اخطار: پیش از اینکه به مطالعه نقد سریال «جک رایان» بپردازیم پیشاپیش به شما خواننده عزیز اطلاع می دهیم که با توجه به انتشار این سریال در روزهای اخیر، خواندن این مطلب می تواند داستان سریال مذکور را اسپویل نماید. بدین ترتیب از شما خواهشمندیم در صورت تمایل به مطالعه ادامه این مطلب، این اخطار را مد نظر قرار دهید.
سریال «جک رایان» (Jack Ryan) از سرویس آمازون که در روزهای اخیر منتشر شده و بسیاری انتظار آن را می کشیدند حرف های زیادی برای گفتن دارد. این سریال بخشی از یک فرانچایز بزرگتر نوشته تام کلنزی بوده و شخصیت اصلی آن در ۵ فیلم بزرگ نقش اصلی را بر عهده داشته است. در سریال اکشن و جنگی «جک رایان»، جان کرازینسکی نقش شخصیت اول را بازی می کند که تا حد ممکن سعی شده مانند یک شخصیت عادی و معمولی به تصویر کشیده شود.
شاید بتوان گفت که مسیر موفقیت خود کرازینسکی نقش قابل توجهی در شخصیت پردازی او در سریال مذکور داشته است و در شخصیت «جک رایان» می توان اشتراکاتی با زندگی واقعی کرازینسکی را به وضوح دید. جدای از سریال «اداره» (The Office)، کرازینسکی در چندین فیلم و سریال نقش هایی متفاوت را بازی کرده است. برای مثال در فیلم «به خارج می رویم» (Away We Go) نقش یک پدر ریشدار منتظر تولد اولین فرزندش را بازی می کند و در فیلم هایی مانند «سرزمین موعود» (Promised Land)، «معجزه بزرگ» (Big Miracle) نقش های متفاوتی داشته و اخیراً نیز در اولین تجربه کارگردانی اش «یک مکان ساکت» (A Quiet Place) با موجودات فرازمینی روبرو می شود.
به طور خلاصه می توان گفت که بازی در این فیلم ها باعث شده که کرازینسکی به یک شخصیت خوب و جذاب تبدیل شود؛ خواه در حال گردش در سراسر کشور همراه همسرش باشد و خواه با شخصیت زن دیگری به آزاد کردن وال ها در اقیانوس قطب شمال مشغول باشد. او همان قهرمانی است که تماشاگر به او نیاز دارد حتی اگر لیاقت او از ایفای نقش قهرمان داستان ما نیز بیشتر باشد. اما تبدیل شدن او به یک قهرمان اکشن دوران دیده در فیلم جنگی «۱۳ ساعت: سربازان مخفی بنغازی» (۱۳ Hours: The Secret Soldiers of Benghazi ) ساخته مایکل بَی بود که باعث شد کرازینسکیِ بسیار معمولی و ساده به یکباره به قهرمانی سرسخت و زجر کشیده تبدیل شده و نه تنها نقش جک رایان به او محول شود بلکه وی نسخه ای متفاوت از این شخصیت را که تنها متعلق به خود اوست و با نسخه های پیشین این شخصیت تفاوت فاحش دارد به تصویر بکشد.
سریال «جک رایان» یک سریال اکشن ماجراجویانه است که به تمام نقاط دنیا سرک می کشد، از خاورمیانه گرفته تا کشورهای اسکاندیناوی و آمریکا و فرانسه. این سریال به وضوح می خواهد که خود را با روح برند کلنزی که امروزه موجود است و به ویژه شکل بازی ویدیویی شخصیت او نمایان می کند مطابقت داده و از جک رایان شخصیتی مانند آنچه که در فیلم مایکل بی به تصویر کشیده شد و نماد یک نیروی ویژه ایالات متحده همه فن حریف است ارایه دهد. بدین ترتیب جک رایانِ کرازینسکی تفاوت فاحشی با نسخه خشک و کتابی به تصویر کشیده شده توسط هریسون فورد و الک بالدوین دارد.
در سریال مذکور تلاش می شود که بر دو روی تصویری که تاکنون کرازینسکی در خود نهادینه کرده سرمایه گذاری شود، بدین ترتیب جک رایان کرازینسکی شخصیتی متواضع، دوستدار محیط زیست (با دوچرخه به سر کار رفتن در ابتدای سریال) و یک تحلیل گر و کارشناس بسیار باهوش سازمان سیا است که البته به صورت پنهانی نیز یک سرباز ویژه نیروی دریایی ایالات متحده است؛ سربازی که زخم های متعدد پشت و کمرش نشان از سختی ها و تجارب گذشته او به عنوان یک نیروی کارکشته نظامی دارد. در طرف دیگر بخش زیادی از سریال به انفجارها و درگیری های مسلحانه اختصاص دارد و این موضوع یک دوگانگی جذاب و جالب را در مسیر سریال به وجود می آورد.
سریال «جک رایان» گاهی به یک سریال به سبک اثر مذکور مایکل بی نزدیک می شود و گاهی به تریلری در مورد گردآوری اطلاعات مربوط به حوادث ۱۱ سپتامبر که از دنیای اکشن فاصله می گیرد گرایش دارد. لازم نیست که سریال هر دوی این مسیرها را طی کند و تازه در اپیزود ششم است که می فهمیم داستان به چه سمتی پیش می رود. به جای قهرمانی که یکه و تنها و تنها با اتکا و هوش و ذکاوت خود باید برای زنده ماندن تلاش کند، مخاطبان با یک مرد سرسخت اما مردد مواجه می گردد که بار دیگر برای خدمت به کشورش فرا خوانده می شود.
نیمی از فصل اول این سریال، شخصیت جک رایان را در نقش یک تحلیلگر و کارشناس دنبال می کند که تفاوت های فاحشی با رییس سیاهپوست خود دارد، رییسی که به خاطر اتفاقات ناخوشایندی که در آخرین ماموریت برایش افتاده، به چهره ای مغضوب و طرد شده در سازمان تبدیل شده است. علاوه بر این شخصیت، با شخصیت کتی مولر آشنا می شویم که پتانسیل عاشقانه سریال را به دوش می کشد. پدر کتی یک کارخانه دار متمول است که می خواهد از علاقه جک به اعداد و ارقام برای منافع مادی و غیرمادی خود استفاده کند. در حالی که رابطه نصف و نیمه جک رایان و رییسش از یک طرف و جک رایان و کتی مولر از طرف دیگر در حال شکل گرفتن است، به یکباره هلی کوپتری پیدا شده، جک رایان را در میانه یک مهمانی بیرون کشیده و بازی به خاورمیانه منتقل می شود.
در یک چشم بهم زدن، جک رایان در یک سری بازجویی شرکت می کند تا تروریستی بزرگ که قصد حمله به ایالات متحده دارد را شناسایی کنند. اما ترسیمی که سریال از نحوه شکل گیری شخصیت اصلی منفی داستان در دهه ۸۰ خاورمیانه ارایه می دهد چندان راضی کننده نیست و بدون توجه به ذهنیت های ایجاد شده در سال های اخیر از دنیای خاورمیانه در فیلم ها و سریال ها به تصویر کشیده می شود. در بحثی دیگر باید گفت که صحنه های غیر اکشن سریال بسیار بهتر از ماجراهای اکشن آن هستند.
در مقایسه با زمانی که کرازینسکی خیلی آرام به بازجویی از متهمان عملیات تروریستی می پردازد و یا در شهرها و کشورهای عرب نشین به دنبال مظنونین می گردد، شخصیت جک رایان هنگام مواجهه با ناکارآمدی بوروکراسی دولتی و فرهیختگان و جمع باهوش اطرافش بسیار دوست داشتنی تر و راضی کننده تر است. سلاح اصلی و موثر رایان در فیلم نه تجارب قبلی او در حوزه نظامی بلکه هوش او و توانایی هایش در زمینه ذهنی و نه فیزیکی است. بدین ترتیب در این سریال، شخصیت جک رایان در هنگام تفکر و سکوت بسیار دوست داشتنی تر و البته قابل باورتر از زمانی است که به تعقیب و بازجویی از تروریست ها می پردازد.
در این میان همبازی او سعی می کند رابطه ای عمیق و فراتر از دو همکار ساده را بین شخصیت های جک رایان و جیمز گریر شکل دهد که به مذاق تماشاگر خوش می آید. همچنین زمانی که جک رایان در کنار کتی حاضر می شود، دوگانگی شخصیتی و درگیری درونی او بیشتر مورد توجه قرار می گیرد. همین موضوع در مورد شخصیت کتی نیز صدق می کند که البته حضورهای کوتاه و بی نظمش در سریال، جا را برای انتقاد باز می کند. در اولین فصل از سریال جدید «جک رایان» جذاب ترین درگیری ها بین افرادی که در فکر توسعه خشونت هستند و کسانی که قصد متوقف کردن آن ها را دارند نیست، بلکه تلاشی که سریال برای راضی کننده نشان دادن خود در دوران مدرن می کند جذاب تر به نظر می رسد.
انتقادهای صورت گرفته از سریالی با این حجم از اکشن بدین دلیل است که انتظارات را برآورده نکرده و نتوانسته از سایه فیلم های با داستان مشابه قبلی بیرون بیاید. در حالی که فصل دوم این سریال نیز سفارش داده شده می توان انتظار داشت که شاهد پیشرفت ها و بهتر شدن شرایط در آینده «جک رایان» باشیم. بدین ترتیب دور از ذهن و بعید نیست که شخصیت جک رایان در فصل دوم به یک شخصیت نهادینه شده و شکل گرفته تبدیل شود که برای سال ها در دنیای مخاطبان تلویزیون حضور داشته باشد.
علیرغم این که سریال «جک رایان» آنطور که انتظار می رفت نبود و انتظارات را برآورده نکرد اما می توان به عنوان یک سریال اکشن و ماجراجویانه از درگیری ها و انفجارهایی که در آن رخ می دهد به عنوان فاکتوری برای ترغیب شدن به ادامه ماجرا استفاده کرد؛ هرچند نباید از تصویرسازی کرازینسکی از یک شخصیت جک رایان متفاوت و جدید به سادگی گذشت که می تواند یکی از نقاط قوت اصلی سریال باشد. برای دانلود و تماشای سریال «جک رایان» از این لینک استفاده نمایید.
=== هشدار اسپویل ===
من این سریال رو فردای انتشارش شروع کردم دیدم و تو دو روز تمومش کردم
خیلی جذاب بود برام بخصوص نیم فصل اول
مهم ترین چیزی که منو جذب میکرد این بود که از مردم خاورمیانه مردمی وحشی و بی منطق نمیسازه برعکس خیلی از فیلم و سریالای هالیوودی! تروریست داستان از همون بدو تولدش یک خاورمیانه ای وحشی نبوده بلکه گردش دوران اونو مجبور به انتقام گرفتن کرده
و چیزی که ناراحتم کرد پایان سریال بودُ انتظار داشتم داستان تروریست جذابمون توی فصل دوم هم ادامه داشته باشه و بتونه خیلی قشنگتر از هوش قوی خودش استفاده کنه ولی ناگهان ؛ تیر جک رایانی که همیشه حداقل اولین تیرش خطا میرفت میخوره به قلب تروریست درست همونجایی که خودش چند دقیقه پیش تیر خورده بود و سریعا جون تروریست باهوشمون رو میگیره! منطق این سکانس رو میشه مقایسه کرد با بمبی که توسط هواپیمای بی سرنشین میخوره به یزید و تو اپیزود بعد میبینیم فقط صورتش چنتا خراش برداشته
ولی در کل سریال جذابی بود و منو عاشق خودش کرد و بی صبرانه منتظر پخش فصل بعدش هستم
=== هشدار اسپویل ===
من این سریال رو فردای انتشارش شروع کردم دیدم و تو دو روز تمومش کردم
خیلی جذاب بود برام بخصوص نیم فصل اول
مهم ترین چیزی که منو جذب میکرد این بود که از مردم خاورمیانه مردمی وحشی و بی منطق نمیسازه برعکس خیلی از فیلم و سریالای هالیوودی! تروریست داستان از همون بدو تولدش یک خاورمیانه ای وحشی نبوده بلکه گردش دوران اونو مجبور به انتقام گرفتن کرده
و چیزی که ناراحتم کرد پایان سریال بودُ انتظار داشتم داستان تروریست جذابمون توی فصل دوم هم ادامه داشته باشه و بتونه خیلی قشنگتر از هوش قوی خودش استفاده کنه ولی ناگهان ؛ تیر جک رایانی که همیشه حداقل اولین تیرش خطا میرفت میخوره به قلب تروریست درست همونجایی که خودش چند دقیقه پیش تیر خورده بود و سریعا جون تروریست باهوشمون رو میگیره! منطق این سکانس رو میشه مقایسه کرد با بمبی که توسط هواپیمای بی سرنشین میخوره به یزید و تو اپیزود بعد میبینیم فقط صورتش چنتا خراش برداشته
ولی در کل سریال جذابی بود و منو عاشق خودش کرد و بی صبرانه منتظر پخش فصل بعدش هستم