نگاهی به فیلم زغال؛ جنگ غیرت با زندگی [فجر جهانی ۳۷]

نگاهی به فیلم زغال؛ جنگ غیرت با زندگی [فجر جهانی ۳۷]

طی سال‌های اخیر جشنواره جهانی فجر به محل مناسبی برای معرفی فیلم‌سازان جوان تبدیل شده. در سی و هفتمین دوره جشنواره جهانی فجر هم شاهد نمایش فیلم زغال به کارگردانی اسماعیل منصف هستیم؛ فیلم‌سازی که در اولین اثر سینمایی بلند خود حسابی درخشیده است.

فیلم KÖMÜR (به فارسی: زغال) داستان پیرمردی با نام غیرت (نادر افتخار زاده) را در یکی از روستاهای ترک زبان ایران روایت می‌کند. پسر او یعنی یاشار (فرید ادهمی) برای عروسی خواهرش از زندان مرخصی می‌گیرد اما به طور کاملا ناگهانی ناپدید می‌شود تا غیرت با چالشی جدید چه برای پس دادن پول طلب‌کار و چه پیدا کردن پسر گم‌شده‌اش روبرو شود.

داستان زغال در ابتدای راه رنگ و لعابی کاملا سر راست و ساده دارد اما اتفاقات مختلفی به صورت پلکانی در این فیلم رخ می‌دهند که وضعیت غیرت و داستان زندگی او را پیچیده‌تر می‌کند. غیرت که تا به این لحظه زندگی خود از راه حلال درآمد کمی به دست آورده و در گوشه‌ای زندگی خانواده‌اش را تامین کرده، حال از سمتی با فشار از دست رفتن آبرویش روبرو بوده و از سمتی دیگر باید پول فردی که یاشار از او دزدی کرده را پس بدهد.

شرایط ویژه‌ای که برای غیرت ایجاد می‌شود. این کاراکتر را وارد سفری می‌کند که در انتهای آن با تغییر کامل شخصیت او روبرو خواهیم بود. واکنش غیرت نسبت به افراد و موضوعات مختلف متانسب با اتفاقاتی که طی داستان رخ می‌دهند تغییر می‌کند. همین قضیه منجر می‌شود تا پیام فیلم به شکل کاملا قابل فهمی به مخاطب برسد.

زغال قصد دارد مشکلات افراد کم‌توان از نظر مالی در مواجهه با مشکلات پیش‌بینی نشده و به نوعی سقوط انسان‌هایی که در لبه پرتگاه در حال قدم برداشتن هستند را نشان بدهد و این کار چه با پردازش قصه و چه با روایت دوربین، به زیبایی به نمایش درآمده است. اسماعیل منصف طی این فیلم از نمادهای مختلفی برای روایت قصه خود استفاده کرده است. انتخاب اسم «غیرت» برای شخصیت اصلی، قرار گرفتن خانه او در لبه پرتگاه و تصویرهای سرد و ساکت زغال به خوبی چنین موضوعی را نشان می‌دهند.

موسیقی فیلم‌ هم به خوبی با تصویر و محل رخ دادن داستان که یکی از مناطق ترک نشین ایران است، هماهنگ شده و نوای زیبای کمانچه کاملا به فضایی که غیرت و پسرش درگیر آن شده‌اند، نزدیک است.

اگر چه شاید به خاطر نگاه متفاوت کارگردان به این فیلم نتوان از موضوع نسبتا تکراری زغال ایراد گرفت، پرداخت داستان طی مدت زمان ۹۰ دقیقه‌ای فیلم گاهی اوقات بیش از اندازه کند می‌شود. خلق مکث و سکوت‌های فراوان به همراه تصویرهای سرد به خوبی جو منحصر به فردی را برای این فیلم ایجاد کرده اما از سوی دیگر با تعداد زیادی صحنه اضافه روبرو هستیم که نه وظیفه‌ای برای پیش بردن داستان دارند و نه حتی به بالا نگه داشتن ریتم فیلم کمک می‌کنند.

کار به جایی می رسد که چندباری شاهد سکانس‌های مشابه هستیم که از نظر ماهیت هیچ تفاوتی بین آن‌ها وجود ندارد و قطعا مخاطب از تماشای آن‌ها خسته خواهد شد.

جدا از بازی بسیار خوب نادر افتخار زاده و ژیلا شاهی که تنها بازیگر شناخته شده زغال است، منصف بقیه نقش‌ها را به بازیگران تازه‌کار و کمتر شناخته شده‌ای سپرده است. این بازی‌های نسبتا ضعیف در بعضی موارد مثل پرداخت شخصیت منفی اصلی فیلم یا ایجاد صحنه‌های احساسی، زغال را دچار مشکل کرده و از رسیدن کارگردان به هدفش جلوگیری می‌کند.

به جز غیرت که طی فیلم دچار تغییر و تحول شده و رفتارهایی در حد و اندازه یک «شخصیت اصلی» دارد. بقیه کاراکترها، حتی شخصیت‌های مهمی مثل جلیل و حسین به عنوان نقش‌های منفی، از یک تیپ بازاری مال اندوز فراتر نمی‌روند و به همین دلیل شاید تصمیم‌های آن‌ها برای شما چندان مهم نبوده و حتی در بسیاری از موارد حالت کلیشه‌ای پیدا کند.

اسماعیل منصف با ساخت فیلم‌های کوتاه «اویان»، «زیر پرچم»، «آغلا»، آرداک و کارگردانی مستند «گریه کن» برای یکی از تلویزیون‌های فرانسه، کارنامه خوبی را به عنوان یک فیلم‌ساز جوان برای خود دست و پا کرده و با زغال هم یک قدم رو به جلو بر داشته است.

قصه غیرت و سرنوشت او در این فیلم حسابی خوب از آب در آمده و فیلم‌برداری و موسیقی دوست داشتنی زغال آن را بهتر هم می‌کند. البته سکانس‌های نسبتا طولانی و بازی‌های نسبتا ضعیف از کاراکترهای مکمل باعث می‌شود دنبال کردن این اثر در بعضی از دقایق خود سخت‌تر از سایر بخش‌ها باشد.

مطالب مرتبط
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
دیجیاتو
بدون نظر

ورود