تاکنون برایتان پیش آمده وقتی مامور بازرسی فرودگاه از شما درخواست میکند تا دستهایتان را بالا بگیرید که بدنتان را اسکن کند، عصبی و مضطرب شوید؟ یا شده مثلا وقتی برای اولین بار در خیابانهای یک کشور جدید پا میگذارید از اینکه نمیدانید چه اتفاقهایی در انتظارتان است یا با این سوال ذهنی که آیا هتلتان همان چیزی است که در سایت دیدهاید یا نه حس عصبی بودن و کمی گیجی داشته باشید؟
این احساسات گنگ و همراه با ترس و نگرانی که اغلب ما تجربه میکنیم برای بسیاری از افراد تراجنسیتی پررنگتر و شدیدتر است.
چنین نگرانیهایی به قدری شدید هستند که مثلا فردی همچون «ملیسا» – یک تراجنسیتی – را بیش از ۲۰ سال در وحشت خروج از کشور قرار داده بود تا اینکه سرانجام او توانست بر این ترس غلبه کرده و در دهههای ۲۰ و ۳۰ زندگی خود به گوشه و کنار جهان سفر کند؛ از جمله باید به سفرهایش به قارههای آسیا و آفریقا اشاره کرد. این تحول عظیم برای فردی که بیست سال اول زندگیاش در ترس سپری شده بود و پایش را از آمریکا بیرون نگذاشته بود بسیار خواندنی و جالب است.
چه عاملی باعث شد تا ملیسا سرانجام نگرانیهای حاصل از ترنس بودنش را کنار بگذارد؟ جنسیت او، یا در واقع باید توصیف او از جنسیتش را عامل کمککننده برای غلبه بر ترسش دانست. او شبیه به زنان شد. همانچیزی که تصور میکرد هست.
تنها مشکل این بود که او نمیتوانست کارتهای شناسایی خود همچون پاسپورتش را تغییر دهد و دلیلش هم قوانین بینالمللی و محدودیتهای رایج در جهان بشری بود.
داشتن پاسپورتی که جنسیتی متفاوت از آنچه او میخواست را نشان میداد برایش میتوانست دردسرهای زیادی درست کند. این مشکلی است که تقریبا همه ترنسها با آن مواجه هستند. این افراد عموما خود را به صورت جنسیتی متفاوت با آنچه ظاهرشان نشان میدهد، میدانند. اما در طول سفر به دیگر کشورها ممکن است در موقعیتهایی قرار بگیرند که برایشان منع قانونی وجود داشته باشد و همین امر برای آنها چه به لحاظ فیزیکی و چه به لحاظ روانشناسی میتواند تبعات منفی گستردهای بدنبال داشته باشد.
در اینجا باید بدانید که ترنسجندر یک گرایش جنسی نیست و به افراد، عقاید و گروههایی گفته میشود که مایل به تغییر قواعد فرهنگی و اجتماعی و فیزیکی نقش جنسیتی خود هستند.
همچنین باید بدانید که تراجنسی (ترنسکشوال) و ترنسجندر کاملا از هم متفاوت هستند؛ هم در بحث پزشکی و هم در بحث روانشناسی.
ترنسکشوال برخلاف ترنسجندرها به تغییر در اندامهای جنسی میپردازد.
اما ترنسجندرها مایل هستند بدون اعمال جراحی تغییر جنسیت و مراحل پزشکی به صورت جنس مخالف زندگی کنند.
ترنسهای آمریکا در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما پس از نزدیک به ۹ ماه تلاش توانستند قوانین این کشور را تغییر داده و بدون عمل جراحی، نام و جنسیت خود را در کارتهای شناساییشان تغییر دهند.
بر اساس قانونی که به «حق نهم» شناخته میشد، گفته شده بود تبعیض جنسیتی شامل هویت جنسی هم میشود و نباید اعمال شود.
براساس فرمان پرزیدنت اوباما (رئیس جمهور وقت آمریکا)، در مدارس به دانش آموزان اجازه داده شد تا بر اساس گرایش جنسی و نه بر اساس جنسیتی که با آن به دنیا آمدهاند، از سرویسهای بهداشتی استفاده کنند.
با دستیابی به این حق، ملیسا میتوانست با هویتی که به آن گرایش دارد به هر کجا که میخواهد سفر کند.
افراد ترنسجندر حتی در شهر و محل زندگی خود هم در معرض آزار و اذیتها، تبعیضها و حتی خشونت قرار دارند و به همین خاطر خیلی راحت نیستند که دل به دریا بزنند و به کشورهای دیگر سفر کنند.
انجمن ترنسجندرهای آمریکا در این رابطه میگوید زنان ترنس، مخصوصا ترنسهای رنگین پوست بیشتر از مردان ترنس مورد آزار قرار میگیرند.
حالا تصور کنید اگر این افراد بخواهند مسافرت بروند، ترسهای بیشتری را تجربه خواهند کرد، از عبور از قسمت بازرسی فرودگاه گرفته تا اجاره آپارتمان و حضور در مکانهای عمومی.
همچنین داشتن شغلی که به واسطه آن باید سفر کرد و ماموریت رفت هم برای ترنسجندرها ممکن نیست. این در حالیست که این افراد اغلب بیکار و بعضا بیخانمان هستند و دلیل این فقر نیز چیزی نیست جز نگاه جامعه به آنها و طرزفکرشان. این نگاهها در طول سفر به کشورهای دیگر بیشتر و محسوستر است و در نتیجه مشکلات بیشتری برای این افراد ایجاد میکند.
مشکلات سفر با هواپیما برای ترنسها
مفهوم جنس و جنسیت در دهههای اخیر تغییرات بسیاری یافته است. تا حدود ۵۰ سال پیش تنها زن و مرد به عنوان دو جنس و جنسیت مشخص و متمایز شناخته شده و سایر گرایشهای جنسیتی بیماری تلقی میشدند. اکنون اما جنسیت یک مفهوم سیال است و افراد محکوم به پذیرفتن یک هویت ثابت نیستند.
در این میان نیز کسانی هستند که در تلاشند مرزها را جابجا کنند و فرمهای جدیدی از جنسیت را شکل دهند؛ افرادی که با استفاده از هورمون درمانی میخواهند نه مرد باشند و نه زن. این افراد را «خارج از جنسیت یا کوئیر» میخوانند.
«جان» یک «کوئیر» است که تقریبا در همه سفرهای خود با مشکلاتی مربوط به جنسیتش مواجه بوده است. او یک بار تجربه بسیاری تلخی با Airbnb داشته. او هنگام اجاره اتاق تصور میکرده که صاحبخانه یک دگرباش است اما پس از رسیدن به محل متوجه میشود او یک مرد معمولی است. همین سبب ترس جان میشود و خیال میکند که این مرد ممکن است شب مخفیانه به اتاق او وارد شود.
تجربه دیگر او این بوده که یک بار راننده که متوجه دگرباش بودن جان میشود وسط راه او را پیاده میکند.
جان همچنین تعریف میکند یک بار در فرودگاه قصد سفر از نیویورک به مقصد روچستر را داشته که مامور اداره امنیت حمل و نقل (که زن بوده) به طور ناگهانی سینه جان را لمس میکند و زیر لب میگوید که چه اشتباهی کرده که تصور میکرده «جان» باید مرد باشد اما او در واقع زن است!
سپس در دفتر حراست جان مجبور میشود لباسهایش را عوض کند و به جنسیت بدنی خود که زن است برگردد. زیرا ماموران امنیتی بر این باور بودند که چنین چیزی سبب سردرگمی آنها میشود و این مساله میتواند امنیت دیگران را به خطر بیندازد.
این کارها سبب میشود تا سفر کردن برای افراد تراجنسی مشکل و مشکلتر شود.
البته برخی کمپانیها همانند خطوط هوایی آمریکا، JetBlue، دلتا و دیگر ایرلاینهای آمریکایی اخیرا اعلام کردند که نانباینری بودن افراد را در بلیطهای خود وارد خواهند کرد.
مشکلات بازرسی بدنی در ترمینالهای زمینی و هوایی
برخی از ترنسها برای مواجه نشدن با مشکلات اسکن و بازرسیهای بدنی ترجیح میدهند روشهای دیگری از سفر را انتخاب کنند.
ماموران امنیتی چون با مواردی غیر از آنچه در ظاهر میبینند مواجه میشوند به خودشان اجازه میدهند سوالات نامربوط بپرسند و این مساله برای ترنسها آزاردهنده است.
یک خانم ترنسجدر که قصد سفر از آفریقای جنوبی به سمت آرژانتین را داشته تا در یک کنفرانس در رابطه با حقوق ترنسها شرکت کند با صحنه بسیار دردناکی مواجه میشود، ۵ نفر از مسافران پس از اینکه متوجه میشوند یک ترنسجندر در کنار آنها نشسته جای خود را عوض میکنند.
دیگر مشقات سفر برای یک فرد ترنس
پس از عبور از دست ماموران امنیتی فرودگاهها که اضطراب و ناراحتی زیادی را برای ترنسها به وجود میآورد، این افراد در طول سفر در شهرهای مقصد هم آسایس و امنیت ندارند.
«بتانی گریس» تعریف میکند در مهر سال ۲۰۱۷ از محل کنفرانس خود به سمت فرودگاه اوبر (مشابه اسنپ ایرانی) میگیرد. راننده پس از دیدن او میپرسد که آیا تو بتانی هستی و بعد از تایید بتانی، راننده سرش را تکان میدهد و میرود.
البته «اوبر» برای این اتفاق عذرخواهی و آن راننده را اخراج کرد. اما این ها گوشهای از مشکلاتی است که ترنسها در سراسر جهان تجربه میکنند.
فرق داشتن قوانین در کشورهای مختلف برای ترنسها خطرساز است
«دزیره» یک لزبین است که همیشه دیگران او را مرد تصور میکنند. یک بار که او قصد سفر به جمهوری دومینیکن را داشته، مجبور میشود در میانه مسیر چند ساعتی در یک روستای کوچک توقف داشته باشد. چند دقیقه بعد یک مامور پلیس سراغش میآید و او را به اداره پلیس میبرد. ماموران شروع میکنند به پرسیدن سوالات نامربوط و با بازجوییهای بیمورد او را اذیت میکنند تا بدانند که دزیره زن است یا مرد.
آنها حتی یک زن زندانی را از سلول میآورند و از او میخواهند با بازرسی بدنی دزیره ببینند که آیا اندام جنسی مردانه دارد یا خیر.
این تجربه سفر بسیار ناخوشایندی برای این زن بدنبال داشته و آنجا متوجه شده که بقیه چه تفکرات عجیبی میتوانند نسبت به او و گرایشاتش داشته باشند.
در آخر بگوییم که همه مردم جهان با آگاهی و درک اینکه انسان ممکن است صرفا زن یا مرد نباشد و گرایشات دیگری داشته باشد میتوانند به ترنسها کمک کنند تا بخش بزرگی از ترسها، نگرانیها و مشکلات این افراد از روی دوششان برداشته شود.
البته مایه امیدواری این است زنهای ترنس یا همان ترنسهای «ام تو اف» که به هنگام تولد جنسیت پسر به آنها منتسب شده اما خود را زن میدانند، فارغ از این که عمل تطبیق جنسیت انجام داده باشند یا خیر، در سالهای گذشته توسط بخش بزرگی از مردم و همچنین مجامع رسمی و دولتها به عنوان زن شناخته شدهاند. مردان ترنس که به هنگام تولد جنسیت دختر به آنها منتسب شده نیز مرد شناخته شدهاند.
به همین سبب، زنان ترنس، وارد فضاهای مختص زنان و مردان ترنس وارد فضاهای مختص مردان شده اند.
یکی از چالشهای اساسی درباره ترنسکشوالها در ایران، نبود قانون منسجم، شفاف و جامع در این خصوص است.
در قوانین اصلی ما دو تا سه ماده به صورت پراکنده و محدود به بحث ترنسها پرداخته است. ۱) ماده ۹۳۹ قانون مدنی که درباره وضع تعیین ارث است و از واژه خنثی هم درباره ترنسها استفاده کرده. ۲) بند ۱۸ ماده ۲۴ قانون حمایت از خانواده که دادگاه صالح برای رسیدگی به درخواست تغییر جنسیت را دادگاه خانواده اعلام کرده است. ۳) در نهایت ماده ۳۳ آیین نامه سازمان نظام وظیفه که مربوط به معافیتهای اعصاب و روان است.
نظر شما در رابطه با دگرباشها چیست؟ دیدگاههای خود را در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.
حال شما خوبه؟
این چرت و پرتی ها چیه مینویسید
بیماری رو باید درمان کرد نه اینکه بهش هویت داد
بیماری؟ کدوم بیماری؟
تراجنسیتی بیماری نیست. یه حقه. طرف تراجنسیتی به دنیا میاد. همونطور که یه مرد مرد به دنیا میاد یه زن زن. ایا کسی گفته مرد بودن بیماریه؟ یا زن بودن بیماریه؟
تراجنسیتی همینه.
ببین وقتی نمیتونی درک کنی نظر نده،یسریا میگن اعتیاد بیماریه جرم نیست بیماری چیزیه ک طرف نمیخواد مبتلا بشه ولی میشه دقیقا عین ما ترنسا،خیلیا میگن مقصر خودتی تو خودت میخوای اینجوری باشی ولی کدوم خری دلش میخواد اذیت شه وقتی تو هیچ جمعی جایی نداره نه تو جمع دخترا نه پسرا درسته باید درمان شه ولی باید یه راهی هم برا درمان باشه ک نیست فقط باید بسوزیمو بسازیم کسایی درک نمیکنن واقعا خیلی کثافتن?
هیچ کس دوست نداره مریض باشه اما ممکنه مریض بشه منظورم اینه که از این زاویه نمیشه متقاعد سازی کرد که مثلا “چه کسی دوست داره از جامعه ترد بشه مگر مرض داره “و نکته دیگه اینکه هرکسی آزاده که کشور ، دین ،جنسیت و هرچیزی که باهاش به دنیا آمده را تغییر بده و اساسا نباید به خاطرش جواب پس بده ولی متاسفانه اینطوریه.
این فمنیسمای از دماغ افتاده کم بودن اینام اضافه شدن. یهویی بگین ما زندگی نکنیم دیگه تا جا اینا تنگ نشه. یه قرص بدین بخورن خوب میشن
فکر کنم مغاله برای ما ها نوشته شده بود ک کامل درک کنیم و فرهنگسازی شه ن ک کامنتای اینطوری بنویسیم
چرا اخر این مقالم باز اخرش بود نظر شما چیست اگر فرهنگسازی بود ک نباید اینطوری تموم میشد ک
زر نزن
اول باید خودت رو درمان کنن