حتمابا این پدیده عجیب در اینستاگرام ایرانیان روبرو شده اید که مادری، فرزند خردسال خود را آرایش میکند یا از او میخواهد تا کارهای عجیب انجام دهد یا مرتب ویدیوهایی از وی منتشر میکند تا با تگ کردن آن روی هشتگ های پر بیننده داخلی و خارجی، فالور بیش تری برای صفحه فرزندش پیدا کند و وارد دعواهای مصنوعی با شماری از کاربران زیر کامنت پست ها می شود تا دیده شدنش را بیش تر کند! این بزک دوزی ها و داستان سراییهای الکی دیجیتالی، یک هدف دارد. التماس به دیده شدن فرزند و مادر و پدر به امید آنکه فرزند خردسالشان معروف شود و شاخ اینستاگرام شود. آن هم به چه دلیل؟ به خاطر بزک دوزی و مهندسی اجتماعی و هشتگ بازی!
آیا والدین فکر می کنند به خاطر انتشار این تصاویر و اطلاعات از زندگی خصوصی کودکانشان، در آینده، در مظان اتهام فرزندانشان قرار نخواهند گرفت؟ آیا با این رویه، آینده آنها را تهدید نمی کنند؟
«یک دختر اتریشی به محض رسیدن به سن قانونی از والدین خود به خاطر انتشار عکسهایش در فضای مجازی شکایت کرد.» خبر کوتاه بود و برای بعضیها، شاید تعجبآور، اما واقعیت داشت. اتفاقی که بارها در کشورهای خارجی افتاد و آنها علت شکایت خود را اینگونه توضیح دادند: آنها در هر شرایطی از من عکس میگرفتند و آن را در صفحات مجازی خود به اشتراک میگذاشتند. مسالهای که این روزها در کشور ما هم کم نیست و متاسفانه در اینستاگرام بارها شاهد این اتفاق بوده و هستیم. یکی از مصادیق بارز آن نیز انتشار عکسهای کودکان با آرایشهای غلیظ است که نقض حقوق کودک به شمار میرود و میتواند جرم هم تلقی شود. داستان و مصداق بزرگی از کودکآزاری که هنوز خیلی از مردم از آن مطلع نیستند…
داستان شاخ کوچولوهای اینستاگرام ایرانیان!
اگر بخواهیم این گزارش را به صورت یک داستان تعریف کنیم، باید بگوییم تصور کنید فرزند شما به دنیا آمده و شما بسیار خوشحال هستید. مسلما همه این را میدانند و در خوشحالی شما شریک هستند. داستان اما از جایی شروع میشود که شما به عنوان والدین او از هر حرکت و رفتار کودکتان عکس میگیرید، عکس را روی صفحه فیسبوک، اینستاگرام و .. با دیگران به اشتراک میگذارید و عدهای بهسرعت عکسهایتان را لایک میکنند و اگر صفحهتان خصوصی نباشد، این عکس در بخش اکسپلورر اینستاگرام پخش خواهد شد و بسیاری بدون اینکه بخواهند، عکس را میبینند.
حالا تصور کنید ۲۰ سال بعد زمانی که کودک شما، جوانی رعنا شده است، با دیدن برخی عکسهایش دلخور شود و به این نتیجه برسد که شما حریم شخصی او را نقض کردهاید. سوال این است که از دیدگاه اخلاقی چقدر صحیح است که والدین، عکسهای کودکانشان را به اشتراک بگذارند؟ آیا ما به عنوان والدین میدانیم که آنها در آینده چه حسی نسبت به عکسهای کودکیشان خواهند داشت؟ آیا قانون در این باره متنی دارد یا فرزندان اجازه احقاق حق دارند؟
پریسا، مادر یکی از دیگر از کودکان است که صفحهای با ۶۰۰ هزار فالوئر در اینستاگرام دارد. او درخصوص انتشار عکسهای فرزندش اینطور گفت: از زمانی که صحرا هنوز به دنیا نیامده بود، عکسهای سونوگرافیام را در فیسبوکم منتشر میکردم. اصلا قصد تبلیغات نداشته و ندارم. من صفحات مجازی را ایجاد کردم تا حرفهایی که دوست داشتم به او بگویم را همانجا بنویسم و صحرا بداند که چقدر دوستش دارم.
سپهر، برادر امیرماکان یکی دیگر از کودکان پرطرفدار اینستاگرامی است. او درخصوص مدیریت صفحه برادر کوچکش اینطور گفت: امیرماکان صورت شیرینی دارد و مدیریت صفحهاش با من است. اصلا قبول ندارم که این کار جرم است و این قوانین برای خارجیهاست! هیچکس نیست که بگوید عکسهای زیبا دوست ندارم و برادر من هم در بزرگسالی چنین ادعایی نخواهد داشت! خانواده من به این روش بسیار شناخته شدهاند و امیرماکان به یکی از مدهای ایران تبدیل شده است. این صفحه روش درآمدزایی ماست.
موسسات تبلیغاتی با وسوسه کردن خانوادهها با پولهای هنگفت، این کودکان را قربانی افزایش سود شرکتهای خود میکنند و در این شرایط خانوادهها نیز با تبلیغ محصولات آن شرکت به وسیله کودک خود این معامله را قبول میکنند. این در حالی است که آنها هیچ نگاهی به آینده کودک ندارند و عواقب این عمل را در نظر نمیگیرند.
حتما بخوانید: اسامی و آیدی پیج شاخهای اینستاگرام ایرانیان
بدون نظر