از اعتماد به نفس کاذب تا هیجانی بودن؛ ۱۰ ویژگی شخصیتی که می توانند اختلال روانی باشند

از اعتماد به نفس کاذب تا هیجانی بودن؛ ۱۰ ویژگی شخصیتی که می توانند اختلال روانی باشند

ما معمولا رفتارها و کارهای عجیب دیگران را ویژگی های شخصیتی آن ها تلقی می کنیم، در حالی که ممکن است مسأله به این سادگی نباشد و در واقع مشکل جدی تری وجود داشته باشد. در ادامه می خواهیم به ۱۰ ویژگی شخصیتی ای بپردازیم که اگر به آن ها بی توجه باشیم و کنترل شان نکنیم، تبدیل به اختلال روانی خواهند شد و مشکلات جدی ای برای ما به وجود خواهند آورد.

۱- سهل انگاری

ارتباط ویژگی شخصیتی و اختلال روانی

این دست افراد همیشه به دنبال استراحت بیشتر و کار کمتر هستند. درست است که این آرزوی همه ی ما است اما بعضی ها در آن افراط می کنند. برای مثال، اگر کارمندی در طول سال بارها به خاطر بیماری، سفر و غیره مرخصی با حقوق و بدون حقوق می گیرد و اغلب با تأخیر سر کار می رسد، احتمالا تشخیص روانشناس، اختلال شخصیت ضد اجتماعی خواهد بود. دیگر نشانه های این اختلال عبارتند از:

  • بی دلیل و مکرراً دروغ گفتن
  • تمایل به زندگی به خرج دیگران
  • مکرراً از کار اخراج شدن، نداشتن برنامه ای برای کار و در مجموع بی هدف بودن
  • خریدهای برنامه ریزی نشده و در نتیجه هدر دادن پول خود (برای مثال، شخص به جای چیزهای ضروری ای که قصد خریدشان را داشته، یک بازی جدید برای پلی استیشن می خرد)

مدیریت زمان و دادن پاداش به خود می تواند به مقابله با مشکل ضد اجتماعی بودن کمک کند. می توانید پاداشی که می خواهید برای موفقیت هایتان به خودتان بدهید را جایی یادداشت کنید (برای مثال، چند روزی را طبق برنامه زندگی کنید و برای این کار به خودتان جایزه دهید). دست کم یک ماه طبق برنامه ریزی هایتان عمل کنید تا در شما تبدیل به عادت شوند. روش دیگری که روانشناسان به افراد مبتلا به این اختلال پیشنهاد می دهند، «مرور گزینه ها» است. در این روش مشکل خود را یادداشت می کنید و تمام راه حل های ممکن برای آن را به همراه معایب و مزایای شان می نویسید. این کار می تواند به شما کمک کند تصمیم عاقلانه ای بگیرید.

۲- کمرویی

کمرویی شدید به مرور زمان می تواند منجر به انزوای عمومی و بی میل شدن فرد به برقراری ارتباط با دنیای بیرون شود. کسانی که کمرویی آن ها در شرف تبدیل شدن به یک اختلال روحی است دیگر احساسات قوی ای را تجربه نمی کنند و سعی می کنند ارتباط با دیگران را محدود کنند، به همین دلیل دور کاری یا دیگر فعالیت هایی را ترجیح می دهند که نیازی به ارتباط با دیگران نداشته باشد.

درون گرایی افراطی منجر به اختلال شخصیت اسکیزوئید می شود که نشانه های آن عبارت است از:

  • بی تفاوت شدن به انتقاد یا تحسین دیگران
  • نداشتن دوستان نزدیک یا داشتن فقط یک دوست صمیمی
  • میل به خیالبافی در اغلب اوقات و از نوع غیر واقع بینانه
  • زودرنجی ای که شخص از نشان دادن آن به اطرافیانش واهمه دارد

روش های مختلفی برای جلوگیری از این اختلال وجود دارد. یکی از مؤثرترین این روش ها، شرکت در فعالیت های گروهی مثل کلاس های نقاشی، زبان، یوگا و ورزش است.

یک روش ساده برای جلوگیری از پیشرفت مشکل مردم گریزی این است که به جای عبارت هایی مثل «من آدما رو دوست ندارم…» بگویید: «از این (اخلاق، لباس، عادت و غیره) خوشم نمیاد…». این کار به شما کمک می کند که طرز فکر جدیدی پیدا کنید و بتوانید وجوه خوب و بد دیگران را از هم تفکیک کنید.

۳- پشت گوش انداختن کارها

این دسته افراد سرکشی هستند که دوست ندارند از مقررات جامعه پیروی کنند و این مسأله را با پشت گوش انداختن کارها ابراز می کنند. این رفتار می تواند منجر به اختلال شخصیت پرخاشگر منفعل شود که در اغلب موارد با افسردگی مزمن همراه است.

اندکی سرکشی در مدرسه و دانشگاه مسأله ای طبیعی است و لازم نیست در آن به دنبال نشانه های اختلال باشیم. با این حال، علائم زیر می تواند حاکی از آن باشد که مشکل شما در حال پیشرفت و ورود به فاز جدیدی است:

  • کج خلقی در واکنش به درخواست های دیگران برای انجام کارهایی که از نظر اغلب افراد نه چندان خوشایند اما عادی هستند مثل شستن ظرف ها، تمیز کردن اتاق شخصی، بیرون گذاشتن آشغال ها و غیره
  • پایین بودن سرعت و کیفیت کار کردن
  • برخورد تهاجمی با توصیه های دیگران درباره نحوه ی بیشتر کردن سرعت و کیفیت انجام کارها
  • انتقاد خشمگینانه و بی دلیل نسبت به افراد صاحب قدرت

مسأله ای که کار جلوگیری از این اختلال را سخت می کند این است که این افراد معمولا تصور می کنند مشکل از آن ها نیست. روش «مرور گزینه ها» که در مورد اول این فهرست به آن اشاره شد برای این اختلال هم شیوه ی مناسبی است. یک روش دیگر، تصور کردن خود به جای دیگران برای درک احساسات آن ها است که می تواند کمک زیادی کند. این روش ها از پیشرفت مشکل جلوگیری می کنند و باعث می شوند شخص توجه بیشتری به دیگران داشته باشد.

۴- تکانشگری و خشم

کسانی که تلاشی برای کنترل خشم شان نمی کنند، خطر بروز اختلال شخصیت بی ثبات یا مرزی در آن ها بالا است. یکی از نشانه های بارز این بیماری، تغییر عقیده ی سریع و ناگهانی و بی دلیل شخص به عقیده ای کاملا متضاد است. برای مثال، امروز اعتقاد دارید که خوردن تخم مرغ برایتان ضرر دارد و از آن متنفرید اما دو روز بعد تصمیم می گیرید هر روز صبح تخم مرغ بخورید.

البته اندکی از چنین رفتارهای تکانشی ای مسأله ی خطرناکی نیست. با این حال، اگر تکانشگری با خشم و نشانه های زیر همراه باشد، نباید به آن بی توجه بود (تکانشگری به معنای رفتارهایی با انگیزه های آنی و بدون فکر قبلی است):

  • ناپایدار بودن روابط دوستی و عاطفی
  • هدر دادن پول های خود بدون فکر و به صورت مکرر (برای مثال به جای دستگاه قهوه سازی که قصد خریدش را داشتید و با وجود آنکه تلویزیون دارید، یک تلویزیون دیگر می خرید)
  • بی احتیاطی در رانندگی تا سر حد تصادف کردن
  • نوسانات خلقی بی دلیل و احساس خستگی مزمن

یک روش مناسب برای جلوگیری از این مشکل، مدیریت خشم و انجام تمرینات مختلف برای خودشناسی است. شیوه ی مؤثر دیگر، خودکنترلی به همراه دادن پاداش هایی کوچک به خود است. برای مثال، اگر فقط قصد خریدن یک دستگاه قهوه ساز داشتید و موفق شدید جز قهوه ساز چیز دیگری نخرید، می توانید چیزی که مدت ها در فکرش بودید را به خودتان جایزه دهید.

۵- خود سرزنشی

کسانی که درگیر خود سرزنشی هستند، هر بار که به مشکلی بر می خورند مثل شترمرغ ها سعی می کنند سرشان را در شن ها فرو ببرند و به خیالشان خود را پنهان کنند. به این سندروم در روانشناسی اختلال شخصیت اجتنابی گفته می شود. حمله های عصبی، افسردگی و اختلالات خواب از عوارض موارد پیشرفته ی این اختلال هستند.

خود انتقادی به میزان کم می تواند مفید باشد و ما را وادار می کند تلاش بیشتری برای پیشرفت خود کنیم اما افراط در این کار، برای سلامت روان به شدت خطرناک است. نشانه های این اختلال عبارت است از:

  • رنجش شدید و فوری از انتقادها و نظرات مخالف دیگران
  • امتناع غیر منطقی از ارتباطات جدید (برای مثال، امتناع از ترفیع شغلی به دلیل اینکه لازمه ی آن ارتباط با آدم های جدید است)
  • بزرگنمایی مشکلات احتمالی، مخاطرات فیزیکی یا ریسک فعالیت های عادی
  • خودداری از برقراری ارتباط با دیگران به دلیل ترس از گفتن حرفی اشتباه

یک تمرین مؤثر برای مقابله با این مشکل، رد کردن پیش بینی های اشتباه است. برای این منظور، پیش بینی هایتان در مورد کاری که قصد انجامش را دارید را جایی یادداشت کنید، برای مثال: «اگر شب دیر وقت بیرون برم وسایلم رو می دزدن.» بعد از آنکه آن کار را انجام دادید، نتیجه را هم یادداشت کنید. با این کار، دفعه ی دیگری که در مورد چیزی تردید یا پیش بینی منفی داشته باشید، یادداشت هایتان را می خوانید و اطمینان خاطر پیدا می کنید که اتفاق ترسناکی نخواهد افتاد.

۶- شکاک بودن

همه ی ما گاهی نسبت به دیگران شکاک می شویم و این مسأله کاملا طبیعی است. اما بعضی افراد به خاطر بدگمانی شان از همه ی چارچوب ها پا را فراتر می گذارند؛ از هک حساب کاربری در شبکه های اجتماعی و شنود مکالمات تلفنی گرفته تا حتی استخدام کاراگاه خصوصی. کسی که بدگمانی هایش او را وادار به انجام چنین کارهایی می کند، احتمالا از اختلال شخصیت پارانوئید رنج می برد. علائم این اختلال عبارتند از :

  • بدگمانی بی دلیل به شریک عاطفی خود
  • تلاش برای پیدا کردن معانی پنهان در کارهای عادی دیگران (برای مثال، تصور می کنید همسایه ی شما در خانه اش را محکم می بندد تا شما را عصبانی کند)
  • تمایل به مقصر دانستن اطرافیان
  • نداشتن حس شوخ طبعی و ناتوانی در دیدن جنبه ی طنز آمیز مسائل روزمره ی زندگی

یک روش مناسب برای مقابله با بدگمانی مزمن این است که فهرستی از آشنایان تان تهیه کنید و هر بار که آن ها انتظارات تان را برآورده کردند یک علامت مثبت جلوی اسم شان بگذارید. برای مثال، با اینکه نگران بودید شریک عاطفی تان در طول مهمانی به شما بی توجه باشد اما او تمام مدت مهمانی حواسش به شما بود. بنابراین دفعه ی دیگر که نسبت به چیزی بدگمان شوید، می توانید به تعداد علامت های مثبت نگاه کنید و این کار بدگمانی تان را برطرف می کند.

۷- وابستگی

وابستگی به خانواده و نزدیکان از ویژگی های تمام پستانداران کره ی زمین از جمله انسان است. اتکا کردن به دیگران امری کاملا طبیعی است، با این حال وابستگی شدید در روانشناسی، اختلال شخصیت وابسته تلقی می شود. اصلی ترین نشانه ی این اختلال، دشواری یا حتی ناتوانی در تصمیم گیری بدون گرفتن تأیید شخصی است که جایگاه ویژه ای در زندگی تان دارد. دیگر نشانه های این اختلال عبارتند از:

  • اظهار موافقت با دیگران حتی اگر حق با آن ها نباشد
  • ناخوشایند بودن تنهایی و دست زدن به هر کاری برای تنها نماندن
  • انجام کارهای ناخوشایند یا تحقیرآمیز برای خوشایند دیگران
  • افکار وسواس گونه و بی دلیل درباره ی خیانتکار بودن همه ی اطرافیان

بهترین روش برای مقابله با این اختلال، ثبت کردن توانایی هایتان است تا شایستگی تان را با مدرک به خودتان ثابت کنید، برای مثال: «من راننده ی خوبی هستم» یا «گزارش کار خوبی آماده کردم» و غیره. هر بار که به دنبال تأیید دیگران باشید، می توانید با نگاه کردن به فهرست توانایی هایتان، اعتماد به نفس پیدا کنید.

۸- هیجانی بودن

هیجانی و حساس بودن به شکل افراطی می تواند از نشانه های اختلال شخصیت نمایشی باشد که به آن «هیستری» هم گفته می شود. تمایل به جلب توجه دیگران امری طبیعی است، مگر آنکه این تمایل تا جایی پیش برود که باعث فوران خشم و رفتارهای ناگهانی و غیر قابل کنترل شود. مهم ترین نشانه ی این اختلال، احساسات گرایی زیاد در گفتار و در عین حال نپرداختن به جزئیات است، برای مثال، شخص به سؤالی مانند «مادرت چه شکلیه؟» احتمالا چنین جوابی می دهد: «خیلی خوبه.»

دیگر نشانه های این اختلال عبارت است از :

  • تلاش دائمی برای گرفتن حمایت، تأیید و تحسین از شخصی که مورد احترام دیگران است
  • ناتوانی در تمرکز روی یک کار برای مدتی طولانی
  • تغییر سریع احساسات
  • تحمل به تعویق افتادن کارها را نداشتن و تمایلی همیشگی به مشغول بودن با کاری

یکی از بهترین روش ها برای مقابله با هیستری، انجام کارها با یک تایمر است. تایمر را برای ۳۰ دقیقه یا یک ساعت تنظیم کنید و در این مدت تنها یک کار انجام دهید. شاید ساده به نظر برسد اما انجام این تمرین در واقع کار سختی است چون کسانی که به شدت هیجانی هستند به سختی می توانند بر سر یک کار بمانند. کار هدف گذاری هم برای چنین افرادی سخت است چون معمولا رویای چیز فوق العاده اما غیر قطعی ای را در سر دارند، به همین دلیل، یک روش مؤثر دیگر تعیین هدف هایی دقیق است، برای مثال: گرفتن ترفیع شغلی در عرض ۶ ماه، یاد گرفتن یک غذای مخصوص تا سال نو و غیره.

۹- کمال گرایی

کمال گرایی شدید منجر به اختلال وسواس فکری عملی خواهد شد. این اختلال معمولا در اثر ارزش نهادن جامعه به ویژگی هایی مثل توجه به جزئیات، خود انظباطی، کنترل احساسات، مورد اعتماد بودن و رعایت ادب به وجود می آید و افراد مبتلا به این اختلال، به نوعی به برآورده کردن تمامی این انتظارات اعتیاد پیدا می کنند. از اینجا است که این ویژگی های فوق العاده تبدیل به مشکل جدی و بزرگی می شوند که نتیجه ی آن سرکوب احساسات، تعصب و عدم انعطاف پذیری روانی خواهد بود.

نشانه های کمال گرایی عبارتند از :

  • عدم تمایل به وقت گذاشتن برای خود به دلیل ترس از تبدیل شدن به شخصی بی ثمر
  • خودداری از دور انداختن لوازم غیر ضروری با این فکر که ممکن است روزی لازم شوند
  • ترس بیمار گونه از اشتباه کردن
  • تمایل به انجام کارهای دیگران به دلیل این تصور که کسی به خوبی شما نمی تواند آن کار را انجام دهد

یک جا بند شدن برای کمال گراها کار سختی است چون ذاتاً نیاز دارند فوراً مشغول کار شود، به همین دلیل روانشناسان به این افراد توصیه می کنند هر روز با کارهایی مثل گوش دادن به موسیقی با چشمان بسته یا ماساژ، مدیتیشن کنند. برای آنکه نتیجه ی بهتری از روش درمانی خود بگیرید، دقت کنید در روزهایی که بدون ریلکس کردن سپری کردید چه تعداد کار انجام دادید و رقم آن را یادداشت کنید. این کار را در مورد روزهایی که ریلکس کردید هم انجام دهید. این کار به افراد کمال گرا این اطمینان را می دهد که استراحت جلوی بازدهی آن ها را نمی گیرد.

۱۰- اعتماد به نفس کاذب

اعتماد به نفس بیش از اندازه بهتر از خود سرزنشی است، با این حال، این مسأله هم مشکلاتی دارد. احساس باهوش و جذاب و بهترین بودن در مورد خود می تواند منجر به اختلال شخصیت خودشیفته شود. نتیجه ی این اختلال، افسردگی و احساس حقارت خواهد بود. نشانه های این اختلال عبارت است از:

  • خشم پنهان یا آشکار نسبت به هر گونه انتقادی از سوی دیگران
  • استفاده از دیگران برای رسیدن به اهداف خود
  • توقع برخورد ویژه با شما از سوی دیگران (برای مثال، همه باید اجازه دهند شما اولین نفر صف باشید، حتی اگر کسی علتش را نداند)
  • حسادت شدید و خیالبافی دائمی در مورد ثروتی دست نیافتنی

مشکل اصلی افراد خود شیفته، تطابق نداشتن توقعات آن ها با واقعیت است که نتیجه ی آن احساس بی ارزش بودن، نوسانات خلقی مکرر و ترس از سرافکنده شدن است. یکی از تمریناتی که برای مقابله با این اختلال می توان انجام داد این است که بخشی از آرزوهایتان را با جایگزین کردن یک آرزوی قابل دسترس کم کنید، برای مثال: خرید یک جفت کفش خوب و زیبا از نزدیک ترین کفش فروشی به جای خیالپردازی درباره ی داشتن یک ماشین لوکس.

از فراموشکاری تا ترس و نگرانی؛ از کجا بدانیم عادت ها و رفتارهای خاص مان بیماری روحی نیستند؟

منبع: brightside
مطالب مرتبط
۶ نظر

ورود

  • محمد مهدی آبان ۱۳, ۱۳۹۷

    من مثل اینکه روانی ام! همه گزینه ها رو دارم =)

  • قاسمی آبان ۱۴, ۱۳۹۷

    این اختلالات روانی در اثر شرایط بد اجتماعی است.و در جوامع مختلف فرد دچار آسیب های روانی مختلفی میشه .مثلاً اگر فردی از خارج کشور بخاد ایران زندگی کنه احتمالا لیست بلند بالایی از بیماریهای روانی دچار بشه .چرا که ایران بخاطر سیستم فساد گسترده ای که در سراسر حوضه ها و حتی در خانواده ها نفوذ کرده باعث نابودی بشریت میشه.در ایران حقوق انسان بی معنیه.دقیقا یک فرد نمیتونه نیازهای اولیه خودش رو تو ایران برطرف کنه چه برسه بخاد زندگی یا پیشرفت کنه. شرایط ایران یک انسان رو مجبور می‌کنه فقط یک کار کنه بره دم در خونه اش یه سیگار بگیره دستش وبه بدبختیاش فکر کنه .متاسفم برای حکومت ایران

  • milad آبان ۱۴, ۱۳۹۷

    فکر میکردم تو ایران به دنیا اومدن خودش یه عذاب تازه فهمیدم روانی هستیم خدا سنگ منگ اضافه داشتی بریز رو سر ما

  • سعید آبان ۱۴, ۱۳۹۷

    ۸تا ⁦:-)⁩

  • علی آبان ۱۷, ۱۳۹۷

    خانم نویسنده ، گلریز برهمند ظاهرا شما در ایران زندگی نمی کنی … وگرنه این مزخرفاتت بدرد این مملکت نمی خوره … قطعا خودتت بیش از همه به این موارد دچار هستی …

  • netsoltani اردیبهشت ۱۲, ۱۳۹۸

    دلیل مکررا ازکار اخراج شدن در شخصیت هیجانی چیه؟؟؟