اگر اهل سینما باشید و فیلم هایی در باب زندان های مخوف را دیده باشید حتماً متوجه شده اید که بدترین زندان ها در قالب یک زندان روسی به نمایش گذاشته می شوند. در واقع وقتی در سینما بخواهند بدترین زندان های جهان را نشان دهند سعی می کنند که آن زندان در خاک روسیه به تصویر کشیده شود. البته با توجه به سابقه بد این کشور از دوران شوروی سابق در رفتار با زندانیان، بویژه در مورد زندان های کار اجباری در سیبری، چنین رویکردی چندان هم دور از واقعیت نیست. از بچه گربه هایی که به درون کوره های اتش انداخته می شوند تا زندانیانی که انگشت های دست خود را در کارگاه پر از موش دوزندگی زندان می گذرانند، اتفاقات هولناکی در زندان زنان IK-14 در منطقه مرکزی موردوویا در روسیه رخ می دهد که این زندان را به یکی از خوفناک ترین زندان های زنان در کشور و جهان تبدیل کرده است.
این زندان چنان ترسناک و مخوف است که زنان برای فرستاده نشدن به آنجا دست به هر کاری می زنند؛ حتی خودکشی از طریق بریدن رگ مچ دست. نادژدا تولوکونیکووا، فعال سیاسی و عضو گروه موسیقی «Pussy Riot» که مدتی را در این زندان گذرانده می گوید که زندان IK-14 در سراسر روسیه به خوفناک بودن مشهور است. وی که دوران محکومیتش در سال ۲۰۱۳ به خاطر صحبت هایش علیه ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه، را در این زندان گذرانده می گوید: «همانطور که زنان زندانی می گویند اگر مدتی را در زندان موردوویا نبوده ای اصلا نمی دانی زندانی بودن یعنی چه». در نامه ای که در سپتامبر ۲۰۱۳ منتشر شد، تولوکونیکووا از کار اجباری در این زندان و همچنین خشونتی که علیه زندانیان زن اعمال می شود شکایت می کند.
او می نویسد که زنان زندانی مجبور می شوند روزی ۱۶ تا ۱۷ ساعت کار کنند و هر هشت هفته تنها یک روز حق استراحت دارند. به دلیل تجربیات وحشتناک بود که پس از آزادی در دسامبر ۲۰۱۳ به دنبال عفو شدن از جانب پوتین، تولوکونیکووا به دفاع از حقوق زندانیان پرداخت. بر اساس آخرین داده های رسمی، در حال حاضر بیش از ۵۵۷.۶۸۴ نفر در تمامی زندان های روسیه محبوس شده اند که از از میان ۴۴.۴۷۴ نفر آن ها را زنان زندانی تشکیل می دهند. بیش از ۶ سال پس از آنکه تولوکونیکووا نامه اعتراضی خود را از درون زندان نگاشت، گزارش سرویس زندان های فدرال روسیه ادعاهای او را تایید کرده است.
در ۲۴ دسامبر گذشته، والری ماکسیمنکو، معاون این سرویس اعلام کرد که درخواست رسیدگی به پرونده شرایط کار سخت و بردگی در زندان زنان موردوویا را صادر کرده است. به ادعای ماکسیمنکو، در نتیجه این تحقیقات، یوری کوپریانوف، رییس زندان زنان IK-14 همراه با تعدادی دیگر از کارکنان این زندان از کار برکنار شده اند. وی تایید کرده که رییس زندان، زندانیان را وادار به دوختن لباس برای خود، بستگان، دوستان و همکارانش می کرده است. برخی از زنانی که مدتی را در این زندان گذرانده اند از تجربیات دردناک خود در این زندان می گویند که در ادامه به آن ها می پردازیم.
بیشتر بخوانید: به یاد ماندنی ترین و مهیج ترین فیلم های تاریخ سینما با موضوع فرار از زندان [قسمت اول]
رفتار حیوانی
گلنا الکسیوا، معاون سابق بخش سرمایه گذاری در ایالات ساراتوف که در سال ۲۰۱۳ و به جرم دریافت رشوه به ۳.۵ سال حبس محکوم شد، بین مارس ۲۰۱۴ تا می ۲۰۱۵ مدتی از دوران محکومیت خود را در زندان زنان IK-14 در موردوویا گذارند. وی می گوید که فرستاده شده به این زندان چنان سخت و دردناک است که زنان زندانی برای نرفتن به آنجا دست به هر کاریی می زنند: «وقتی که زنان می فهمند قرار است به موردوویا فرستاده شوند، رگ مچ دست خود را می زنند، هر کاری که ممکن باشند می کنند، خودشان را مریض می کنند، میخ قورت می دهند، در واقع هر کاری می کنند که به آنجا نروند». الکسیوا به کارگاه دوزندگی این زندان فرستاده شد تا در بخش برش پارچه مشغول به کار شود.
وی در ادامه در مورد تجربیات خود در این بخش از زندان زنان موردوویا چنین می گوید: «دستگاه های برش به طور مداوم کار برش را از روی خط هایی که با گچ مشخص شده انجام می دهند، خدایی نکرده اگر این دستگاه ها جای دیگری غیر از خط مشخص شده با گچ را برش دهند تمامی ۱۰۰ برش خراب خواهند شد. می توانیم بگویم که گاهی اوقات این دستگاه ها باعث قطع شدن انگشتان، زخمی شدن و خونریزی می شوند. این کار اصلاً ایمنی ندارد و به مقداری آموزش نیازمند است. خود من توسط دیگر زندانیان نجات داده شدم».
انداختن بچه گربه ها در درون کوره های آتش
مانند بسیاری از دیگر کسانی که در این زندان بوده اند، الکسیوا نیز شرایط زندان زنان IK-14 را بغرنج توصیف می کند. الکسیوا می گوید که معمولاً آن قدر در داخل این زندان موش هست که زندانیان برای شکار آن ها از گربه ها استفاده می کنند: «موش ها با ما زندگی می کردند. در بخش صنعتی نیز موش های بزرگ در کنار ما بودند. قبل از این که به دستشویی بروی باید از قبل در می زدی تا موش های فرار کنند». اما با رشد و زاد و ولد گربه ها، زندان روشی غیرانسانی و وحشیانه را برای پایین نگه داشتن جمعیت آن ها در پیش می گرفت: «بچه گربه ها را در داخل یک گونی می ریختند و در کوره می انداختند. هیچ چیزی برای زندانیان از این گربه ها و بچه هایشان عزیزتر نیست. اما ممکن است از آن ها برای تنبیه نیز استفاده کنند. بدین ترتیب اگر امروز کار دوزندگی ات را خوب انجام نداده باشی آن ها گربه ها را می سوزانند. آن ها یک یا دو نفر را تنبیه نمی کنند بلکه تمام یک گروه را تنبیه می کنند».
بیشتر بخوانید: روایات هولناک و باورنکردنی از شکنجه زندانیان در کمپهای کار اجباری کره شمالی [قسمت اول]
شرایط سخت و غیرقابل تحمل
وقتی ورونیکا کراس در اکتبر ۲۰۱۴ وارد زندان زنان IK-14 شد، جمله ای که بر سر در زندان نوشته شده بود توجه او را به خود جلب کرد. کراس در این باره می گوید: «در کنار در ورودی زندان تابلویی وجود دارد که روی آن نوشته شده “به جهنم خوش آمدی”. وقتی یکی وارد این جمع می شود، با صفی که در داخل حیاط شکل گرفته مواجه می شود و همه فریاد می زنند “گوشت تازه رسید”. زندانیان نیز طبیعتاً به این موضوع واکنش می دهند و دچار وحشت می شوند». در آوریل ۲۰۱۴، کراس به جرم خرید و فروش مواد مخدر و دزدی به ۵ سال زندان محکوم شد. او بخشی از دوران محکومیت خود را از اکتبر ۲۰۱۴ تا مارس ۲۰۱۷ در زندان زنان موردوویا گذراند. وقتی که کراس به این زندان فرستاده شد ۴۱ سال سن داشت.
وی می گوید که تا لحظه آخر نمی دانست که قرار است به زندان IK-14 فرستاده شود: «بعد از اینکه حکم به شما ابلاغ می شود همه از این می ترسند که به موردوویا فرستاده شوند. آن ها در سلول هایشان می نشینند و با اضطراب انتظار می کشند. در نهایت، به صورت سرزده و در نیمه های شب افراد را به آنجا می برند. مرا نیمه شب از خواب بیدار کرده و به من گفتند که باید در عرض ۴۰ دقیقه خود را آماده کنم. هنگامی که مرا بیرون می بردند پرسیدم که کجا برده می شوم. هیچ کس به من جوابی نداد. در طول مسیر هم هیچ کسی به سوالات شما پاسخ نمی دهد». کراس نیز مانند دیگر زنان زندانی از شرایط سخت این زندان و به خصوص کارگاه دوزندگی آن می گوید که بسیار غیرقابل تحمل بوده و هر روز انتظار کاری که از شما دارند افزایش می یابد.
وی می گوید که یک بار شکایت خود از این که توان انجام مقدار کاری که برایش تعیین شده را ندارد را به گوش مدیران زندان رسانده، تازه متوجه اشتباه بزرگ خود شده است. وی در این باره می گوید: «آن ها به من گفتند اگر مقدار کار دوزندگی که برایم تعیین شده را انجام ندهم و در حالی که دمای بیرون ۲۰ درجه زیر صفر بود به من گفته شد که باید برای مدت طولانی در هوای سرد بیرون سر پا بایستم. این بدین معنا بود که هنگام غروب و بعد از پایان کار نمی توانستی به استراحتگاه برگردی». درگیری با کارکنان زندان بر سر شرایط بد کاری تنها باعث شد که کراس چند روز را در سلول انفرادی به سر ببرد.
قوانین و مقرراتی برای شکنجه زندانیان
یلنا فدرووا در سن ۲۰ سالگی و به جرم قتل به ۱۵ سال زندان محکوم شد. او مدتی از دوران حبس خود از ژوئن ۲۰۰۷ تا آوریل ۲۰۱۶ را در زندان زنان IK-14 گذراند. فدرووا به محض ورود به این زندان، برای کار اجباری به بخش پزشکی زندان برده شد. او که در ابتدا از این که از کار در بخش هولناک دوزندگی نجات یافته خوشحال بود در ادامه با چیزهای بسیار وحشتناکی روبرو می شود: «مدام شاهد کتک خوردن زنان بودم، پیر و جوان. آن ها گریه می کردند و عاجزانه درخواست کمک می کردند. من برای پایان دادن به این دیوانگی نزد یوری کوپریانوف [رییس زندان] رفتم تا به این کتک زدن ها پایان دهد و قوانین را رعایت کند». او که دریافت امیدی به اصلاح اوضاع نیست با داستان های هولناک خود از زندان زنان IK-14 به سراغ رسانه های مستقل و سازمان های غیر دولتی رفت تا آن ها را از آنچه که در زندان می گذرد مطلع نماید. یک پرونده تحقیقاتی در این مورد باز شد اما بعد از این که فدرووا از بردن نام شاهدان خود خودداری کرد این پرونده نیز به سرعت مختومه شد.
وی در مورد علت این کار می گوید: «آن ها از این که بار دیگر دهانشان را باز کنند می ترسیدند زیرا از این واهمه داشتند که این بار دیگر کشته شوند». کابوس سرنوشت یک دختر ۲۱ ساله به نام لنا، که مبتلا به ویروس اچ آی وی بود هنوز هم دست از سر فدرووا بر نمی دارد. وی در این باره می گوید: «در ۱۳ جولای ۲۰۱۳، او در بغلم جان داد. او یک دختر بسیار جوان بود که علیرغم بیماری اش می توانست زندگی طولانی و شادی داشته باشد. تنها ۴۰ روز تا آزادی اش باقی مانده بود. در حالی که قلبش هنوز هم می زد ما دو ساعت برای نجات جانش تلاش کردیم. دو روز قبل از این که بمیرد، لنا مانند کسی که مست کرده تلو تلو خوران خود را به بخش پزشکی رساند. روی تمام بدنش جای کبودی بود. آن ها او را زده بودند زیرا درمان ضد ویروسی کرده بود و قادر به انجام کاری که مدیر کارگاه از او می خواست نبود».
بیشتر بخوانید: ۱۰ داستان باورنکردنی و حیرت آور از زنانی که موفق به فرار از زندان شدند
به نظرم جزو سرگرم کننده ترین و جالب ترین مطالب سایت بود
ابوغریب چی؟ یادتون شد؟!
زیادم سخت و وحشتناک نبود!
بشخصه خدمتی که در دوران سربازی کردم خیلی وحشتناک تر از این چیزیایی بود که اینجا نوشته بود!هفده ساعت کار سخته؟ما در زمان خدمت فقط شبی دو ساعت زمان خواب داشتیم و باقی زمان رو کار میکردیم(به علت کمبود نیرو مجبور بودن از ما کار بکشن)؛بقدری بیخوابی فشار میاورد بهمون که بمحض نشستن غیر ارادی فوری خوابمون میبرد (اما اجازه نداشتیم و نمیتونستیم بخابیم)…
بدترین غذا ها و حداقل امکانات بهداشتی هم موجود نبود.
به سربازان توهین میشد و حتی کتک زده میشدن…خیلی از موهای سرم سفید شد و ریزش کرد در حین خدمت… تا دو سال بعد از خدمت شبها خواب سختی ها و خاطرات بد خدمت رو میدیدم و از وسط خواب بیدارم میشدم و حالم بد میشد،ما بدون مرتکب شدن به هیچ جرمی بدترین ضربات روحی و جسمی رو خوردیم…حالا طرف تو این مقاله ادم کشته دیگه!
باهات موافقم هرچند خدمت من به سختی تو نبود شاید ولی حداقل امکانات بهداشتی نبود توی پادگان .