. این از همان صحنه هایی است که دوست دارید چشم هایتان را ببندید، گوش هایتان را بگیرید و در گوشه ای کز کنید تا صحنه به پایان برسد. این صحنه نه تنها پر استرس بلکه دردناک است و در کمال ناباوری صدایی غریب به شما می گوید که این صحنه دلخراش را با دقت تماشا کنید و بدون شک شما نیز همین کار را خواهید کرد.
جیمز فرانکو که بهترین بازی تمام دوران حرفه ایش را در این فیلم استرس زا انجام داده به خوبی نشان می دهد که ارزش زندگی متصل به این دست بسیار بیشتر از آن است که تنها به خاطر درد و ترس بریدن دستش از آن بگذرد. و همین موضوع است که تماشای این صحنه دردناک اما زندگی بخش را برای بیننده جذاب می سازد هر چند تا مدت ها بعد از به یاد آوردن این صحنه دچار ترس و استرس بشوید.
۱۲ فیلم استرس زا و دردناکی که از تماشای آن ها لذت خواهید برد [قسمت دوم]
فیلم های برتر دهه ۹۰ میلادی که در کمال ناباوری در گیشه شکست خوردند
۱۵ فیلم کلاسیک که هنوز هم از تماشای آن ها لذت خواهید برد [قسمت اول]
۱۰ فیلم ترسناک و دلهره آوری که هیچگاه نباید به تنهایی نگاه کنید
اکثرشونو دیدم .مادر خیلی رو اعصاب بود ولی قشنگ بود
اما لامصب۱۲۷ ساعت خیلی خیلی زحر آور تراز بقیس.چون براساس واقعیته و همذات پنداری بالاتری داره.شخصا از دیدنش اعصابم خورد میشه