حامد محمدی بعد از ساخت اکسیدان، فیلم کمدی دیگری خلق کره و زوج کمدی موفق فیلم پیشین خود را در اثر جدید خود نیز به کار گرفته است. امیر جعفری و جواد عزتی زوجی هستند که به اصطلاح عام به هم میآیند و شیمی خوبی بین این دو بازیگر برقرار است. محمدی ترکیب دیگری از این زوج را در فیلم چهارانگشت آفریده و این بار به جای انکه پدرش، منوچهر محمدی، در نقش تهیه کننده حضور پیدا کند، سکان تهیه کنندگی را به حمید پنداشته داده است. فیلم چهارانگشت درباره سفر داماد یکی از دولتمردان به کامبوج و سپس به تایلند است و مشاورش نیز در این سفر کنار اوست.
حمید پنداشته پیش از چهارانگشت فیلم خانم یایا را تهیه کنندگی کرده بود و از آنجا که هر دو فیلم در تایلند روایت میشوند، به نظر میرسد که پنداشته روابط خوبی با تایلندیها دارد! اما جدا از این مورد باید گفت که به علت عدم استقبال مخاطبین به فیلم یایا، نام پنداشته و سوژه سفر به تایلند فیلم برخی تماشاگران را به این واهمه سوق میدهد که نکند دوباره با فیلم بی سر و تهی همچون خانم یایا روبرو هستند؟ پاسخ سوال اینجاست که فیلم چهار انگشت ربطی به ژست و سوژه و فرم خانم یایا ندارد و دقیقا مسیری را میرود که برخی فیلمهای کمدی امروزی میروند: شوخی با خط قرمزها و گذاشتن یک شخص (ترجیحا حاج آقای مذهبی مرتبط با بدنه حاکمیت) در کنار این خطوط.
فیلم چهارانگشت با برچسب بالای دوازده سال به اکران در آمده (البته این برچسب سر در برخی سینماهای نمایش دهنده فیلم نیست که جای تعجب دارد) و باید گفت که شوخیهای جنسی و موارد مورد دار فیلم به پای اثری چون رحمان ۱۴۰۰ نمیرسد و با فیلمی خانوادگیتر روبرو هستیم. همچنین بازیهای دو هنرپیشه اصلی فیلم خوب و حساب شده است اما در کل با اثری ضعیف روبرو هستیم.
ضعف فیلم چهارانگشت به فیلمنامه کلیشهای و بی سر و ته آن برمیگردد و البته ناگفته نماند که فیلم با اینکه مثلا کمدی است اما در نهایت شاید تعداد صحنههای خندهدار به انگشتان یک دست هم نرسد. تنها مسالهای که میتواند باعث این شود که تماشاگر فیلم را تحمل کند، همان شیمی خوب و بازی قوی بین دو بازیگر اصلی است (و شاید بتوان گفت تنها بازیگران فیلم چرا که دیگر شخصیتها بسیار فرعی هستند و عملا نقشی در فیلم ندارند)
حقیقت این است که سازندگان فیلمهای ایرانی به این نکته پی بردند که شوخی با سفر مردان ایرانی به تایلند و پاتایا، یک سوژه ناب میتواند باشد ولی مشکل اینجاست که خطوط قرمز در فرهنگ و سینمای ما به حدی پررنگ است که به هیچ وجه نمیتوان یک فیلم کمدی از سفر به تایلند در آورد. فیلمهای کمدی از این دست در سینمای بی قید و بند هالیوود وجود دارند و از قضا موفق هم هستند (نمونهاش فیلم سینمایی Euro Trip) ولیکن همگی میدانیم که سوژه سفر به تایلند تا چه حد به ممیزی نزدیک است و طبیعتا نمیتوان در سینمای ایران به این ممیزیها درست پرداخت.
اصرار فیلمسازان ایرانی به ساخت چنین موضوعی، برای من غیرقابل درک است و شاید بد نباشد تا این سوژه را بعد از ناموفق بودن فیلمهایی همچون خانم یایا و همین فیلم چهارانگشت، بوسید و کنار گذاشت. من سالوادور نیستم، تگزاس، مصادره و…. هم آثاری بودند که در آن با سفر به فرنگ شوخیهای فراوانی شده بود و گرچه هیچکدام نتوانستند آنچنان که باید موفق عمل کنند، اما به مراتب از آثاری چون خانم یایا و چهارانگشت عملکرد بهتری چه در برابر تماشاگران و چه در گیشه داشتند.
مردی مذهبی که قصد دارد در انتخابات آینده مجلس هم شرکت کند، به دروغ به خانواده و دوستانش میگوید که عازم سفر مکه است و بعد به همراه مشاور خود به کامبوج میرود تا همسر موقت خود را در آنجا ملاقات کند. در کامبوج متوجه میشود که زن آسیاییاش، او را قال گذاشته و به تایلند رفته و با یک آمریکایی به عقد دائم در آمده است. او به همراه مشاور خود به تایلند میرود تا همسرش را پیدا کند و در این سفر با موارد متعددی روبرو میشود، مواردی که از تیغ خودسانسوری در امان نماندهاند و نهایتا به باغ وحش و معابد تایلند ختم شدهاند. (البته کارگردان دیگر زورش را هم زده و شوخیها را به سالن ماساژ هم میکشاند و آن را سریع جمع میکند.)
فیلمبرداری فیلم چهارانگشت به شدت ضعف دارد و متاسفانه فیلمبردار به هیچ وجه نتوانسته اقلیم زیبای تایلند را در قاب دوربین خود به تصویر بکشد (البته شاید همان معضل مشکل خودسانسوری هم در این قابهای کج سلیقه بیتاثیر نبوده است) در عوض با موسیقی خوبی روبرو هستیم که کاملا با ریتم و داستان فیلم هماهنگ بوده و میتواند مخاطب را به وجد بیاورد. بخش موسیقی آنقدر قوی و خوب کار شده که به جرات میتوان ادعا کرد آهنگ تیتراژ پایانی فیلم نیز به تنهایی از تمام مدت نود دقیقه فیلم جذابتر است!
چهارانگشت یک پسرفت شدید برای حامد محمدی حساب میشود و به هیچ وجه نمیتواند مانند اکسیدان یک فیلم کمدی سرگرم کننده باشد. محمدی در چهارانگشت درگیر خطوط قرمزی شده که دست و پایش را بسته و نمیداند در این منجلاب باید چه کند و به همین خاطر رو به مسخرهترین و بیمزهترین شوخیها میآورد. از نظر من او باید از داشتن امیر جعفری و جواد عزتی در فیلمش خدا را شاکر باشد چرا که بدون حضور این دو نفر، چهارانگشت عملا هیچ چیزی برای گفتن ندارد.
تیغ خود سانسوری؟
این چه عبارت مسخره ایه؟؟
مگه دگر سانسوری هم داریم؟؟؟
همه جای دنیا فیلم رو برای مردم کشور خودش گون سانسور می کنن. حالا یه کشوری کمتر یه کشور بیشتر.
اگر همه دیدگاها به تعصبات مذهبی ختم شود میشود همین که شما بیان نمودی و گزارش تسنیم هم بر همبن پایه بود ؛روال یک واقعه اجتماعی هست که در دولتمردان کم دیده نشده این واقعیت ها و دقیقا درجامعه و زیر پوست پنهان سیاست ها و مسائل اجتماعی شاهد اتفاقاتی این چنینی هستیم :حداقل بخشی سرگرم کننده بود در مجموع و ماهیتا نه توهین به دین اسلام محسوب میشد نه رواج بودایی ات