جزیره قشم از آن مقاصدی است که یک بار و دوبار رفتن به آنجا سیرتان نمیکند و مدام دوست دارید فرصتی پیش بیاید و دوباره نزد آن ساحرهی دلفریب و جذاب بروید و در هوایش آرامشی متفاوت را تجربه کنید.
قشم از آن جزیرههاست که هر گوشهاش تصویری برای نوزاش چشم و تسکین قلب دارد؛ از جزایر نازش گرفته تا دره ستارگانش که حالتی ماورایی و عجیب دارد. گفتن از این جزیره به اندازه دیدن آن شاید دلچسب نباشد. اما در این مطلب قصد داریم سفرنامه روزیاتو به بزرگترین جزیره خلیج فارس را برایتان بنویسیم. توصیه میکنیم در این فصل که هوا خوب و خنک است حتما برنامهای برای سفر به نقطه از ایران بچینید و حوالی غروب از درهی بینظیر ستارگان و جزیره ناز دیدن کنید تا هوایش تا چندین روز پس از بازگشت هم همچنان در سرتان باشد و لبخندی از رضایت را گوشه لبهایتان بنشاند.
در آخرین سفرنامه روزیاتو، از هرمز برایتان نوشتیم؛ جزیرهای که خاک آن همچون الماس میدرخشد و قرار بود ادامه سفرمان که در قشم رقم خورد را نیز با شما به اشتراک بگذاریم. اگر کنجکاو هستید تا بیشتر در مورد قشم بدانید، تا انتهای این سفرنامه با ما همراه باشید.
پس از بازید از هرمز زیبا و درخشان، با شناورهایی که ساعت ۳ بعدازظهر به مقصد قشم حرکت میکردند، روانه قشم شدیم. در اسکله، ایستگاه تاکسی وجود دارد و ماشینهای مدل بالا در آنجا منتظر گردشگران بودند تا با قیمتهای متنوع خود، مسافرشان را برداشته و روانه یکی از مقاصد گردشگری شوند.
از آنجا که این فصل از سال هوا زود تاریک میشود، ما فرصت چندانی برای بازدید از ظرفیتهای گردشگری دور را نداشتیم. پس از اینکه از سوپرمارکت روبهروی اسکله برای خود کمی خوراکی خریدیم، یک تاکسی دربست گرفتیم تا ما را به سمت دره ستارگان ببرد. این ظرفیت گردشگری در نزدیکی روستای برکه خلف قرار دارد.
هنگام ورود به دره ستارگان، خورشید در حال غروب کردن بود و هوای خنک و خوبی به صورتمان میخورد. از همان ابتدای مسیر، سازههای نامتعارف و بلند با رنگ تقریبا زرد بسیار جذاب بودند. دیدن غروب خورشید که ثانیه به ثانیه رنگ عوض میکرد چشمانداز رویایی و بینظیری در آنجا پدید آورده بود. حس و حال قدم زدن در میان این سازههای سنگی و شنی بسیار عجیب و جالب است؛ حسی از راه رفتن در دنیایی دیگر. جایی که شبیه هیچ جا نیست و زیبایی خاص خود را دارد.
در ورودی دره ستارگان دو مسیر با سنگ و تابلوهایی که با فاصلههای کم از هم چیده شدهاند، برای گردشگران در نظر گرفته شده است. مسیر ۱ و مسیر ۲ که هر دو در بالای دره به هم میرسند. مسیر یک که از پایین ادامه داشت، جذابتر به نظر میرسید زیرا شما در میان دیوارههایی راه میرفتید که مثل دکور فیلمهای علمی-تخیلی بود.
در اواسط مسیر به پلههایی رسیدیم و از یکی از محلیهایی که آنجا حضور داشت در مورد علت نامگذاری این دره به دره ستارگان پرسیدیم. او در جواب گفت دو داستان برای نام وجود دارد؛ یکی این است که میگویند در سالیان دور شهاب سنگی به این ناحیه برخورد کرده و این دره با اشکال نامتعارف را پدید آورده و به همین خاطر به آن دره ستارگان میگویند. اما باور دوم که پایه علمی دارد این است که این شکلهای دیدنی و منحصربهفرد طی صدها هزار سال و در اثر واکنشهای فرسایشی زمین تحت تاثیر تند بادها، رگبارها و بارانهای فصلی پدید آمده اند.
شکل عجیب سنگهای این دره، مربوط به دوران زمینشناسی سنوزوئیک است و قدمت آن به دو میلیون سال پیش بر میگردد. بد نیست بدانید که دره ستارگان به عنوان بخشی از ژئوپارک جزیره قشم که تنها ژئوپارک خاورمیانه است، در میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده.
دره ستارگان حدود ۱۵ متر عمق دارد و وقتی از بالا به پایین نگاه میکنید، طریقه قرار گرفتن لایههای سنگی و خاکی در کنار هم بینظیر است. همانطور که گفتم ما هنگام غروب به آنجا رسیدیم و رنگ نارنجی و قرمز غروب، جذابیت منطقه را چند برابر کرده بود. این منظره برای عکاسی عالی بود و میشد بدون هیچ گونه افکتی، عکسهای منحصربهفردی از غروب گرفت و با دوستان به اشتراک گذاشت.
وقتی از بالای سازههای طبیعی بافت درونی آن را نگاه میکردیم دلمان میخواست در میان همه آن راهباریکها قدم بزنیم. اما به خاطر خطر ریزش مسیرهای زیادی مسدود بود و اجازه ورود به گردشگران داده نمیشد. اگرچه همان مسیرهای موجود به اندازه کافی جذاب بودند که دسترسی به مناطق دور را فراموش کنیم.
شاید جالب باشد بدانید برخی محلیها بر این باور هستند که ارواح سرگردان و اجنه در این دره زندگی میکنند. آنها معتقدند شبها و با تاریک شدن هوا، روحهای سرگردانی در این منطقه رفت و آمد دارند و به همین دلیل هرگز بعد از تاریک شدن هوا به سمت این دره نمیروند. دلیلش شاید پیچیدن صدای باد در میان پیچ و تابهای دره است.
با این وجود، گفته میشود که شبهای این دره یکی از بهترین زمانها برای لذت بردن از مناظر زیبا و سکوت مرموز آن است و میتوانید کمی با خودتان در یکی از زیباترین پدیدههای طبیعی ایران خلوت کنید.
ما پس از اینکه حسابی در میان پیچ و تابهای دره ستارگان قدم زدیم و عکاسی کردیم، به سمت پارکینگ رفتیم تا با همان تاکسی که آمده بودیم روانه جزایر ناز بشویم. قبل از آن باید بگویم که در سایت دره ستارگان امکانات اولیه همانند سرویس بهداشتی، مغازه و سوپر مارکت، غرفه های کوچک فروش صنایع دستی قشم وجود دارد.
پس از طی زمان کوتاهی به جزایر ناز رسیدیم. جزایری که چون نازشان زیاد است فقط در زمان خاصی میتوان با پای پیاده روی آب راه رفته و به آنها رسید! ساحل جزایر ناز با همه سواحلی که تاکنون دیدهاید فرق اساسی دارد. هنگام جزر با پسروى کامل آب دریا، براى مدت کوتاهى، باریکهاى از خشکى جزیره ناز را به ساحل قشم وصل مىکند. هرچند زمان این اتفاق کوتاه است، اما در همین فرصت میتوان به جزایر ناز وارد شد و از بالای ارتفاعات، تنگه هرمز، جزیره لارک را تماشا کرد.
خود محلیها به این منطقه کَردَه میگویند. این جزایر جزو ژئوپارک جهانی قشم و یکی از عجایب هفتگانه جزیره قشم به شمار میروند.
زمانی ورود ما به این جزیره خورشید به طور کامل غروب کرده بود و رنگی جذاب در آسمان به چشم میخورد. اگرچه امکان راه رفتن رو یآب و رسیدن به جزیره ناز وجود نداشت، اما دیدن یکی از عجایب هفتگانه ایران در روزهای خوش آب و هوای قشم، خالی از لطف نبود. در این ساحل به جز دست فروشان هیچ مغازه یا امکانات رفاهی خاصی وجود نداشت. اما تفریحاتی همانند شترسواری بود که برخلاف شمال که اسب کرایه میدهند، در این جا میتوانید با شتر در کنار یکی از زیباترین و آرامشبخشترین سواحل ایران قدم بزنید.
جزایر ناز در ۲۲ کیلومتری شهر قشم قرار دارند و حدود سه هکتار وسعتشان است.
پس از بازید از جزایر ناز به سمت شهر قشم حرکت کردیم. راننده تاکسی که از ابتدای ورود همراهمان بود مهمانپذیر خودش را برای اقامت ما پیشنهاد کرد که به خاطر قیمت بسیار مناسب، کنجکاو شدیم تا ببینیم آیا تمیز و مناسب است یا خیر. سه نفری راهی مهمانپذیر شدیم که در فاصله نه چندان دور از سیتیسنتر و پارک زیتون قرار داشت. اتاقی که به ما پیشنهاد داد با دو تخت، سرویش بهداشتی، تلویزیون، یخچال و اسپیلت، شبی ۶۰ هزار تومان بود و به خاطر تمیز بودنش، همان جا اقامت کردیم.
از آنجا که زمان سفر ما محدود و کوتاه بود و فردا باید به بندرعباس باز میگشتیم تا با قطار راهی تهران شویم. پس از گذاشتن وسایل در اتاق، سریعا بیرون آمدیم و با تاکسی به سیتیسنتر رفتیم. قصد خرید نداشتیم و فقط میخواستیم پاساژهای داخل شهر قشم را ببینیم.
در ورودی سیتی سنتر، زنان محلی با لباسهای مخصوص خود و روبندههایی که داشتند، نقش حنا برای مسافران میکشیدند. دیدن نقشهای جالب حنا اشتیاق ما را برانگیخت. من از یکی از این خانمها خواستم تا روی مچ پایم همانند پابند، نقشی زیبا (که خودم انتخاب کرده بودم) بکشد. برای این کار ۱۵ هزار تومان دستمزد گرفت.
پس از حنا زدن و گشت زدن در خیابان موازی سیتیسنتر، روانه پارک زیتون شدیم.
این پارک تنها بخشی است که ساحل در شهر قابل دسترسی است. با اینکه شب و تاریک بود، اما ساحل مملو از گردشگر بود و در هر گوشهای زوجی یا خانوادهای مشغول صرف غذا، تنقلات و خوراکی بودند و از صدای امواج دریا و هوای خنک لذت میبرند.
ما پس از دو ساعت وقتگذرانی در ساحل، تاکسی گرفتیم تا برای صرف شام به رستوران خاله در پشت قلعه پرتغالیها برویم. شنیده بودیم ساندویچ میگوی خاله بسیار خوشمزه است. هیچ تصویر از این رستوران نداشتیم. با تاکسی به آنجا رسیدیم و یک فضای باز با میز و صندلیهای پلاستیکی بود که مشتریهای زیادی داشت.
منوی غذاهای خاله تنوع زیادی نداشت؛ میگو پرسی، ساندویچ میگو، سنبوسه و چند ساندیوچ معمولی دیگر داشت. ما دو ساندویچ میگو بعلاوهی یک سنبوسه سفارش دادیم چون میخواستیم در آنجا غذای محلی را تست کنیم.
ساندویچ بسیار خوشمزه بود. چیزی شبیه سوسیس بندری که به جای سوسیس میگو با پیاز و رب داشت. خود ساندویچ تقریبا تند بود. سس فلفل روی میز هم بشدت تند و آتشین بود و لازم بود پس از هر گاز زدن کمی نوشابه بنوشیم تا این تندی را تحمل کنیم. اما همین آتشین بودن مزه بسیار خوبی به غذا بخشیده بود.
پس از صرف شام روانه محل اقامتمان شدیم و خوابیدیم. اما سفرمان اینجا تمام نمیشود. یک بخش خوشمزه دیگر این سفر، نان توموشی و شیرچایی بود که برای صبحانه خوردیم.
در گوگل رستوان ملیس را پیدا کردیم تا برویم و یک صبحانه محلی بخوریم. در منوی ملیس، نان توموشی تخم مرغ، نان توموشی عسل، چای کَرک، شیرچای و …. وجود داشت. ما همه مواردی که نوشتم را سفارش دادیم. هر نان توموشی ۳۵۰۰ تومان و هر لیوان چای شیر کرک ۲ هزار تومان بود.
طعم این صبحانه عالی بود. نان توموشی، نانی بسیار نازکی بود که یک لایه پنیر، تخممرغ و ادویه مخصوصی داشت که باید داغ سرو میشد. توموشی عسل به جای تخم مرغ، عسل داشت. هر دو نان عالی بودند. بدون شک پس از امتحان کردن این نان و چای تا مدتها مزه آنها زیر زبانتان خواهد ماند.
پس از صرف صبحانه روانه اسکله شدیم تا به بندرعباس برویم و با قطار به تهران بازگردیم.
سفرنامه گرجستان ؛ از باتومی تا تفلیس با روزیاتو
قلعه سریزد ؛ صندوق امانتی از جنس خشت و گِل
احسنت به عکس های بی نظیر تون
ما فردا به قشم و جزایر اطراف میرسیم، قطعاً راهنمایی هاتون مفید واقع خواهد شد
خیلی ممنون از شما. خوشحالم که این سفرنامه مورد توجهتون قرار گرفته 🙂 سفر خوب و شادی داشته باشید.
عاشق بخش سفرنامه هستم و سفرنامه هایی که خانم بیداری با عکس های فوق حرفه ای شون مینویسن
عالیه واقعا ادامه بدین که خیلی جذابه آدم واقعا فکر میکنه که الان تو قشم داره قدم میزنه،غدا میخوره و اقامت داره
خیلی ممنون از کامنت سرشار از انرژیتون. بدون شک این سفرنامه ها ادامه خواهند داشت.
سلام خیلی عالی بود ما آخره هفته سفر به قشم داریم حتما از راهنمائیهای شما استفاده خواهیم کرد