«مهدی کرم پور» به متفاوت ساختن عادت دارد و در این راه گاهی موفق بوده و گاهی هم کار را خراب کرده است. فیلم «سوفی و دیوانه» این کارگردان بعد از چندین سال وقفه در فیلمسازی او ساخته شده و در طول مدت تولید فیلم، حرف و حدیثهای زیادی پشت سر آن صورت گرفت، از انتخاب بازیگران فیلم تا روند تولید آن و سبک خاصی که برخی میگفتند کرمپور فیلمی عاشقانه با طعم فلسفی ساخته و سینمای ایران را دگرگون کرده است.
حال با اکران فیلم سوفی و دیوانه، تمامی این شایعات مطرح شده را میتوان یک جو زدگی خاص دانست و انگشت اتهامی به سوی کارگردان گرفت و او را در دادگاه سینمایی محاکمه کرد؛ او فیلمی ساخته که دیدن آن اعصاب فولادین میخواهد و ندیدنش کاری بس بهتر است تا تماشا کردنش. اما چرا این ادعا را مطرح میکنم؟
سوفی و دیوانه از جایی شروع میشود که مردی میانسال به اسم امیر (با بازی امیر جعفری) قصد دارد تا در یکی از ایستگاه های مترو تهران خودکشی کند (گرچه ابتدای فیلم نشان داده میشود که امیر وارد ایستگاه چهار راه ولیعصر شده ولی لوکیشن مکان خودکشی او این ایستگاه نیست، بگذریم!) امیر بعد از چند بار یللی تللی کردن در آخر تصمیم میگیرد که خودش را زیر قطار بیندازد و در همین حین دختری به نام سوفی (با بازی به آفرید غفاریان) از او سوالی میکند که مانع از انجام خودکشیاش میشود: نامه آقا! نامه خودکشی نوشتی؟ بده من قبل اینکه کارتو بکنی!
با شروع این سکانس و این دیالوگ عجیب و غریب، تماشاگر منتظر دیدن یک اثر سورئالیستی یا عاشقانهای شوخ و شنگ است و تمام امیدهایی که در دلش جوانه میزند، با ادامه فیلم نقش بر آب میشود. امیر بعد از کمی بگو مگو با سوفی، تصمیم میگیرد همراه این دختر این جوان شده و او را به بازار ببرد تا سرسوغاتی برای دوستانش و خانوادهاش در کانادا بخرد. سوفی ادعا دارد که همسر فرانک است؛ مردی فضانورد که در کانادا زندگی میکند و مادر فرانک مگی و دوستان خود سوفی هم با او همسایه هستند. سوفی امشب به کانادا پرواز دارد و امیر تصمیم میگیرد این روز آخری را با او سر کند و به داستانهایش گوش دهد.
فیلم در حقیقت دو کاراکتر امیر و سوفی را دارد و بس. بقیه شخصیتها در فیلم نه جریان ساز هستند و نه حضورشان ضرورتی دارد، استفاده از چهرههایی چون شریفی نیا و رضا یزدانی در خلال فیلم ترفندی است برای جان دادن به داستان بیجان اثر که هیچ کدام نمیگیرد و بیشتر شبیه به صحنههایی اضافی هستند که برای کش دادن سوژه فیلم (که در نهایت برای یک فیلم کوتاه پانزده تا بیست دقیقهای کشش دارد) به اثر نهایی اضافه شدهاند.
اما جدا از این شخصیتهای زائد و اضافه، مشکل اصلی فیلم را باید در محتوای آن جستجو کرد، محتوایی که برعکس پز و قیافهای که فیلمساز و اثرش برای تماشاگر میگیرد (حتی از انتخاب نام سوفی و دیوانه هم این ادعای فلسفی رو میشود) معنای خاصی ندارد و نمیتوان به عنوان یک اثر فلسفی-روانشناختی به آن نگاه کرد. از همان ابتدای فیلم مشخص است که هر دو کاراکتر برای هم مهمل میبافند و تماشاگر منتظر رو شدن داستان اصلی است و این ضربه داستانی که در ۵ دقیقه آخر این فیلم نود دقیقهای نمایان میشود، نه هیجان انگیز است و نه تفکربرانگیز، یک پایان مسخره تمام عیار!
فیلمساز قصد داشته که با همراه کردن دو کاراکتر امیر و سوفی، یک دیالکتیک فلسفی به وجود بیاورد و دیالوگهایی را در بین سخنان آنان گنجانده که تو گویی از کپشنهای شاعران اینستاگرامی در آمدهاند و به جز دو سه مورد از آنها، الباقی لوس و زننده هستند. دو شخصیت اصلی فیلم در طی یک تهران گردی ۱۲ ساعتی را با هم سپری میکنند و فیلم سوفی و دیوانه در اینجا شبیه به اثری میشود که شاید بتوان آن را در زمره آثار سینمایی توریستی قرار داد.
لوکیشنهای متعددی از بازار و سبزه میدان و رستورانهای سنتی و… در فیلم وجود دارد که برای تماشاگر خارجی میتواند تا حدی جذاب باشد، هرچند من و شمای ایرانی میدانیم که تهران اصلی این نماها و سکانسهای رنگارنگ و خوشحال نیست و واقعیتی در فیلم گفته نمیشود، ولی در ساخت آثار توریستی این موضوع معمولا پنهان است و نمیتوان به آن خرده گرفت (در اکثر فیلمهای هندی خبری از قشر ضعیف و نژاد کاست و… نیست،حال اینکه اختلاف طبقانی در این کشور بیداد میکند.)
پوشش شخصیت سوفی (که در انتها با فاش شدن هویتش مشخص میشود که چندان دخلی به او ندارد) هم این پیام را به بینندگان خارجی و توریستها میرساند که در تهران میتوانید اینجوری بگردید و کسی هم به شما گیر نمیدهد. این پیامها البته درست است و دقیقا در قالب همین فیلم توریستی قرار میگیرد (حتی نشان دادن شخصیت های توریست در فیلم گواه این ادعاست) ولیکن مشخص نیست کرمپور چه اصراری داشته که در لابهلای ساخت چنین اثری، پیام فلسفی ارائه کند؛ آن هم پیامی که اصلا به قد و قواره فیلمش نمیخورد.
انتخاب بازیگران فیلم هم نقطه ضعف دیگری از فیلم است، به آفرید غفاریان از دانشکده تئاتر و سوره سر بر آورده و بازی که از خود بروز میدهد دقیقا تئاتری است، یک بازی اغراق آمیز با ادای دیالوگهای تصنعی و تن صدایی بسیار بد برای عالم سینما. او قرار است شخصیت سوفی را (که فیلمساز زور خودش را زده او را شبیه یک شازده کوچولو مونث در بیاورد) به جذابترین عامل فیلم تبدیل کند و حال و هوای عجیب و غریب او را به دل مخاطب بنشاند، اما کاری کاملا عکس انجام داده و دائما روی مخ بیننده مینشیند. Actingها و لحن بیان و هر کاری که توقع اجرای درست آن را از یک بازیگر سینمایی داشته باشید، در ایشان به بدترین نحو ممکن دیده میشود.
امیر جعفری هم با وجود قدرت بازیگری خوبی که دارد، درگیر همین دیالوگهای بی سر و ته و لحن گیج فیلم شده و نتوانسته پتانسیلی که از خود دارد را بروز دهد. بازی او در برخی سکانسها حتی حالتی بسیار مصنوعی میگیرد و از این قبیل موارد میتوان به صحنه ساز دهنی زدن او در کنار رضا یزدانی اشاره کرد، نوع هارمونیکا زدن جعفری و گرفتن این ساز موسیقی در دستانش، به هیچ وجه روی موسیقی که شنیده میشود نمیشیند و حالتی بسیار مضحک پیدا میکند.
فیلم سوفی و دیوانه با وجود تمام ایراداتی که در محتوای خود دارد و پاشنه آشیل جدی آن همانا فیلمنامه بی در و پیکر و جدی گرفتن بیش از حد خودش است، در بخش فرم و عناصر فنی موفق عمل کرده و این امر بیشتر باعث این میشود که دل بیننده بسوزد. مشخص است که کرم پور فن و حرفه کارگردانی خود را بلد است و تیم کنار دست او اعم از تدوینگر و فیلمبردار و آهنگساز و… کار خود را درست انجام دادهاند. اینکه عوامل یک فیلم در بخش فنی موفق ظاهر شوند و همگیشان قربانیان بلای محتوای فیلم شوند، کاری بسیار سخت است که فیلمساز توانسته همه را با سکانداری هدایت خود به این گردآب بکشاند و غرق کند.
برای سوفی و دیوانه مهمترین نمونهای که به ذهن خطور میکند، سهگانه «ریچارد لینکلیتر» است. فیلمهای «پیش از طلوع» (۱۹۹۵)، «پیشاز غروب» (۲۰۰۴) و «پیشاز نیمهشب» (۲۰۰۴) که هر سه درباره پرسهزنی دو انسان متفاوت است. اما سه گانه هالیوودی با حذف ژست فلسفی و روانشناسی و استفاده از بازیگرانی که شیمی بسیار عالی با یکدیگر دارند، توانسته آن را از منجلابی که دیو و دلبر ایرانی به آن دچار شده، نجات دهد.
فیلم سوفی و دیوانه برای مدیوم سینما کارکردی ندارد و میتوانست تبدیل به یک نمایشنامه رادیویی بسیار خوب، یک کتاب داستانی قابل قبول و با کم کردن عناصر کش دهنده فیلم، تبدیل به یک نمایشنامه و تئاتر متوسط شود، اما حالا در پرده سینما تبدیل به یک فیلم سینمایی بد شده که جز لحظاتی کوتاه، نمیتواند خودش را نشان دهد و در نهایت شبیه به توپی تو خالی میشود که حتی جلوه ظاهری و بیرونیاش هم جذاب نیست، چه مانده به درون آن.
فقط چرت پرت گفتی حرفای مزخرف و بی سرو ته
با نقد شما موافق نیستم.
من تمام فیلم را با احساس و علاقه نگاه کردم.
همه دیالوگ هایش را دوست داشتم
و کاملا برایم رویایی و الهام بخش بود.
خدا شفات بده
منم خیلی دوست داشتم
واقعا نمیتونم درک کنم هدف شما رو از این نقد! فیلم برای سینمای ایران واقعا خوب بود… قبول دارم، کمی اواخر فیلم (قبل از ده دقیقه ی آخر) خسته کننده شده بود شاید و یه سری قسمتهای اضافی داشت؛ اما در کل واقعا ارزش دیدن رو داره…
کاملا با نقدت موافقم ، خیلی فیلم خشکی بود و اصلا پیشنهاد نمیکنم کسی ببینتش که وقتشو تلف کرده ، جریان خطی و سادن بدون هیجان بدون هیچیز ، و یه نقطه اوج افتضاح که تهش به هیچ پوچ ختم میشه و هیچ پیامی نداره.
به نظر میرسه شما فقط خواستی فاز روشنفکریتو با مخافلت نشون بدی!
به هیچ عنوان نقد سالمی نداشتید
برخلاف گفته شما بازی به آفرید غفاری بسیار برای من جذاب بود طوری که بعد از فیلم سرچ کردم تا دیگر آثار اون رو ببینم
دیالوگ های فیلم کار شده و تاثیرگذار بود و من تمامش رو با کنجکاوی گوش میکردم
بسیار تاثیرگذار و الهام بخش بود
تبریک میگم به خانم غفاری و آقای کریم پور
چرت و پرت نقد شما بود این فیلم جزو معدود فیلمهایی بود که من از اول تا آخرش را بدون پرش با تمام جزییات چند بار دیدم و خیلی لذت بردم فیلم احساس قبل از عشق را روایت میکرد اتفاقا بازی بازیگر جوان فیلم بسیار جذاب بود و به نظرم آینده خوبی دارد و میتونه سکوی پرتاب خوبی براش باشه اتفاقا صداش هم خیلی عالی بود
داداش انگار شما ایران زندگی نمیکنی، این فیلم رو با چی مقایسه کردی که اینهمه ایراد گرفتی، تو فیلمایی که اخیرا ساخته میشه این فیلم بد نبود، حداقل میشه گفت متفاوت بود، مثل خیلی فیلمای دیگه نرفته بود یه سری دلقک جمع کنه برای پول در اوردن,
اتفاقا خیلی فیلم خوبی بود شما یا فیلم رو درست نگاه نکردی یا هیچ اطلاعاتی از فیلم نداری .تک تک دیالوگ های فیلم نکات ظریفی داشت که وقتی متوجه منظورش باشی لذت بخش و مجذوب کننده ان .تمام جمله ها و نگاه های به اسمان و ملاقات های بین فیلم و همه ی داستان هایی که گفته شد همشون فوق العاده ان .فقط یه بیننده ی واقعی متوجه میشه که سوفی قصد کشتن پدر زیبا رو داشته و بخاطر امیر منصرف میشه به این دلبل که پدر زیبا ،سوفی و زیبا رو اذیت میکرده در بچگی .خلاصه که شما بهتره شعلتو عوض کنی چون این فیلم فوق العاده بود
شما که به قول خودت یه بیننده واقعی هستی بگو ببینم اصلا چرا سوئی زندانی شده بود اصلا رابطه امیر با زنش به کجا رسیده بود پایا از سوئی داشت خواستگاری میکرد?اینها همه نکات مبهم فیلم بود
شبیه تئاتر بود . امیر جعفری واقعا گرفتار بود در فیلمنانه.سوفی خوب تونست نقش شازده کوچولو رو بازی کنه.پیام فلسفی درصد خیلی کمی داشت که برای تماشاگران فیلمهای درجه ۷،۸ کافیه .
این فیلم خیلی قشنگه، یک دنیا ممنون از تک تک عوامل. امیدوارم تجدید نظری در نقد فیلم انجام بشه 🙂
کاملا نقد بی انصافی داشتید
نمیدونم شاید توی دانشکده سینمایی که شما درس خوندید بهتون یاد میدن که مثل کارگاهای پلیس ربط هزار و یک جور عناصر داستان رو دربیارید و اگر همه چیز مرتب بود اون فیلمو تایید کنید
به نظر منه مخاطب عادی خیلی فیلم قشنگی بود
من چند روز پیش مغزهای کوچک زنگ زده رم دیدم که همه با تحسین ازش حرف میزنن اما بعد از تیتراژ پایانش یه لحظه ام این فیلم توی ذهنم مرور نشد
اما این فیلم رو با اینکه قبل تر از اون دیده بودم همینجور داره صحنه هاش مرور میشه توی ذهنم
اونوقت این همه نقد به این فیلم دارید شما؟؟ بازی و صدا و لحن بازیگر خانم رو کلا شما بردید زیر سوال در حالی که کاملا بازی بازیگر حرفه ای ای مثل امیر جلالی رو تحت پوشش قرار داده بود
ببینم مشکل شخصی دارید با یکی از عوامل فیلم؟
آقای کرم پور اصلا روشنفکر و مولف نیستند بهمین دلیل کاراشون اساسا تبدیل به پز روشنفکری و مهمل بافی میشه
معلوم نیست با چه خری دعوات شده اومدی عقدتو تو نقد فیلمه به این قشنگی خالی کردی شما یا رو ترامادول بودی یا دو پیک بیشتر خوردی .کاسبتو عوض کن عزیز من
سلام. خیلی نقد تندی نوشتید! خوشحالم که بخش نظرات بازه و نقد شما هم نقد شده 🙂
به نظرم:
فیلمهای آمریکایی انتظارات من رو زیاد کرده. شروع این فیلم خیلی برام عادی بود. اینم قبول دارم که جای خوبی برای نمایش توانمندی آقای امیر جعفری نبود. ولی فیلم هر چی جلوتر میرفت قشنگیهای بیشتری نشون میداد. برای من، هر از چند گاهی دیدن یک فیلم غیراکشن و بدون استرس خوبه و خوشحالم که این فیلم رو دیدم. فکر میکنم نقش اول سوفی بود و بازیش هم خوب بود.
تا حدودی با نقدتون موافقم، اما این هم بی انصافیه که از نقاط قوت فیلم، چشم بپوشیم. بازی خانم غفاری خیلی خوب بود. من یاد اون خانمی افتادم که توی فیلم «سوپر استار» با آقای شهاب حسینی هم بازی بودن و وقتی ایشونو به اوج رسوندن و از روزمرگی نجاتشون داد، یهو غیبشون زد! با اینکه بعضی قسمت های فیلم اضافی بود و درواقع کش پیدا کرده بود، اما تهش ما از یه دنیای خیالی که کاراکتر سوفی برامون ساخته بود، بیرون اومدیم و واقعیت زندگی امیر و سوفی رو دیدیم( البته فکر کنم همه فهمیده بودن که حرف های سوفی، قمپز در کردنه و ساخته ی تخیلاتشه)! اما با این وجود فیلم بدی نبود.
من این فیلم رو دوست داشتم و از دیدنش لذت بردم. حتی حاضرم چندبار دیگه ببینم. نقد شما تند و تیز بود
شاید فیلم یه ایراداتی داشت اما به این بدی که شما نقد کردی نبود من از دیدن فیلم کاملا لذت بردم و تا لحظه آخر نشستم و نگاش کردم یکی از نکات مثبتش همین تهران گردیش بود واقعا برای من لذت بخش بود و یه حس خوب رو منتقل میکرد.
سلام.شما در نقدتان یک سره نقاط منفی داستان را نوشتید و اینگونه نقد در مخاطب این باور را ایجاد می کند که با دست اندرکاران فیلم خصومت شخصی داشته باشید.چرا که هر فیلمی هرچند بسیار افتضاح لااقل یک نکته ی به درد بخور دارد و یک منتقد زبردست از هیچ نقطه ی قوت و نقطه ضعفی نمی گذرد.مثلا به نظر من یکی از نقاط قوت خوب فیلم چرخش ناگهانی شخصیت هاست که البته درمورد سوفی سه بار اتفاق می افتد .یک بار در دارو فروشی…یک بار وقتی پدر زیبا واقعا او را می شناسد و بار دیگر پس از جدا شدن از امیر.و امیر هم صحبت هایی که در آخرین سکانسش می کند و حقیقت را درمی یابیم درباره زندگی اش شاید سکانسی که در اتاقش با وکیل آرام صحبت می کند را بهتر درک کنیم.چند دیالوگ به ظاهر بی ربط که آورده شده تا معنایی که در ژرف آن است در پایان فیلم برای مخاطب آشکار شود
منمیخامیه اعترافی بکنم..نمیدونم چرا تا قبل از اون که صوفی به امیر بگه منمیخام برم ناصر خسرو کاریدارم.تا قبل این جمله فکرمیکردم تو اصفهان فیلم برداری شده.حتی بعدش هم از تو مخم بیرون نمیرفتدهی بهخودم میکفتم چرا این عوامل به شعو من مخاطب توهینکردنو سکانس ناصرخسرورا انداختن توی سکانسهای اصفهان.خلاصهکلی با خودم درگیر بودم.البته از دیالوگای صوفیمتوجه شدم همش رویا پردازه.وقتی هم توجه کردم دیدمموبایل نداره هی بهخودممیگفتم این از چه جایی اومده که تو دفترچش نقاشی میکنه وموبایل همنداره..در کل فیلمخوب بود.اخرش یاد اونسکانس رضا عطاران هم افتادمکه از کله پزی یهو رفت برکرده زندان چون مرخصیش تموم شده بود..در ضمن تا اونجایی که من اطلاع دارم به دختران مجرد و یا دختران زیر ۳۰سال مرخصی دادهنمیشهبههیچ عنوان…یعنی شکنکنید کهمرخصی خانم های محترم اصلا به راحتی مرخصی اومدن اقایان محترم زندان نیست.راستی اونقرصایی که خرید.با خودش بردزندان.به همینراحتی .جاساز هم نکرده بود یعنی .؟؟دی!!!خب باز اینمیهمسالههستش..نیازینبود چنین سکانسی همباشه.مثلا واقعا نیاز نبود قرص بیاد وسط..اونسکانس خانه سالمندان هم ضایع بود.یاد سنپترزبوگ افتادم با دیدن اون مرد مسن. عقلزوال..نمیدونمهدف فیلمچیبود؟میخاستبخندونه مخاطبو.یا زد حالبزنه.اونجایی که امیرجفعری یهو اومد تو اتاق سالمندان یاد خانمفرامرزی گفتنش هم افتادم..در کل مخلوطی از خانم فرامرزی عطارانوبرگشت ب زندان وسن پترزبوگوناگفتهنماند یاد دندون طلا همافتادم.نیررررر.نیررررر
بنظر من این ییلم واقعا فلسفی وتاثیر گذار بود وباید به فروش بالایی دست پیدا میکرد
احیاناً با آقای کرم پور و بازیگرای این فیلم مشکل شخصی دارین؟این چه نقدی بود خداوکیلی؟?
خیلی فیلم خوبی بود، بنظر من ارزش دیدن داره و نقدی که در مورد فیلم شده کاملا نشون دهنده مشکل شخصیتیه نقد کنندست
خداوکیلی چرت و پرت گفتی
من دوبار دیدمش
و بازی سوفی رو حال کردم
نقد افتضاح و بودار و جهت دار
با سلام،
با دل و جان این اثر فلسفی را دو بار دیدم و بنظرم فیلم پر محتوایی بود،اینکه هر دو شخصیت با اینکه خیلی با هم صمیمی شده اند ولی واقعیت زندگی خود را بیان نمیکنند مبین زندگی امروزی است،سکانسی که امیر ساز میزنه و بصورت ناخودآگاه اجازه این امر را از سوفی میگیرد مبین اینست که میتوان در تار و پود سختی زندگی غرق نشد و حتی برای لحظه ای کوتاه عمل نهی شده سابق را که کنون مورد پسند است را انجام داد،به کارگردان و دو کاراکتر اصلی فیلم بابت این فیلم مفهومی تبریک میگم،باور کنید برای این فیلم میتوان هزار نظر یافت که این مهم دست نیافتنی ست،و……
فیلمو خیلی دوست دارم، میخوام چند بار دیگه ببینم، سوفی یه فرشته و نجات دهنده امیر بود ، در عین حال نگاه امیر با راننده پسرش که گواهینامه نداشته تغییر میکنه و به وکیلش میگه دیگه دنبالش رو نگیر، بنظرم سوفی با نجات جان امیر ، قصاص راننده بی گواهینامه را نیز نجات داد ، خیلی دوست داشتم دیدن فیلمو ، خانوم غفاریان قشنگ دیالوگ هارو با احساس میگفت ، یاد همون شاهزاده کوچولوی قدیمی افتادم، ممنون
من که از دیدنش لذت بردم.قبلا قسمتی از فیلمو رو دیده بودم و جذبم کرده بود،ولی امکانش نبود کامل ببینمش،امروز تقریبا کامل تماشا کردم و واقعا از دیدنش لذت بردم.و بنظرم خانم غفاریان بخوبی نقشو بازی کردن .البته میتونست محتوای بیشتری داشته باشه و بهتر بود سوال های مخاطبو بی پاسخ نمی گذاشت.
متاسفم برای این نقد پر از نقدتون . شاید شما باید تو فیلم بازی می کردی و راهتون ندادن . عالی بود . دو بار دیگه باید ببینی تا متوجه خیلی چیزا بشی
با این که فیلم شناس نیستم یا اهل انتقاد ولی نوشته شما کاملا یک طرفه است و اکثر دوستان که نظر داده اند موافق نوشته شما نیستند به نظر من فیلم زیبا و پر مفهموم و برای هر ۱۰دقیقه میتوان کتابی جداگانه و پر مفهوم نوشت حتی سکانسهایی که شما به عنوان پر کردن میگویید حضور یک وکیل در فیلم و سکانسهای کوتاه قهوه تلخ درست کردن امیر وآب خوردن بدون طعم خوردن وکیل چرا خیلی ساده از کنار این چند ثانیه میتوان گذشت .وبسیار سکانسهای دیگر
خیلی نقد تندی داشتید و کل فیلمو بردید زیر سوال
انقدر هم شما میگین بد نبود
و حتی به یک نکته مثبت در فیلم اشاره نکرده بودید
فقط میخواستید ایراد بگیرید …
فیلم به نظرم فیلم جذابی بود و بسیار روحیه بخش
پشت تک تک دیالوگ های فیلم پیام های زیادی نهفته بود و من این رو دوست دارم
شاید چندین بار دیگه هم ببینمش
فقط آخرش آدم رو قشنگ در هاله ای از ابهام میزاره که اینش بده
در کل قشنگ بود ولی
نقد خوبی بود،انتخاب بازیگر بشدت اشتباه بود،مخصوصا انتخاب امیر جعفری برای این نقش ،بازی دختر اوایل فیلم خیلی رو مخ بود ولی کم کم مخاطب شخصیتشو قبول میکنه و باهاش همراه میشه،فیلمنامه خیلی بهتر از این میتونس نوشته بشه که بازیگرارو مجبور به بازی تصنعی نکنه.درکل من خوشم نیومد از این فیلم.ولی خب دم کارگردان گرم که چهره جدید معرفی میکنه ،من خودم ده ساله بازیگر تئاترم و متاسفانه کلی بازیگر عالی ناشناخته داریم که کاش بستر مناسبی وجود داشت تا بیان خودشونو نشون بدن
نمیدونم چرا توی متن نقد شما از این فیلم هیچ نکته مثبتی وجود نداشت به نظر من شخصیت سوفی خاص بود همینطوره قصه هایی که از مک
مگی تعریف میکرد
در کل توی تهران گردی که سوفی و امیر دارند حس خوبی به آدم منتقل میکنه ولی در نهایت میفهمیم که هر دو بهم دروغ میگفتند و فقط از رویاهاشون برای هم حرف میزدند
در کل فیلمی نیست که در یک کلام بگید بد بود ارزش یکبار دیدن رو داره
سلام
با شما خخخخخخخخخخخخخخخخخخخییییییییییییییییییییییییییللللللللللللللللللللیییییییییییییییییی مخالفم فیلم منو به شدت درگیر خودش کرد تب وتاب تعریف کردن سوفی و بی حال نشون دادن امیر
شما اونجایی که میرن باهم غذا بخورن سوفی میگه فرانک شوهرش مرده چه ذوقی میکنه امیر و اشتهاش وا میشه
و سکانسی که امیر و سوفی میخوان از هم جدا شن
به نظر من فیلمی بسیار عالی بود و حتما ببینید
شاید باورش براتون سخت باشه ولی واقعا من فیلمو ۹ بار دیدم و لذت بردم
شاید یه جاهایی حق با شما باشه ولی درکل فیلم رو دوست داشتم تا اخر نگاه کردم و لذت بردم…
فیلمی دیدنی و جذاب ، ای کاش البته یک سکانس آخرش اضافه میشد و سوفی آزاد میشد و امیر جعفری میرفت دنبالش (از طریق پدر دوستش یا دارو فروش یک جوری پیداش می کرد).
نقد شما هم بیشتر شر و ور بود.
در کشوری که بهترین و پر فروش ترین فیلم هایش میشوند مطرب، هزارپا و … که اکثرا کمدی هستند باید بیسوادی در جامعه منتقدان سینما جلوه داشته باشه که این رو در نقدهای شما کاملا میشه دید. اتفاقا من عاشق داستان شازده کوچولو هستم و اون رو بارها خوندم.
این فیلم منو میخکوب کرد و عالی بود. اما از اونجایی که آدمهای متفکر توی مخاطبین سینمای ایران کم هستن این فیلم واقعا برای ایران ساخته نشده. اما من واقعا اونو دوس داشتم و بنظرم ارزش بارها دیدن رو داره. هر کسی به اندازه فهم و شعور خودش میتونه این فیلم رو درک کنه و این خاصیت فلسفه هست. من از بیست سالگی دارم فلسفه میخونم و این فیلم برای کسایی که دید متفاوتی به جهان پیرامون خودشون دارن مناسبه درست مثل داستان شازده کوچولو. متاسفانه برای شما جذاب نبوده و از نقدتون پیداست که تفکرات شما هیچ سر و تهی نداره و متاسفانه سیر فکری ندارین.
این فیلم منو میخکوب کرد و عالی بود. اما از اونجایی که آدمهای متفکر توی مخاطبین سینمای ایران کم هستن این فیلم واقعا برای ایران ساخته نشده. اما من واقعا اونو دوس داشتم و بنظرم ارزش بارها دیدن رو داره. هر کسی به اندازه فهم و شعور خودش میتونه این فیلم رو درک کنه و این خاصیت فلسفه هست. من از بیست سالگی دارم فلسفه میخونم و این فیلم برای کسایی که دید متفاوتی به جهان پیرامون خودشون دارن مناسبه درست مثل داستان شازده کوچولو. متاسفانه برای شما جذاب نبوده و از نقدتون پیداست که تفکرات شما هیچ سر و تهی نداره و متاسفانه سیر فکری و منطق ندارین. چه برسه به درک فلسفه که لزوما بعد از داشتن منطق ایجاد میشه
واقعا متاسفم برای این به اصطلاح نقد
مشخصا شما طبق برنامه و بدور از انصاف این مطالب را نوشته اید و خود شما هم این مطالب را قبول ندارید.
فیلم به زیبایی تضاد درونی انسان ها و نقشهایی که برای هم بازی می کنند را به تصویر کشیده.و حتی کشش طولانی تر شدن در نیمه دوم فیلم و پرداختن به زندگی واقعی هر دو فرد داستان را دارد
خدایی فیلم خوبی بود و صحنه های تاثیر گزار و لوکیشن های زیبایی هم داشت و نکات خیلی زیادی هم در فیلمنامه اش داشت
من که لذت بردم از دیدنش
بابا نقد کننده بیماری منفی بینی و افسردگی داره.
این فیلم فوق العاده عالی است.
من که ازفیلم لذت بردم و منو همراه کرد،حالا شما با این همه نقد غیر منصفانه چه اصراری داری فیلمو بکوبی نمیدونم
من بار اول که فیلم را دیدم خوشم نیومد و تقریبا همین نقد به ذهنم خطور کرد ولی بار دوم که دیدم نظرم عوض شد . و در من تاثیر گذاشت .. . . البته اگه فیلمنامه قوی تر نوشته شده بود و برخی صحنه های زائد حذف و یکسری صحنه بهتر و هیجانی تر اضافه شده بود شاید بهتر میشد .. نمی دونم . . . به هر حال خوب بود . . .
سلام و احترام
برعکس انچه در این نقد وارد شده، فیلم به خوبی وضعیت جامعه کنونی ما را در لایه های مختلفی نمایش نیدهد. سرگشتگی مردمی که دنبال بهانه ای برای خوب بودن و زندگی کردن هستند. دختران کوچکی که اسیر هستند و نمیتوانند حقیقت را بگویند و باید نقشی در این جامعه بازی کنند که برایشان نوشته نشده است ولی باید نانوشته بازی کنند.
فیلم عالی
مخصوصا حضور دو نامحرم در خانه و تنها نشان داد برخلاف حرف خیلیها میتوان دو انسان را در خانه ای تنها گذاشت و در امور شخصی انها دخالت نکرد.
حضور رضا یزدانی و … به جا بود.
من بیننده نیاز داشتم که اینها را در سینمای ایران ببینم.
متشکرم از فیلم سوفی و دیوانه
اتفاقا خیلیم قشنگ بود شاید بازی به آفرید غفاریان ضعیف بوده ولی فیلم روانشناختی خوبی بود.
اتفاقا تن صداش خیلیم خوب بود.بیخودی ایراد نگیرید.
فیلم خیلی خوبی بود . دوبار دیدمش و صحنه هاشو مرور میکنم …
نقد خیلی بی انصافانه و بی منطقی بود
فیلم بسیار زیبا بود..و نقد بی انصافانه
جند جا برام ابهام امیز بود ولی در کل فیلمو دوست داشتم، حتی دوست دارم دوباره ببینمش، فیلی مه هر دیالوگش هزاران حرف داشت. و قابلیت اینو داشت که هر بیننده طبق فهم و شعور خودش برداشت های متنوعی از دیالوگ ها و اهداف فیلم داشته باشه، در کل عالی بود، فقط ای کاش معلومنی شد که جرا زیبا و صوفی تو زندان هستن؟؟
فقط بلدید راجع به همه فیلما مزخرف بگید و با احمقانه ترین نگاه ها اونارو بکوبید ادمای روانپریش