آسمان ابری است و ساختمان های بلند که به سبک دوره ویکتوریا ساخته شده اند انسان را می ترسانند. بوی مشروبات الکلی در فضا پیچیده و سپس مردان مسلح ظاهر شده و در کسری از ثانیه به مخفیگاه خود می خزند، آن هم از طریق راه های زیرزمینی و پیاده روهای تنگ و شلوغ. این ها صحنه هایی است که برای علاقمندان به سینمای بریتانیا و بخصوص ژانر جنایی این کشور آشنا هستند. بریتانیا یکی از جذاب ترین مکان ها برای ساخت یک فیلم جنایی زیرزمینی است. از جریان فیلم نوآر ایالات متحده در دهه ۴۰ تا سینمای پلیسی فرانسه در دهه ۶۰ و سپس فیلم های کلاسیک جنایی هالیوود در دهه های اخیر، دنیای سینمایی گنگسترها، سارقان و قاتلان اجیر شده همیشه تاریک، رازآلود و از بُعدهای مختلف ترسناک بوده است.
با این وجود، ژانر جنایی سینمای بریتانیا مسیر متفاوتی را طی کرده و با بهره بردن از فرهنگ قومیتی خود ساخت یک فضای قابل درک برای فعالیت های غیرقانونی، شخصیت های بدبین و خودخواه اما جذاب و سقوط تلخ و شیرین آن ها توانسته به جایگاه ویژه ای در این ژانر در سطح جهانی دست یابد. از دریچه لنز دوبین گای ریچی و از گذر چهره های رنگ پریده زخمی شخصیت ها، می خواهیم شما را با بهترین فیلم های جنایی سینمای بریتانیا که به حق در نوع خود شاهکار هستند آشنا کنیم.
اخطار: به دلیل این که ناچاریم برای معرفی فیلم ها بخشی از داستان آن ها را روایت کنیم، پیشاپیش از اسپویل کردن داستان فیلم ها عذرخواهی می کنیم.
۱۰- مونا لیزا (۱۹۸۶)
چه چیزی یک روسپی خیابانی را از دختری که قرارهای پرهزینه خود را از طریق تلفن انجام می دهد متمایز می سازد؟ شاید هیچی. در فیلم جنایی «مونا لیزا» (Mona Lisa) سیمونه یک دختر روسپی با لباس های گرانقیمت است که به هتل های لوکس می رود و با سیاستمداران پیر رابطه برقرار می کند. او در پشت این چهره جذاب و تاثیرگذار، دختری ضعیف را پنهان می کند که هر شب در خیابان های منطقه زندگی اش پرسه می زد. جرج، یک خلافکار سابق است با چشم های غمگین که وظیفه مبهم رانندگی کردن برای سیمونه را بر عهده دارد. او وظیفه اش را با جدیت و بی احساسی خاصی انجام می دهد اما رفته رفته متوجه راز درون دخترک داستان می شود. سیمونه نیز خیلی زود متوجه نامناسب بودن جرج برای این شغل می شود.
بدین ترتیب رابطه ای بی ثبات اما حمایتی بین این دو در خیابان های لندن شکل می گیرد که ورای رابطه جنسی بی معنی و مکالمات رکیک بین شخصیت های اصلی داستان است. در سطح اولیه، «مونا لیزا» فیلمی در مورد سیمونه و جرج است: دو شخصیتی که روزهایشان را با اجاره دادن بدن هایشان تللف می کنند اما یک جعبه گرد و خاک گرفته از گذشته و عکس هایی رنگ و رو رفته را هنوز در قلب هایشان حفظ می کنند. در ابتدا هیچ یک تحمل دیگری را ندارد. هر یک برای زندگی کردن در شرایط کنونی به یکدیگر نیاز دارند. آن ها تیمی نامتجانس و درگیر هستند و هر یک در چشم دیگری شخصی با ضعف های بی شمار دیده می شود. در سطحی بالاتر و عمیق تر، این فیلم جنایی، داستانی غم انگیز در مورد رواج شقاوت، سردی عاطفی و فرصت های از دست رفته برای داشتن یک زندگی شاد با کسی است که شما را درک می کند.
بیشتر بخوانید: ۱۰ فیلم جنایی و پلیسی سینمای فرانسه که شاهکارهایی شایسته ستایش هستند [قسمت اول]
۹- در بروژ (۲۰۰۸)
این یکی یک کمدی سیاه متمایز است که در یکی از زیباترین و کوچکترین شهرهای معروف جهان ساخته شده است. از طرف دیگر می توان آن را مطالعه غیرمعمول شخصیت های بد و احمق دانست. در پایان اما فیلم جنایی «در بروژ» (In Bruges) یک فیلم جذاب، هوشمندانه و پُر کشش در مورد شخصیت ها و زمان است. شاید در ابتدا بخواهید از داستان سردربیاورید و ادامه داستان را پیش بینی کنید اما تنها کاری که باید بکنید این است که روی یک مبل راحت بنشینید و از ابهام موجود در این فیلم جنایی لذت ببرید. رَی یک قاتل حرفه ای است که در یکی از ماموریت هایش، مجبور به کشتن شخصی غیر از هدف اصلی می شود و این موضوع که تاکنون سابقه نداشته به شدت او را آزار می دهد.
بعد از کشتن یک کشیش در دوبلین، او به طور اتفاقی یک کودک را می کشد. او بدون این که بداند برای رییس خود دردسرساز می شود و رییس برای تنبیه کردنش او را همراه با همکار بی تجربه و دیوانه اش به مدت ۲ هفته به بروژ بلژیک تبعید کند. این دو شخصیت هایی کاملاً متفاوت دارند و دو قطب متفاوت بی احساسی در مقابل هیجان و کوری خودخواسته و عمدی در مقابل بینایی کامل را مجسم می کنند. در دنیای کودکانه عجیب و غریب این دو که فناناپذیر به نظر می رسد، شما به عنوان بیننده به دلایلی متفاوت آن ها را دوست داشته و همزمان به دلایلی دیگر از آن ها متنفر خواهید بود.
اولین تجربه کارگردانی مارتین مک دونا بسیار منحصر بفرد است: فیلم با داستان تعلیقی و غیرقابل پیش بینی خود بسیار تاثیرگذار و هیجان انگیز است و همزمان نیز شخصیت محوری را می توان در آن به وضوح دید. داستان طوری پرداخته شده که بیننده را مسحور کند و همزمان درون شخصیت ها را به او نشان دهد. پایان غیرمنتظره و تاثیرگذار فیلم حاوی پیام های اخلاقی عمیقی است که شما را تکان خواهد داد.
۸- ضربه (۱۹۸۴)
احتمال اینکه این فیلم جنایی را ندیده باشید بسیار زیاد است. در فیلمی که به شیوه ای غیرمعمول کیفیت یک رمان جذاب را دارد، فیلم جنایی «ضربه» (The Hit) ساخته استفن فریرز یک سفر جاده ای هیجان انگیز و نفس گیر است که می تواند ذهن و روح شما را درگیر خود سازد. این فیلم اگر چه داستانی جنایی دارد اما شاید نتوان آن را فیلمی جنایی تلقی کرد. در این فیلم زیبایی طبیعت و سبک روایی از شیرینی نیمه پنهان اما شرور شخصیت انسان باعث می شود که تصویری دوست داشتنی ارائه شده و از آن یاد بگیرید.این فیلم داستان مردی است که با شنیع ترین و بدترین چهره جنایت و قتل روبرو شده و پس از تماشای کامل آن اکنون می خواهد فرار کند تا بار دیگر با چنین صحنه های هولناکی روبرو نشود.
ویلی پارکر علیه رفقا و رییس جنایتکار خود در دنیایی پر از خشونت و کشتار، شهادت می دهد و برای به فراموشی سپردن تجربیات ترسناک خود استراحت در آب و هوای گرم اسپانیا را انتخاب می کند. سال ها می گذرد و زندگی ویلی در این مدت بسیار آرام و خوب بوده است. اما هیولایی که روزگاری در چشمان اون خیره شده هنوز زندده است، در تعقیب اوست و به دنبال انتقام می گردد، حتی بعد از گذشت ۱۰ سال. به مانند سفر در قالب زمان، خودرویی با دیوار ضخیم اما شفاف بین گذشته و حال زندگی ویلی تصادف می کند که همه چیز را با خود برده و مرز بین گناهکاری و بیگناهی در هر سطحی از آن را از بین می برد.
بیشتر بخوانید: ۸ سکانس دردناک فیلمهای سینمایی که بسیاری جرأت تماشای آنها را ندارند
۷- قاپ زنی (۲۰۰۰)
بار دیگر شاهد حضور جیسون استاتهام و وینی جونز در فیلمی از گای ریچی هستیم، با همان بوی آبجو و هوای مرطوب. اما برد پیت نیز در نقش یک کولی دیوانه در فیلم حضور دارد. و البته گای ریچی نیز دو سال بعد از مشهور شدن در پشت ماجراست. آیا فیلم اول او با عنوان «قفل، انبار و دو بشکه باروت» (Lock, Stock and Two Smoking Barrels) از فیلم دومش با عنوان «قاپ زنی» (Snatch) بهتر است؟ البته که هست اما جدای از یک شاهکار جنایی، این یکی را باید یک اثر سینمایی خیره کننده و جذاب در ژانر کمدی نیز دانست.
داستان این فیلم جنایی در مورد یک دنیای زیرزمینی سیاه و سفید جنایی با تمرکز بر روی مشت زنی غیرقانونی، قمار، سرقت الماس و دیگر مسیرهای پیچیده در صحنه جرم و جنایت لندن است. انرژی، شخصیت و زیبایی این داستان سیاه و سفید پرسروصدا در فیلم «قاپ زنی» در گذشته سورئال و روزگاری معمولی شخصیت هایش نهفته است. هر یک از شخصیت های داستان ترکیبی از ویژگی های پیچیده و کمیک است. نقص های فیلم نیز کاملاً واضح هستند اما با تماشای چگونگی شکل گیری شخصیت شخصیت های داستان و تعامل آن ها در فضای بسیار کمی که در اختیار دارند کاری جز این که عاشق این فیلم و شخصیت هایش شوید از دستتان برنخواهد آمد.
۶- کارتر را بگیرید (۱۹۷۱)
سنگدل، ترسناک و مصمم. در چشمان زیبایش خشم و انتقام موج می زند. اینجا جایی است که مایکل کین یکی از بهترین نقش های دوران زندگی حرفه ایش را بازی می کند. در فیلم جنایی «کارتر را بگیرید» (Get Carter) مایکل کین نقش جک کارتر را بر عهده دارد، مردی که برای جنایت و کشتار به دنیا آمده اما برای برادرش می میرد. با تماشای صورت کارتر، غمی گزنده که در دل او وجود دارد را حس می کنید که نفرت او و تلاش بی وقفه اش برای انتقام را تشریح می کند. فیلم جنایی «کارتر را بگیرید» ساخته مایک هاجز در سال ۱۹۷۱ مرثیه ای است برای کسانی که از دنیای جرم و جنایت روی گردان شده اند.
مرگ هر کسی را می تواند از پای درآورد. هر کسی که در مقابل او قرار گیرد باید از سر راه برداشته شود تنها اگر او بخواهد. اما این بار موضوع به برادرش مربوط می شود، برادری که روزگاری عاشق او بود. جک می داند که برادرش تصادفی نمرده و در صدد انتقام بر می آید. در مسیری که وی بارها طی کرده، اما این بار جک برای رسیدن به هدف خود با عواقب جدی، پیچیده و خشونت باری روبرو می شود. جذابیت جنایی داستان فیلم هر دم بیشتر و بیشتر می شود. برخلاف رفتارهای خونسرد و بی عاطفه شخصیت اصلی اما قلب او چیزی فراتر از یک قلب مهربان است به همین دلیل نه می توانید او را دوست داشته باشید و نه از و متنفر شوید.
هاجز با احساسات و عواطف شما بازی می کند و سراسر سکانس های فیلم از مه تاریکی که نماد بدبختی و درماندگی است پوشیده می شود. همه چیز حول محور شخصیت جک کارتر می چرخد و پرده ای از تراژدی های بی پایان و متنوع در برابر شخصیت اصلی او محیط نفرین شده اطرافش قرار می گیرد.
قسمت دوم این مطلب را می توانید از طریق این لینک مطالعه کنید.
بیشتر بخوانید: ۱۰ مورد از بهترین فیلم های رازآلود و پیچیده تاریخ سینما را بشناسید [قسمت دوم]
بدون نظر