رضا زهتابچیان تاکنون یکی دو فیلم کوتاه ساخته و از سال ۱۳۸۵ تا به امروز درگیر دریافت مجوز و ساخت فیلم «دیدن این فیلم جرم است» بوده؛ فیلمی که فارغ از خوب یا بد بودن آن از منظر کیفی، باید دیده شود و درباره آن حرف زده شود. با فیلمی روبرو هستیم که میتوان به آن لقب سیاسیترین فیلم دهه نود شمسی را اطلاق کرد و از شنیدن برخی دیالوگها که توسط کاراکترهای فیلم ادا میشود، تعجب کرد. «دیدن این فیلم جرم است» واقعا حس وقوع جرم را به مخاطب میدهد و این موضوع ناشی از خفقان و آزادی نداشتن در سینما و هنر کشورمان است. حوزه هنری بعد از سالها دوندگی زهتابچیان، این خفقان را حس و درک کرده و به او اجازه داده که فیلمش را بدون کم و کاستی بسازد و حالا آن را به سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر آورده است.
دست زهتابچیان آزاد گذاشته شده تا هرچه میخواهد در فیلم خود بگوید و انتقادات را به زمین و زمان روانه کند. بسیاری فکر میکنند که فیلم رنگ اکران به خود نمیبیند اما تصور میکنم که انتقادات سیاسی داخل فیلم اگرچه بسیار بسیار تند است اما با مضامینی که توسط رهبری مطرح شده منافاتی ندارد و فیلم احتمالا اکران خواهد شد. قهرمان فیلم یک ارزشی آتش به اختیار است که از آقازادهها و مذاکره و… بیزار است و میخواهد هر جور که شده با گرفتن اسلحه حرفش را پیش ببرد و از گرفتن قلم به جای تفنگ، حذر میکند.
فیلم داستان جوانی مومن و بسیجی است به نام امیر که همسر محجبهاش، ریحانه به خاطر چادری بودن مورد ضرب و شتم یک شهروند قرار میگیرد. این شهروند توسط پایگاه بسیجی که امیر فرماندهی آن را تازه به عهده گرفته دستگیر میشود و امیر متوجه میشود که جنین داخل شکم ریحانه به خاطر حملات این فرد سقط شده است. در همین گیر و دار نامهای از نیروی انتظامی به پایگاه میرسد مبنی بر اینکه شهروند دستگیر شده باید سریعا آزاد شود و پلیس میگوید که این دستور از بالا آمده است.
امیر به جای گوش دادن به دستور، آتش به اختیار میشود و تصمیم میگیرد که حقش را از این شهروند گرفته و نگذارد او (که مست بوده و به ناموسش دست درازی کرده) از پایگاه بیرون برود. فرمانده خود پایگاه که یک سردار سپاهی است هم نمیتواند با امیر وارد مذاکره شود و بعد از مدتی مردی برای آزادی این شهروند هم وارد پایگاه میشود؛ مردی که آقا زاده بوده و پسر آیت الله احتشام است (یک آیت الله فرضی در فیلم) امیر کوتاه نمیآید و به همراه چند تن از دوستانش که همراه او هستند آقازاده را هم دستگیر میکند و در همینجا پای نهادهای امنیتی گوناگون، از وزارت اطلاعات گرفته تا سرداران سپاه و مجلسیها، به این ماجرا باز میشود.
دیدن این فیلم جرم است نسخه آپدیت شدهای از فیلم آژانس شیشهای به شمار میرود که در آن حاج کاظم کارکنان یک آژانس هواپیمایی را گروگان گرفته بود تا حقش را بگیرد و در اینجا یک جوان بسیجی آتش به اختیار، میخواهد حق ناموس وطنش را از یک شهروند انگلیسی-ایرانی بگیرد. تفاوت بین این دو فیلم در نگاههای دو کارگردان است (هرچند ناگفته نماند حاتمی کیای امروزی با حاتمی کیایی که آژانس شیشهای را ساخت زمین تا اسمان فرق میکند) در فیلم آژانس شیشهای مذاکرات منطقیتری را مشاهده بودیم و کارگردان دائما قهرمانش را به سمت تفنگ در دست داشتن پیش نمیبرد، اما زهتابچیان در فیلمش طوری وانمود میکند که حلال همه مشکلات تفنگ برداشتن و اسلحه کشیدن روی مخالفین است.
زهتابچیان یک قهرمان ارزشی و بسیجی را کاراکتر اصلی فیلم خود کرده و دیالوگهایی شعارگونه که بیشتر شبیه به پستهای تلگرامی میمانند را از دهان او به تمامی نهادها و بدنه دولت و حاکمیت نثار میکند؛ حتی به قول کاراکتر اصلی فیلم به ولایتمدارهایی که زیر پرچم ولی به هر کثافتکاری و چپاولگری دست میزنند. شنیدن این دیالوگها در فیلمی که در آستانه ۴۰ سالگی انقلاب ساخته شده، عجیب است و به نظر میرسد انقلاب و افکار سینماییهای انقلابی با چندسالی تاخیر وارد چرخه زحل خود میشود (سیاره زحل هر ۲۹ سال یکبار دور خود میچرخد و انگاری از نو متولد میشود)
دیدن این فیلم جرم است با مطرح کردن مضامین روز و به باد انتقاد گرفتن آنها، فیلمش را بیش از پیش در دل تماشاگر جا میدهد؛ مضامینی چون تجاوز به کودکان ایرانی در عربستان و یا چپاول کردن میلیاردها پول و ژن خوب و… که این روزها در هر جای ایران و در هر رسانهای صراحتا از آنها صحبت میشود و کسی جوابگوی آنها نیست. امیر (قهرمان فیلم) به دنبال پاسخ است و بارها در طول فیلم ادعا میکند که از حق خود گذشته اما نمیتواند از حق دختران سرزمینش بگذرد و حتی راضی میشود که شهروند انگلیسی دستگیر شده از پایگاه برود، به شرط اینکه یک مقام دولتی به او سیلی بزند. خواستههای امیر همگی حول خشونت میچرخند و بسته به نوع نگاهی که تماشاگر به مسائل سیاسی دارد، میتواند به دل او بنشیند یا اینکه او را مخالف حرفهای امیر کند.
قهرمانان فیلم آنارشیست به تمام معنا هستند و حتی تصمیم میگیرند که اگر پلیس ضدشورش و امنیت خواست مقابل آنها بایستد، وارد کارزار جنگ شوند. فیلم به زیبایی ماجرای درافتادن چندین نهاد امنیتی و دفاعی مملکت را به تصویر میکشد و انتقاداتی که از وزارت اطلاعات و خودیها میکند گرچه شعاری است اما حرف دل بسیاری از مردم بوده و برای همین برای دقایقی که مشغول تماشای فیلم هستید، تبدیل به اثری عامه پسند میشود.
باید اعتراف کرد که اصولگرایان و دلواپسان بعد از سالها ساخت فیلم و کلیپ و… که فقط خودشان از آنها استقبال میکردند، در چند سال اخیر رگ خواب مردم را پیدا کردهاند و آثاری میسازند که در آن هم حرفهایشان را میزنند و هم فیلمی هیجان انگیز و مردمی از دل آن بیرون میآید که با استقبال خوبی از سوی ملت مواجه میشود. این تفکر پشت ساخت این فیلمها وجود دارد و متاسفانه در ورای فیلم «دیدن این فیلم جرم نیست» این تفکر اینجوری تعریف شده که همه نهادهای نظام دچار الودگی سیاسی شدهاند و تنها بسیج است که خالص مانده و فقط در آنجا مردان خدا فعالیت میکنند.
بسیاری نظر بر این دارند که اگر به بهانه سانسور و خفقان در سینما، آثار سیاسی نساخت و کنج خانه نشست، عملا هیچ کاری نکردهایم و باید هرطور که شده بتوان در این خفقان سیاسی هم حرفهای خود را در قالب اثر هنری همچون سینما به مردم و مسئولین گفت. زهتابچیان این شهامت را داشته که سالها دنبال مجوز فیلمش برود و حرفش را با وجود ترس از ممیزیها بزند؛ اگرچه بخت و اقبال با او همراه بوده و حوزه هنری پشت فیلم درآمده و بیشک اگر این سازمان در تولید فیلم نقشی نداشت به هیچ وجه فیلم ساخته نمیشد.
با دیدن این فیلم دلمان میخواهد که تمام جناحها بتوانند با همین صراحت حرفشان را بزنند و وقتی که اجازه اکران به این فیلم داده میشود و بعد از گذشت سالیان سال همچنان آثاری مثل آشغالهای دوست داشتنی اجازه اکران ندارند؛ میتوان چه نتیجهای گرفت؟ دیدن این فیلم جرم نیست نشان میدهد که اصولگرایان به ضعفهای سیستم و حاکمیت اجحاف دارند و صدای اعتراض افراطیترینشان هم بابت این موضوع درآمده و نگاه انتقادشان هم صرفا به دولت نیست (در اینجا شاهد جدال همیشگی دولت و حکومت نیستیم) بلکه نگاهی انتقادی و کلی به تمام سیستم وجود دارد.
ساخت دیدن این فیلم جرم است و اکران شدن آن در جشنواره فیلم فجر، در نهایت حس خوبی دارد چرا که میتوان امیدوار بود با تولید این اثر، راه برای ساخت موارد مشابه باز شود و فیلمهای سیاسی از این دست از سوی تمام جناحها و دیدگاهها بیشتر و بیشتر ساخته شود؛ میتوان امید داشت که دیگر نهادها هم بتوانند مانند حوزه هنری و یا سازمان اوج دستشان باز باشد و کارگردان فیلم مورد حمایتشان را پیش ببرند؛ امیدهایی که هرچند کمی واهی به نظر میرسد اما شاید در یک روز خوب عملی شوند.
خاک بر سر ملتی که پول میدن میرن سینما این خزعبلات تبلیغاتی رو میبینن
بله دیگه به قول معروف «آش آنقدر شور بود که خان هم فهمید» البته خان هیچ وقت مشکلش شور بودن آش نبوده و نیست بلکه می ترسه رعیت بدبخت دیگه نتونن شوری آش رو تحمل کنند و بزنند خان و همه عمله و اکره اش رو به فنا بدن. برای همین هم سناریوی تطهیر خان کلید می خوره و همه مشکلات از جمله شوری آش میوفته گردن آشپز و تعدادی از نوکران خان. برای خر کردن رعیت هم نمایش سیاه بازی راه می اندازند به نام «غلام سیاه در مقابل نوکران خائن» که توش غلام سیاه یک دلواپس آتش به اختیاره که انتقام خان با بصیرت رو از نوکران خائن می گیره.
عالی مثال زدی تمثیلت فوق العده بود
انگار شما تعریف فیلم سیاسی رو نمیدونید؟؟
فیلمی که درباره یه آتش به اختیار بسیجیه تعریف درستی از فیلم سیاسی نیست بلکه یه فیلم حکومتی محسوب میشه!!!
نه تنها این فیلم به راحتی اکران میشه بلکه به شکل سفارشی ساخته میشن این فیلما!!
خواهش میکنم کلمه فیلم سیاسی رو از رو این فیلما بردارین!
واقعا باعث تأسفه که این آقای به اصطلاح نویسنده با عنوان نگاهی به فیلم دیدن این فیلم جرم است خط اصلی داستان فیلمی که هنوز اکران عمومی در سینما های کشور نشده رو لو میده آیا این کار اخلاقیه من کاری ندارم این فیلم خوبه یا بده ولی به نظرتون رفتار شما درسته
بعدم این واژه دلواپس رو که میگید دلواپس واقعا کیه کسی که کشورش دوست داره یا کسی که نباید کاری کنه که ارباب هاش تو غرب ناراحت بشن جای که خودش مدرک گرفته بچه هاش اونجا هستن
مشکلات مقصر اصلیش اصلاحطلبان و اصولگرایان هستن دو حزبی که مرام نامه در ابتدا تعریف نکردن که اصلاحطلب باید چه ویژگی داشته باشه و اصولگرا باید چه ویژگی داشته باشه و همین باعث شده کسی که اعتقادات مردم رو به سخره میگیره خودشو اصلاحطلب جا بزنه یا کسی که فقد عقاید کور کورانه مذهبی داره بدون درک خودشو اصولگرا جا بزنه
دوست عزیز در تمامی نقدهای فیلم باید برای بررسی فیلمنامه و موشکافی آن که رکن اصلی فیلم است به خط داستانی فیلم اشاره کرد و این موضوع در نقد فیلم یک اصل است؛ کافیه به تمامی مجلات و جراید تخصصی در این زمینه نگاه کنید. درمورد واژه دلواپس هم حق با شماست اما این واژه در ادبیات سیاسی کشور ما تعبیر دیگری ازش شده و نامش کاملا عوض شده است.
ناراحت نشید فیلم رو ندیدم اما خط به خط این متن نشون می ده نویسنده مریض است
یعنی این نویسنده های مریض روزیاتو بدجوری کلیک کردن روی اوج و …
خدا شفاتون بده!
سلام خواننده گرامی، راستش ما کلیک نکردیم و این سازمانها هستند که وارد عرصه هنر و سینما شدند و فیلمهای گوناگونی تولید و عرضه میکنند. دست ما نیست که این دوستان هم فیلم میسازند و در جشنواره شرکتشون میدن!
تا چشمتون درآد که اوج فیلم میسازه. چطور فرهادی اسپانسر فیلمش دختر یه عرب خلیج نشینه اشکال نداره. شاهکار پایتخت ۵ کار چه سازمانی بود ؟ من که فیلمهای اوج رو به خزعبلات ذهن مریض بقیه فیلمسازا ترجیح میدم و میرم سینما. فیلمایی که پر از خیانت و فساده فقط مال شما باشه که اهلشین و درگیرش. ما دلواپسا ذهنمون و جسممون رو میزاریم واسه غیرت و شرف و کشور.
شاهکار؟؟؟!!!
ما که جز تبلیغات سیاسی و استفاده ابزاری از یه برنامه محبوب چیزی ندیدیم.
اوج هم چیزی جز نوین ترین و هزینه بر ترین پروپاگاندای حکومت نیست.
دقیقا این اراجیف واسه ذهن و اقناع و تفریح تون ساخته میشه .
منم یک سری جملات رو نمی پسندم و اینکه دیدگاه نویسنده وزن دار هستش که شکی توش نیست
ولی راضی نباشید که چشم کسی در بیاد
جملات معنی دارن… با احتیاط استفاده کنیم
عزیزم از طرفداران جناح شما هم کم الکی الکی تو جشنواره ها جایزه نمیبرند!
بازم دم خروس زد بیرون!
سلام.
از کلمات و نوع لحنت قشنگ معلومه داری می سوزی از ساخت این فیلم.
بسوز عزیزم, نسل جدیدی در حال ورود به عرصه ی هنر(سینما) است که بوی سوختنش تا خود تل آویو به مشام خواهد رسید.
بوس بوس.
طبیعتا وقتی هزینه و بودجه برای این “نسل” باشه به سینما هم ورود میکنه.
جوری نوشتید که داری میسوزی که انگار این فیلم جدید کریستوفر نولانه که یک میلیارد فروخته?
نمره اش رو به زودی در سایت imdb خواهیم دید…
قاعدتا مخاطبین این یادداشت با دیدن فیلم بهتر می توانند راجع به موارد مطرح شده قضاوت کنند.
اما روایت بخش زیادی از قصه فیلم از سوی کسی که پز نقادی و روشنفکری دارد، نشان از اوج عصبانیت و نوعی عقده گشایی علیه این اثر مهم سینمایی است.
به نظرم حتی کسانیکه فیلم را ندیده باشند هم می توانند حس تنفر نویسنده متن از فیلم را برداشت کنند.
در مجموع معتقدم این فیلم یک اتفاق مهم در سینمای ماست که برای موافق و مخالف پیام آن، حتما ارزش دیدن را دارد.
در اینکه با یک فیلم بد از منظر کیفی و فنی روبرو هستیم شکی نیست و این مساله چند جای فیلم گفته شده اما بازهم همانطور که قبلا گفتم تاکید میکنم فیلم داستان خاصی نداره که بخواد لو داده بشه و با خوانش دیگر نقدهای دوستان اهل سینمایی متوجه می شین که ما سعی کردیم فقط داستان اولیه فیلم رو بازگو کنیم، نه اتفاقات بعد از اون
اولا که شما به عنوان نقد تمام داستان رو لو دادی و این برای فروش فیلم خوب نیست!
دوم این که شما اصلا درست نقد نکردی! شما نظر خودت رو درباره مملکت در قالب نقد بیان کردی!
میدونی این رو از کجا میگم؟ از اینجا که دوست امیر، توی بسیج، با افراط و پافشاری در حرف خودش، به جای حمایت از امیر، میخواد جلوشو بگیره تا آزاد بشه! از اینجا که اون یکی بسیجی، میگه اینجا هم عین سفارته و من هستم، و امیر بهش میگه اگه نظرت اینه پس برو! از اینجا که امیر همه چیز رو در اسلحه نمیبینه، بلکه سعی میکنه با تهدید استفاده از اسلحه، بفهمه چرا نمیشه از قلم استفاده کرد، وگرنه خودش میگه که من معلمم و قلم رو ترجیح میدم! از اینجا که شما خودت رو جای امیر نمیذاری، که زنش رو کتک زدن، بچهش رو کشتن، و بعد یکی میاد و میگه طرف رو آزاد کنین که بره!!! و در نهایت، شما چی نوشتی؟
نوشتی: «متاسفانه در ورای فیلم «دیدن این فیلم جرم نیست» این تفکر اینجوری تعریف شده که همه نهادهای نظام دچار الودگی سیاسی شدهاند و تنها بسیج است که خالص مانده و هنوز مردان خدا در آن فعالیت میکنند.»
مردان خدا، در همه جا فعالیت میکنند، ولی زورشون به مردان بیخدا نمیرسه! حقی که باید گرفته بشه، باید با قلم گرفته بشه، ولی وقتی آدمایی هستن که قانون رو دور میزنن، باید سعی کرد مسأله رو برای مردم شرح داد تا بفهمن چی شده! امیر از ابتدای امر پافشاری میکرد روی این قضیه که آقای یصبحی که قاضی هستن رو بیارید، تا قضیه به خیر تموم شه! ولی این طرف مقابل بود که سعی میکرد همه چیز رو در اسلحه و شلیک ببینه و با همینا حلش کنه!!!
به نظرم این فیلم اصلا تبلیغاتی نبود، بلکه میخواست نشون بده که حتی بسیج که به نظر خیلیا با خود این آدما دستش تو یه کاسهست، اینجا که میرسه، براشون هیچی به حساب نمیاد! میخواست نشون بده که بسیجی هم مثل هر آدم دیگهای زن و بچه داره و دل داره! میخواست نشون بده که حتی اونا هم با این اتفاقا، انقدر حالشون عوض میشه!
ولی شما فقط با دید منفی بهش نگاه کردی! اگه یه آدم عادی این کار رو میکرد، فیلم با یه حمله ساده از طرف دو تا مأمور ویژه به اتمام میرسید! ولی طرف از بسیج استفاده کرده، چرا که اونا آموزش استفاده از اسلحه دیدن، و تمرین نظامی داشتن!
اگه هم یه آدم کلهگنده این کار رو میکرد، دیگه همدلی و همراهی با مردم عادی به حساب نمیومد! بیشتر یه جور گرفتن قدرت از دست یه جناح دیگه میشد!
لطفا اگه میخواید یه نظر درست بدید، فقط داستان رو از اینجا نخونید! خود فیلم رو ببینید!
البته خوندن داستان یه فیلم، اونم قبل از دیدنش، کار مسخرهایه به نظرم! چون باعث میشه با دیدی که شخص نویسنده نقد، مطلب، داستان و یا هر چی، داشته، فیلم رو ببینین، و برداشت خودتون رو نداشته باشید، بلکه برداشت تحریف شدهای از واقعیت بکنید!
بیشتر از این فرصت توضیح ندارم، ولی من این فیلم رو امشب دیدم، و واقعا به نظرم فیلم خوبی بود و خیلی حرفا رو زد که خیلیا به بهانههای مختلف جرأت بیانشونو ندارن!!!
فکر نمیکنم یک فیلم که جز پیام سیاسی خودش حرفی برای گفتن یادداشت باشه رو نشه از منظر سیاسی نقد کرد؟ ضمن اینکه در اینجا صرفا داستان اولیه فیلم گفته شده و با دیدن فیلم و یا خوانش دیگر نقدها توسط سایتهای سینمایی که کل داستان را لو دادند متوجه میشین که اصلا داستان فیلم کامل بازگو نشده .
این چه حرف مسخره ایه؟
بدون اینکه تا حدودی داستان فیلم رو توضیح نده ک نمیتونهنقد کنه
شما مثل اینکه اصن نمیدونی نقد چیه
اون ک حرص و عصبانیت از محتوای متنش میچکه شمایید نه نویسنده نقد بالا
درضمن خیلیا مثل من ترجیح میدن نقد یه فیلم رو بخونن بعد برن سینما تا اینکه برن یه فیلم بی سر و ته ببینن و پول حروم کنن
سلام. منو ببخشید ولی باید حقیقت رو گفت حتی اگه مخالف نظرت باشه! این مقاله کاملا جانبدارانه و با مرض نوشته شده.برادر من اگه انتقادی به بسیج و سپاه و دیگر نهادها داری حداقل جوری اینارو بنویس که معلوم نشه ریگی به کفش داری….. اصلا علمی نبود مقالتون.مغرضانه بود.
پ.ن: اینکه میگم علمی نبود چون رشته تحصیلیمه!
در فیلم علمی به نام سینما وجود نداره که بخوایم در موردش صحبت کنیم و صرفا باید به محتوای اثر نگاه کنیم تا بتونیم اون رو واکاوی کنیم.
یا خدا… با چه عقب مونده هایی باید سر و کله بزنی !!!!!
گفتمان باید کنیم دیگه. ایشالا جواب میده
گفتمان با امثال شما مگه فایده ای هم داره ! ما اهل گفتمانیم وقتیکه که گفتمان وقت تلف کردن نباشه آقای مغرض
ممطئن کسی که اولین جمله اش توهین به هستش اهل گفتمان نیست، کسی که برچسب میزنه و توهین میکنه عقب مونده است
آره واقعا دلم به حال خودمون میسوزه ، مثلا با تو باید سر و کله بزنیم ای واااای
سلام واقعا درست گفتی برادر
آقای آرش پارساپور عزیز، خیلی به نبود بی طرفی و جانبداری و وزن دار بودن متن هات ایراد گرفته میشه، خوب شاید واقعا باید یک فکری براشون بکنی، من چند تا متن دیگه ات رو هم خوندم، خیلی مشخصه که نگاه شخصی ات زیادی اثر گذاشته رو متن هات و از بی طرفی خارج میکنه ات، راستش شبیه این روزنامه های سیاسی که تحلیل فیلمشون هم تلاش میکنه نگاهشون رو القا کنه مطلب میزنی، منی که میام اینجا از اون سایتها و روزنامه ها خسته ام، میخوام متن بخونم که بدونم طرف نمیخواد یک فکر رو الکی بکنه تو مغزم، نه با بسیج مشکل دارم نه با سپاه، با این وضع مملکت مشکل دارم ،
چه خبره! آتش به اختیارها حمله کردن. امیدوارم که اکثرشون از این هفت تومنی ها باشند وگرنه باید فاتحه این مملکت رو با وجود کسانی که تا این حد شستشوی مغزی داده شدن خوند.
فعلا که همین آتش بخ اختیار ها امنیت رو برای امثال شما بدبختا فراهم کردن تا اینطوری راحت تو خونه بشینی و از فرط بی خاصیتی حرف مفت بزنی
کدوم امنیت؟! شما جاعشی ها که از داعش هم بدترید. خودتون ایران و کشورهای اطراف رو به آشوب کشیدین بعد میگین ما براتون امنیت ایجاد کردیم. نه وجود نحستون رو می خوایم نه امنیت پوشالیتون رو. این شعارها فقط برای دلواپسهای بیمغزی مثل خودتون کاربرد داره. برو خدا روزیت رو جای دیگه بده.
توهماتت ننویس صدبار
مغز تو رو شستشو دادن که خاک غرب سرمه چشمته و از فانتزیاته که یه غربی به ناموست تجاوز کنه ، البته که اگر تو هم بخوای ما نمی ذاریم و از ناموس مملکت دفاع می کنیم ، بی غیرتی و بی ناموسی و خوک صفتی تو خون امثال تو هست متاسفانه ، ما شرف و عزت و غیرت و ناموس داریم ، سرمونم پاش گذاشتیم ، اگر ناموسم به خطر بیفته تو و تبعه نحس انگلیس و دیپلماسی ذلت رو با هم فارسی سخت جر میدیم ، اصل ما چادره ولی ناموس چادری و غیر چادری نداره ، تمام یاعلی
از بی ناموسی که بهتره
آدم احساس میکنه نویسنده های ستون “پیام های مردمی” روزنامه کیهان همه اومدن اینجا
خخخخخخخ…. با مزه بود.
ولی بهتره دوستان فیلم رو ببینند و بعد در مورد اون و نقدش قضاوت کنند.
ارتش سایبری همین سازمانهای تهیه کننده فیلم هم در فضای نت دیده میشن دوست عزیز
دوست عزیز ، مگه نمیگید آزادی بیان ، خوب شما که انقدر دم می زنید عمل کنید ، نه اینکه از ترس لو رفتن اغراض بیمار و مسموم شخصی شما آقای محترم که هر متخصص نقد و مخاطب فعالی میفهمه که غرض ورزی دارید نه نقد ، یا پیام ما رو نشون ندید یا با تعابیر ارتش سایبری بخوای جوسازی کنی ، اگر منظورت از ارتش سایبری حقوق بگیره که خیلی توهم داری ، اگر باز بگی خودجوش یک ارتش هستن باز امید به درست شدنت هست
والا اصولگرایان حداقل به اصولی معتقد هستند هر چند ان اصول را خیلی ها دوست ندارند ولی استمرار طلبان به شدت بی پرنسیب هستند و به مراتب شیاد و دروغگو تر از طرف مقابل شان ! همین استمرار طلبان به قول کسینجر تندروهای دهه ۶۰ بودند که الان فشنگ شان تمام شده است.
کاری به هیچی این فیلم ندارم فقط نمیدونم چرا نویسنده اینقدر افتضاح نقد کرده کل فیلم رو که لو داده هیچی نظر شخصی و جناحیش رو هم وارد نقد کرده ، التماس اندکی حرفه ای بودن
خاک تو اون سرت با این تحلیلت
بی سواد
بهتر نیست به جای اینکه به نویسنده توهین کنید نقدش رو ایراد بگیرید
اینا دیگه پروپاگاندا رو خوردن پس انداختن
طرز تفکر جماعتی که این فیلمو ساختن فقط از کامنت های طرفداراشون ببینید
با طرز تفکرشونن مملکتو به گو.. کشیدن منت هم دارن میزارن
من این فیلم رو ندیدم ولی نقد و نظرات رو خوندم
طرز تفکر کارگردان هرچی باشه یه واقعیت وجود داره اونم اینه که عده ای فکر میکنن ما بسیجی ها درد و مشکلی نداریم و همه داریم تو ناز و نعمت رشد می کنیم و خودشون رو ته فداکاری و بدبختی میدونن در صورتیکه با دیدن حقایق زندگی ما تازه میفهمن چی میگیم و فکر کنم منظور ایشون هم همین بوده ولی تصویر سازی از افکار بسیجی ها به دلیل دوری کارگردان یا فیلم نامه نویس با اینجور افراد صحیح نیست
لفظ آتش به اختیار یک اصطلاحه نه به معنای اسلحه دست گرفتن ولی من نمیدونم چرا در این متن ازین لفظ برای فردی که از اسلحه استفاده میکنه استفاده شده است
آقای نویسنده هم فرمودن که این فیلم از طرف اصولگرا و این چیزا است و عده ای هم میگن فیلم سفارشیه من موندم پس چرا این همه تو مجوز گرفتن مشکل داشته اگر فرد در این حد تایید شده بود باید مثل اخراجی ها راحت مجوز میگرفت
مرسی از نقدتون خیته نباشید
قصه این فیلم قصه یه آدم با غیرته ک اتفاقی تو بسیج بوده بنده خدا اولشم گفت اهل قلم بوده نه موتور گازی وچفیه و تفنگ
دقیق نشون داد این فیلم ک هنوز لایحه کاپیتولاسیون هست فقط۴۰سال پیش رونق اقتصادی داشتیم الان اونم دیگه نداریم …
با خوندن دو بند اول این مطلب فهمیدم اینجو فیلم ها نه تنها توی اکرانشون به مشکل نمیخورن که بلکه با دستور از بالا ساخته میشوند. وگرنه توی واقعیت یه مجرم رو این امیر آقا میگیره و پلیس میاد خواستار آزادشدنش میشه؟ به نظرم با ساخت این فیلم، خواستن همه رو بندازن گردن نهادی مثل نیروی انتظامی که وابسته به خودشون نیست…
شما که ظاهراً خوب ندیدی چرا نظر میدی ، پلیسم تخت فشار محافظ کارا بوده
این فیلم چندتا اشکال اساسی داشت. یک اینکه اون فرد کچل بیشتر بهش میخورد تبعه چین یا روسیه باشه تا اینکه تبعه انگلیس باشه. وگرنه همون اول کار پسر احتشام یه چک میزد زیر گوشش و همون شب میبردش دادگاه
دوم اینکه توی خود فیلم نحوه ساخته شدنش رو توضیح دادن. هموت دیالوگی که میگفت دستور از بالا اومده که این کچله رو آزاد کنیم
سوم هم مربوط میشه به هیچکاره بودن برخی ها توی این فیلم و مقصر نشان دادن اون سه نفری که داشتن مذاکره میکردن. درواقع میخواستن بگن که اون سه نفر غیرت ندارن و ناموسشون رو به اهدافشون میفروشن و با اون برخی ها فرق دارن
خدا شفات بده همین
د ن د،نشد.۳۲ سال مملکت دست شما اصلاح طلبا بوده،شما هم بشهون رای دادید.کی گوه کشیده!!!دلار ۳۰ هزارتومنی!سکه ۱۴ میلیونی!آقاتون آمریکا و جامعه جهانی مزد خوبی بهتون دادن.آخییی.برید برجام شماره ۱۹۰،مملکتو بدید دیگه همه رو دادید،ناموستون رو که حراج کردید بقیش چیزی نیست،باریکلا.رئیس جمهورتون، سردارمونو کشت.اگه ما نبودیم خون بدیم که الان سرباز عراقی و آمریکایی داشت دست نوازش به سرت میکشید خوشگل پسر
این فیلم نشان می دهد که ایران یک کشور پر قدرت است
میگما خدایی کشورمون چقده کارشناس سینمایی داره و همه ماشاالله دست به. . . . .
درود بر آتش به اختیاران روشنگر
ادامه دهید تا امام خامنه ای تنهاییش صفر شود و ما را از دعای خیرتان بی نصیب نگذارید ؛
اما همواره طوری عمل کنید تا خدای نکرده مردم جنایت ها و خیانت ها را پای انقلاب و نظام مقدس اسلامی نریزند ؛ یعنی ایراد را در افراد ببینند نه مقدسات .
در روز وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها اجر والا و قطعیتان را از خداوند خواهانم .