سفرنامه گرجستان ؛ از باتومی تا تفلیس با روزیاتو

این قسمت باتومی و ظرفیت‌های گردشگری آن

سفرنامه گرجستان ؛ از باتومی تا تفلیس با روزیاتو

قبلا در مورد برنامه‌ریزی برای سفر ۱۰ روزه زمینی به گرجستان برایتان نوشتم و تاکید کردم که اطلاعات آن از وب‌سایت‌های دیگر گردآوری شده و تجربه شخصی من نیست. اما در این مطلب می‌خواهم در مورد تجربه سفر خودم به باتومی و تفلیس بنویسم.

برخلاف برنامه ذهنی که داشتم و می‌خواستم زمینی، با اتوبوس و با کمترین هزینه اما بهترین کیفیت به این کشور اروپایی سفر کنم، در نهایت به صورت هوایی و بسیار کوتاه و نه چندان ارزان راهی گرجستان شدم.

البته باید اشاره کنم این سفر پیش از برداشته شدن ارز مسافرتی است. در زمان سفر ما قیمت یورو حدود ۱۲ هزار تومان و قیمت لاری (واحد پول گرجستان) حدود ۴ هزار و ۵۰۰ تومان بود.

تصور من و همراهم این بود که سفر بدون تور مسافرتی برای ما ارزان‌تر تمام خواهد شد، بعلاوه اینکه برنامه سفر و اقامت نیز دست خودمان است و به سلیقه شخصی خود و بدون هیچ محدودیت زمانی می‌توانیم فعالیت‌های موردعلاقه‌مان را انجام دهیم. این نخستین تجربه ما برای سفر خارجی بدون تور بود و مسلما با خیلی از مسایل آشنایی نداشتیم و چندان هم اهل کوله‌گردی و هاستل رفتن هم نبودیم.

اما با همه این تفاسیر، در سایت‌هایی فروش آنلاین بلیط هواپیما همانند علی‌بابا و ملی‌چارتر بلیط هواپیمای ارزان به تفلیس یا باتومی را جست‌وجو کردیم تا در نهایت، در بین بلیط‌هایی که همگی بالای یک میلیون و ۴۰۰ تومان بودند، یک پرواز به باتومی با قیمت ۸۲۰ هزار تومانی پیدا کردیم و راهی فرودگاه شدیم.

در این جا باید اشاره کنم که در اینجا هنوز هتل یا آپارتمانی برای اقامت پیدا نکرده بودیم و قصد داشتیم در زمان معطلی در فرودگاه از سایت بوکینگ این کار را انجام دهیم. در تاریخ رفت، بلیط برگشت نیز از تفلیس با قیمت زیر ۹۰۰ هزار تومان موجود بود. اما ما به اشتباه تصور می‌کردیم اگر به روز پرواز نزدیک‌تر شود، حالت لحظه‌آخری پیدا می‌کند و در نتیجه ممکن است بلیط ارزان‌تری پیدا کنیم که دقیقا برعکس شد.

سفرنامه گرجستان ؛ از باتومی تا تفلیس با روزیاتو
مجسمه علی و نینو در باتومی / این تندیس ۷ متری فلزی، مرد و زنی را نشان می دهد که دور از یکدیگر هستند بین ۸ تا ۱۰ دقیقه به هم نزدیک شده و یکی می شوند.

حالا در ادامه برایتان توضیح می‌دهم که چطور با یک اشتباه ساده، یک میلیون تومان ضرر کردیم.

ما بعد از گرفتن بلیط، راهی فرودگاه امام‌خمینی شدیم. برای پرداخت عوارض خروج که در ماه‌های اخیر از ۷۵ هزار تومان به ۲۲۰ هزار تومان در سفر اول تبدیل شده بود هم لازم نبود به بانک مراجعه کنیم زیرا در خود فرودگاه امام خمینی، دستگاه‌های مخصوص این کار تعبیه شده تا به صورت ۲۴ ساعته در خدمت مسافران باشد.

مدارکی که باید هنگام حضور در فرودگاه همراه داشته باشید، پاسپورت و بلیط هواپیماست.

بیشتر بخوانید: نگاهی به مقصدهای گردشگری در پایتخت رنگارنگ گرجستان

ما پس از باز شدن گیت پرواز، تحویل چمدان‌ها به کانتر مربوطه و دریافت کارت پرواز به کافه طهرون در فرودگاه رفتیم تا غذا و نوشیدنی صرف کنیم. احتمالا می‌دانید که قیمت خوراکی‌ها در ترمینال‌های خروجی فرودگاه‌ها بسیار بالاتر از داخل شهر است. این مساله در کافه انتخابی ما هم مصداق داشت و برای یک تُست مرغ (اسنک) نزدیک به ۳۰ هزار تومان و برای آب‌میوه تازه حدود ۱۵ هزار تومان نفری پول پرداخت کردیم.

کافه طهرون در فرودگاه امام خمینی تهران

اما برای وقتی‌کشی و سرگرم بودن تا لحظه پرواز، انتخاب چندان بدی نبود. به‌خصوص اینکه دیوارها سرتاسر شیشه‌ای بودند و می‌توانستیم حرکت و جابه‌جایی هواپیماها را مشاهده کنیم.

برخی از مردم به نمازخانه فرودگاه می‌رفتند و در آنجا دراز می‌کشیدند تا ساعت پروازشان اعلام شود. برخی هم در همان سالن داخلی در انتظار بودند.

از طریق سایت بوکینگ به راحتی می‌توانید از روی نقشه هتل مورد نظر خود را در شهر مقصد پیدا کنید. روی نقشه، تمامی اماکن اقامتی از هتل تا هاستل به همراه قیمت نمایش داده می‌شوند. به این ترتیب روند انتخاب برای کاربر بسیار آسان‌تر خواهد بود.

در این فاصله ما به جست‌وجو در سایت بوکینگ نیز پرداختیم تا آپارتمان یا هتل با قیمت مناسب انتخاب کنیم. یکی از اشتباهات ما هنگام انتخاب مکان مناسب برای اقامت این بود که به محله آن توجه نکردیم. یعنی تصورمان این بود که شب اول را در یک مکان تمیز سپری کنیم و بعد تصمیم بگیریم که همان‌جا بمانیم یا برویم. به همین خاطر، در محدوده فرودگاه دنبال آپارتمان گشتیم.

باز یکی دیگر از اشتباهات شخص من این بود که واحد پول کشور خودمان را در اپلیکیشن بوکینگ انتخاب کردم تا در جست‌وجوهایم راحت‌تر باشم و بتوانم با توجه به بودجه موردنظرمان، جست‌وجو را فیلتر کنم. غافل از اینکه قیمت‌هایی که به ریال بود با معادل آنها به لاری (واحد پول گرجستان) کاملا تفاوت داشت.

بنا بر همان اشتباه من آپارتمان بسیار تمیزی در نزدیکی فرودگاه پیدا کردم که امکانات کاملی از اتو، ماشین لباسشویی داشت تا استخر و آشپزخانه. قیمتش بر اساس ریال برای هر شب ۴۰۰ هزار تومان بود که در شب پرواز ما تخفیف خورده و ۱۵۰ هزار تومان شده بود. با دیدن امکانات و قیمت، پس از مشورت با همسفرم بدون معطلی آن واحد را رزرو کردم و خوشحال از اینکه چنین جای خوبی نصیبمان شده منتظر پرواز ماندیم.

سفرنامه گرجستان ؛ از باتومی تا تفلیس با روزیاتو
فرودگاه بین‌المللی باتومی – گرجستان

فرودگاه باتومی بسیار کوچک بود. یک شهرستان کوچک ساحلی که امکانات خاصی ندارد را در همان ابتدای ورود به باتومی می‌شد لمس کرد. بدون تونل یا اتوبوس وارد سالن ورودی شدیم. مامورین کنترل پاسپورت‌ها همگی دختران جوانی بودند که با لباس فرم و بدون هیچ‌گونه آرایشی پاسپورت‌ها را چک کرده و مسافران را به داخل هدایت می‌کردند.

قسمت تحویل بار بسیار کوچک بود به طوری که شاید بتوان گفت به ۲۰۰ مترمربع هم نمی‌رسید. چمدان‌هایمان را برداشتیم و بیرون رفتیم.

سفرنامه گرجستان ؛ از باتومی تا تفلیس با روزیاتو
فضای داخلی فرودگاه باتومی

اولین کاری که انجام دادیم چنج کردن ارز بود. ۵۰ یورو چنج کردیم. هر یورو ۳.۴۸ لاری بود. در آنجا همانند همه فرودگاه‌های شهرهای دنیا راننده‌های تاکسی با پیشنهادهای بالا منتظر مسافران بودند. همسفر من یکی از دوستان ایرانی خود را در فرودگاه دید و آن شخص که ساکن آنجا بود، به ما پیشنهاد داد از فرودگاه سیم‌کارت تهیه نکنیم زیرا با قیمت بالاتری می‌دهند و به داخل شهر برویم. برای کرایه تاکسی هم حتما با راننده‌ها چانه بزنیم.

آزاردهنده‌ترین مساله‌ای که در سفر به گرجستان با آن مواجه خواهید شد، بلد نبودن زبان انگلیسی شهروندان این کشور سابقا کمونیستی است. اصلا برای ما قابل درک نبود که مردم باتومی حتی اعداد انگلیسی را بلد نیستند. تا اینکه متوجه شدیم آموزش زبان انگلیسی تا چند سال پیش در این کشور ممنوع بوده و به همین خاطر هیچ‌کدام از آنها نه در دوران مدرسه نه بعد از آن امکان یادگیری این زبان بین‌المللی را نداشته‌اند.

سفرنامه گرجستان ؛ از باتومی تا تفلیس با روزیاتو
همیشه با راننده‌های تاکسی چانه بزنید زیرا اغلب دو تا سه برابر بیشتر از کرایه واقعی به شما قیمت می‌دهند.

آشنا نبودن آنها به زبان انگلیسی باعث می‌شد که با زبان اشاره با هم صحبت کنیم و اعداد را در ماشین حساب موبایل به یکدیگر نشان دهیم. یا با انگشتان دست.

با این اوضاع، ما که از قیمت‌ها اطلاعی نداشتیم  شب اول از فرودگاه تا آپارتمانمان ۱۵ لاری پرداخت کردیم که فردای آن روز متوجه شدیم ۵ لاری هم برای آن مسیر ۵ دقیقه‌ای زیاد بوده.

به آپارتمان که رسیدیم یک آقا با شلوارک و تی‌شرت نازک به استقبال ما آمد. صاحب آپارتمان بود اما متاسفانه زبان انگلیسی به هیچ عنوان بلد نبود. فراموش کرده بودم بگویم که پس از رزرو کردن آپارتمان، زمانی که هنوز در فرودگاه امام بودیم، خانمی که زبان انگلیسی تا حدی می‌دانست از هتل تماس گرفت تا مطمئن شود که ما شب به آنجا خواهیم رفت.

وقتی در مقابل آپارتمان بودیم، مرد گرجی با همان خانم که احتمالا مسئول مسافران خارجی بود تماس گرفت تا حرفایش را برای ما ترجمه کند و بالعکس. پس از یک مکالمه سه نفره‌ی نه چندان آسان، به طبقه سوم آپارتمان که آسانسور هم نداشت رفتیم. واحدی که برایمان آماده کرده بودند بسیار تمیز بود. کف زمین برق می‌زد و در اتاق خواب هم بالکنی وجود داشت که می‌شد منظره شهر را از آنجا دید.

اما اشتباهی که در بالا اشاره کرده بودم اینجا تازه مشخص شد. پس از گذاشتن چمدان‌ها در اتاق، متوجه شدیم که اتاق ۲۵۰ لاری بوده که با تخفیف ۱۰۰ لاری شده است. یعنی به پول ما در آن شب معادل ۴۰۰ هزار تومان (هر لاری ۴ هزار تومان). اینجا بود که شوکه شدیم. اول تصور می‌کردیم آنها اشتباه می‌کنند اما پس از چک کردن سایت بوکینگ و تبدیل ارز به لاری متوجه شدم اشتباه از ما بوده و قیمت ایرانی که ۱۵۰ هزار تومان نوشته شده بود، درست نبود است.

چاره‌ای جز ماندن نداشتیم زیرا دیروقت بود و دیگر نه فرصتی برای گشتن داشتیم نه حوصله‌ای. با آن آقا چانه زدیم و گفتیم که چه اشتباهی کرده‌ایم و در نهایت توانستیم با شبی ۹۰ لاری آنجا را کرایه کنیم.

سفرنامه گرجستان ؛ از باتومی تا تفلیس با روزیاتو
خانه‌های بسیار قدیمی در نزدیکی ساحل در شهر باتومی

تا ساعت ۱۲ ظهر فرصت داشتیم که اتاق را تحویل دهیم. تصمیم گرفتیم پیاده اطراف را بگردیم و در فرصتی که داریم دنبال هتلی بگردیم که ارزان‌تر باشد. پیاده به سمت مرکز شهر حرکت کردیم. بعد از چنج کردن پول‌هایمان، آب و قهوه هر کدام به قیمت یک لاری خریدیم و پیاده راه می‌رفتیم. خیابان‌ها و ساختمان‌ها بسیار کهنه و قدیمی بودند. موضوع جالب توجه برای من این بود که مردم خیلی راحت لباس پوشیده‌ بودند. یعنی زیبایی یا مرتب بودن لباس برایشان اصلا اهمیتی نداشت.

مردها بدون پیراهن یا تی‌شرت و فقط با یک شلوارک و دمپایی پلاستیکی در سطح شهر راه می‌رفتند و حتی همین‌طور پشت فرمان رانندگی می‌کردند. زنان هم اغلب موهای خود را در بالای سرشان جمع کرده بودند یا بعضا دور شانه‌هایشان ریخته بودند، یک پیراهن بدون آستین و خیلی معمولی با دمپایی پلاستیکی لاانگشتی پوشیده بودند و در سطح شهر تردد می‌کردند.

سفرنامه گرجستان ؛ از باتومی تا تفلیس با روزیاتو
نگاهی دیگر به شهر باتومی

گرما و شرجی بودن باتومی این طرز لباس پوشیدن را توجیه می‌کرد. تنها نکته عجیبی که اشاره کردم این بود که لباس‌ها طرح یا رنگ زیبایی نداشتند و صرفا پیراهن‌های نازک و بلندی بودند که فقط بدنشان را بپوشاند. یعنی در واقع زیبایی لباس قربانی راحتی و نازک بودن آن شده بود.

ما آدرس‌پرسان به سمت ساحل رفتیم. پس از طی مسافتی نه چندان کوتاه به یکی از خیابان‌های اصلی شهر به اسم گورگالیدزه رسیدیم. از اپراتور تلفن همراه آنجا یک عدد سیم کارت دریافت کردیم.

گردشگران خارجی می‌توانند با ارائه پاسپورت، سیم‌کارت رایگان دریافت کنند. البته برای بهره بردن از اینترنت سیم‌کارت، باید بسته اینترنتی می‌خریدیم. ما به ازای ۲ گیگابایت اینترنت، ۷ لاری پرداخت کردیم.

خیابان‌های زیبای باتومی

خیابانی که در آن حضور داشتیم مملو از هتل، مغازه، رستوران، کافه، هاستل و رفت‌وآمد بود. تصمیم گرفتیم در همان محله هتل بگیریم. یک تاکسی گرفتیم تا ما را به آپارتمان بازگرداند. تاکسی ۱۰ لاری از ما پول گرفت. آن موقع هنوز متوجه نبودیم که سه برابر بیشتر از قیمت اصلی پول گرفته. اما بعد از تسویه آپارتمان، وقتی تاکسی گرفتیم که به خیابان گورگالیدزه برگردیم، راننده فقط سه لاری از ما خواست!

از کنار مغازه‌های محلی که رد می‌شوید، میوه‌ها عطر بسیار مطبوعی دارند که نمی‌توانید در برابر وسوسه خرید آن مقاومت کنید.

یعنی باید در سفرهای خارجی خود همیشه با راننده‌ها چانه بزنید. مطمئن باشید قیمت اولیه که راننده می‌گوید دو تا سه برابر بیشتر از قیمت واقعی مسیری است که می‌روید. پس تا می‌توانید چانه بزنید و زیر بار قیمت‌هایی که راننده‌ها می‌گویند نروید. تقریبا همه‌شان قصد سواستفاده از توریست‌های خارجی را دارند.

سفرنامه گرجستان ؛ از باتومی تا تفلیس با روزیاتو
خاچاپوری به همراه لیموناد

ما در یکی از کافه‌های خیابان نشستم تا یک پیراشکی بخوریم و در همان جا یک هتل به چشممان خورد. داخل رفته و متوجه شدیم هزینه اقامت هر شب ۶۰ لاری است. پس از بازدید از اتاق و فضای خانه‌مانند هتل، آنجا را برای دو شب اجاره کردیم. هتل چندان بزرگی نبود. صبحانه هم نداشت. اما سرو چای و قهوه رایگان بود. از امکانات اتاق هم به تلویزیون و اتو می‌توانم اشاره کنم.

بیشتر بخوانید: از «خاچاپوری» تا «چاناخی»؛ شکم گردی در سرزمین گرجستان

پس از یک استراحت یک ساعته، پس از دوش گرفتن راهی ساحل شدیم. باتومی یک شهر ساحلی است و جاذبه اصلی آن نیز دریا و تفریحات آبی است.

سفرنامه گرجستان ؛ از باتومی تا تفلیس با روزیاتو
غروب ساحل باتومی

پیاده از هتل تا دریا راهی نبود. اما ما برای اینکه داخل شهر را هم ببینیم، مسیری را در خیابان اصلی طی کردیم. در انتهای خیابان یک هایپرمارکت وجود داشت که همه چیز در آن یافت می‌شد. خوراکی‌های مورد علاقه خود را خریداری کردیم. قیمت‌ها به لاری ارزان بودند اما معادل ریالی آنها برای ما چندان به‌صرفه تمام نمی‌شود. مثلا آب یک لاری، چیپس بین ۳ تا ۵ لاری، یک قوطی نوشابه پپسی ۳ لاری، موز هر عدد ۲ لاری، که همه اینها ضربدر ۴ هزار تومان می‌شد (در اوایل مردادماه)

ساحل باتومی شنی نیست. قلوه سنگ‌های موجود در دریا و ساحل مانع از شنا کردن یا حمام آفتاب گرفتن اهالی این شهر نمی‌شود. راه رفتن روی این سنگ‌ها در ساحل بدون دمپایی اصلا آسان نبود.

بیشتر بخوانید: آنچه باید در سفر به گرجستان بدانیم

جالب بود که در کنار ساحل دمپایی‌های پلاستیکی شبیه کفش فروخته می‌شد تا پا کاملا درون آن جا بگیرد و درون آب هم در پا باشد. زیرا همان‌طور که گفتم اصلا آسان نبود روی قلوه‌سنگ‌هایی که هر موج دریا آنها را بلند می‌کرد، با پای برهنه راه بروید و بتوانید درون آب تعادل خود را حفظ کنید.

اما خوبی ساحل این بود که همه فقط به فکر تفریح و حمام آفتاب گرفتن خود بودند و در فاصله‌های بسیار نزدیک در کنار هم کاری به اطرافیان نداشتند.

حتی برخی افراد با سگ خود به ساحل آمده بودند و مانعی برای آوردن حیوان خانگی در آنجا وجود نداشت.

بیشتر بخوانید: راهنمای سفر به گرجستان و کارهایی که می‌توانید در این کشور انجام دهید

در ساحل دست‌فروش‌هایی هم بودند که علاوه بر دمپایی و کلاه و وسایل شنا، خوراکی‌هایی همانند بادام یا فندق بو داده می‌فروختند. دستفروش‌ها کاغذهایی داشتند که به سبک قدیم، آنها را شبیه قیف درست می‌کردند و آجیل را درون آن می‌ریختند و به خریدار می‌دادند.

دوچرخه سواری در ساحل باتومی

بد نیست اشاره کنم، بوفه‌های کنار دریا خوراکی‌ها را به قیمت‌هالی بالاتر می‌فروختند. یعنی نوشابه‌ای که در داخل شهر ۳ لاری بود در اینجا با قیمت ۴ لاری عرضه می‌شد. یا چیپس تا ۶ لاری یعنی دو برابر قیمت داشت.

در کنار ساحل مسیری برای دوچرخه سواری وجود داشت که علاقه‌مندان می‌توانستند دوچرخه کرایه کرده و دور ساحل را رکاب بزنند. تور والیبال نیز در ساحل بود و در هر گوشه‌ای عده‌ای با تشکیل تیم بازی می‌کردند.

ظرفیت‌های گردشگری شهر باتومی

ظرفیت‌های گردشگری شهر باتومی کم نیستند و شما اگر فرصت کافی داشته باشید می‌توانید از همه آنها دیدن کرده و ازتفریحات خود لذت ببرید. برنامه سفر دو روزه ما به باتومی اجازه بازدید از همه اماکن توریستی را نمی‌داد. اما در همین فرصت، از مکان‌های زیر دیدن کردیم که جذابیت زیادی داشتند و خاطره‌ای ماندگار برایمان رقم خورد.

کلیسای جامع مادر مقدس: این کلیسا بسیار زیبا و با شکوه است و یکی از باارزش‌ترین جاذبه‌های گردشگری این شهر ساحلی به شمار می‌رود. این بنا در سال‌های ۱۸۹۸ تا ۱۹۰۳ برای کاتولیک‌های رومی بنا شده و در حال حاضر، ظاهر ارتودوکسی دارد. این مکان مقدس با دو برج دوقلوی بلند و پنجره‌های شیشه‌ای رنگی و نقاشی‌های بسیار زیبا نگاه هر گردشگری را به خود جذب می‌کند. زنان مسنی در ورودی کلیسا نشسته‌اند و شمع می‌فروشند تا اگر کسی حاجتی دارد، با روشن کردن شمع در داخل کلیسا، دعایش برآورده شود.

باتومی
کلیسای جامع مادر مقدس

میدان اروپا: یکی از میدان‌های قدیمی شهر باتومی است. در وسط میدان، مجسمه‌ای از مدئا به چشم می‌خورد در سال ۲۰۰۷ ساخت آن تکمیل شده و نماد روابط تاریخی گرجستان با اروپا محسوب می‌شود. تقریبا همه کنسرت‌ها و اجراهای مهم موسیقی و جشن سال نو در این میدان انجام می‌شوند.

میدان اروپا

برج الفبا: برج الفبا  ۱۳۰ متر ارتفاع دارد و در شمال شرقی بلوار باتومی واقع شده. این بنای آهنی،‌۳۳ حرف الفبای گرجی را به شکل DNA نمایش می‌دهد. در نزدیکی این برج، چرخ‌وفلک، قایق‌های تفریحی، مجسمه علی و نینو و رستوران‌ها و کافه‌های متعددی وجود دارد. از هر گوشه پارک و بلوار صدای موسیقی به گوش می‌رسد.

برج الفبا

پارک میراکل

پارک میراکل

پارک میراکل همان پارکی است که مرکز تجاری باتومی، برج الفبا و فانوس دریایی در آن واقع شده است. از همه جا صدای موسیقی به گوش می‌رسد. در انتهای پارک، قایق‌های تفریحی برای هر دور ۳۰ دقیقه‌ای ۱۰ لاری می‌گیرند و از ساحل دور می‌شوند تا چشم‌انداز بسیار زیبایی از ساحل و برج‌ها و سازه‌هایی که با نورهای رنگی مزین شده‌اند را ببینید. در تمام مدت هم موسیقی و سرگرمی در قایق برپاست تا گردشگران لحظه‌های شادی را تجربه کنند.

بلوار باتومی

بلوار باتومی
بلوار باتومی

بلوار باتومی، پارکی به طول یک و نیم کیلومتر است که تا مقابل ساحل اصلی این شهر کشیده شده است. این بلوار زیبا مملو از مسیرهای پیاده‌روی، درختان زیبا، کافه‌ها و رستوران‌های جذاب ساحلی است. علاوه بر این‌ها، چرخ و فلک غول پیکری که در این پارک وجود دارد که به جذابیت‌های آن افزوده است.

مجسمه علی و نینو

مجسمه علی و نینو
مجسمه علی و نینو

معروف‌ترین مجسمه باتومی و حتی کشور گرجستان، علی و نینوست. این مجسمه با ۸ متر ارتفاع در کنار دریای سیاه قرار دارد و تماما فلزی است. در ساخت این دو نفر از یک رمان عاشقانه گرجی الهام گرفته شده. مردم زیادی زیر مجسمه می‌ایستند تا یکی شدن آنها را با هم مشاهده کند. پیام این مجسمه که دو دلباخته‌ی افسانه‌ای هستند این است که دو نفر که عاشق هم هستند د واقع یک روح هستند در دو بدن.

۲ نظر

ورود

  • دنیا دیده شهریور ۲۲, ۱۳۹۷

    سلام
    دقیقا برا همینه که دولت ارز مسافرتی میداد. اینکه شما یا بقیه میرن مسافرت با دیدن قیمتها تعجب کردن پول بدن.
    گرجه با ارز مسافرتی که میداد خیلی از سفرها رایگان تموم میشد هیچی یک پولیم داخل جیب میموند.
    حتی کویتم چنین ارزی نمیده
    بگذریم
    من خودمم رفته بودیم باتومی تقریبا یک سال پیش. چیزی که جالب بودش این بود خیلیا بدونه تور میرن کشورای اطراف. حتی انگلیسی بلد نباشی یا مردم بومی انگلیسی متوجه نشن بازم میتونین سفر خوبی داشته باشین
    بر خلاف ما اتفاقا اروپاییا خیلی هاستل و bbرزرو میکنن. چون دولتشون بهشون ارز دولتی نمیده مجبورن سخت کار کنن برن مسافرت. البته شوخی میکنم ولی اونا همینکه کار کنن پول تفریح و زندگیشون در میاد

    سفر ماهام الله وردی بودش البته قبلش همه چی رو برنامه ریخته بودیم به جز هتل. سفر ماها هفته روزه بود و هواپیمام به صورت چارتری بودش که دقیقا دو روز قبل پرواز رزرو کردیم رفت و برگشت باهم بود. قیمتشم فکر کنم ششصد هزار تومن بیشتر نشد برا رفت و برگشت. شاید پرواز ایرانی بودش ارزون بود
    اونجا رسیدیم اتوبوس گرفتیم چون چند نفر بودیم و هرکدوم یک چمدون بزرگ که تو تاکسی جا نمیشد
    جالب بودش اتوبوسا بزرگ و خلوت و تمیز بودن
    یکی از نکات اتوبوسا این بودش انگار مسافر هتلا و شرکتای هواپیمایی بدونه هزینه میتونستن سوار بشن و فقط بلیطشونو نشون میدادن
    مام دیدیم قبلیا ورقه وچر هتل و بلیط هواپیما نشون میدن سوار میشن گفتیم ماهام نشون بدیم ببینیم چی میشه
    ماهام نشون دادیم راننده با لبخند و اشاره دست اشاره کرد که بریم بشینیم. هنوزم نمیدونم تونستیم کرایه رو بپیچونیم یا اینکه واقعا مسافرای فرودگاه مجانی سوار میشن اگه شما اطلاعی دارین به مام بگین
    بعد سیمکارت و یه نهار نسبتا عالی دنبال هتل یا bb بودیم که تو ده دقیقه همون اطراف پارک دلفین پیدا کردیم

    اتفاقا ماهام از رو ایربی ان بی یه جا رو پیدا کردیم که یه ساختمون چند طبقه بودش که تبدیل به bb کرده بودن
    پیدا کردیمو و رفتیم داخل. یکم چونه زدیم چون چند نفر بودیم و برا شش شب میخواستیم راضی شد تخفیف بده. محیطش خیلی جالب و قشنگ بود مسافرام همه جوونای اروپایی با کوله پشتی های رنگارنگ و بزرگ با لبهایی پر از خنده
    شب اول دوتا اتاق گرفتیم و شب دوم یه اتاق بزرگتر خالی شد و همونو گرفتیم چون از قبل گفتیم یه اتاق میخواییم هممون یکجا باشیم

    باتومی واقعا زیباس درسته محله های خرابیم داره ولی مسافرا اونجاها نمیرن مگه اینکه طرف قصدش از مسافرت دیدن مردم و فرهنگ و غذا این چیزا باشه که برا ایرانی جماعت اصلا این چیزا مهم نیستش

    تو شش روز نتونستیم کامل ببینیم و فکر کنم باید ده روزی وقت بزاریم مخصوصا خیلیا رو دیدیم باکشتی میان میرن که خودش یه مسافرت جدا حساب میشه

  • یک انسان شهریور ۲۳, ۱۳۹۷

    خوشبحالتون من که ارزوی سفر به ترکیه گرجستان امارات اذربایجان کردستان عراق مونده به دلم
    پاسپورت ندارم نمیتونم برم
    به جای منم خوش بگذرونید