پایان نمایشگاه بی‌رونق کتاب تهران با جولان «بی‌شعوری» و کتاب‌های روانشناسی و کنکور

تلاش تحسین برانگیز چینی ها در ترجمه آثار خود به فارسی

پایان نمایشگاه بی‌رونق کتاب تهران با جولان «بی‌شعوری» و کتاب‌های روانشناسی و کنکور

نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، روز گذشته به کار خود پایان داد تا کارنامه سی و دومین دوره نمایشگاه کتاب در سال سخت تحریمی و رکود تورمی ۹۸، به پایان برسد. مردم در این دوره، قریب به ۱۰۰ میلیارد تومان کتاب خرید کردند که به نسبت سال گذشته، ۳۷ درصد افزایش را نشان میدهد.

این افزایش، بیشتر ناشی از افزایش عجیب قیمت کتاب است که در سالهای اخیر با افزایش قیمت ارز و کاغذ، کتاب نیز به فهرست کالاهای لاکچری اضافه شد. مردم کلا کم کتاب می‌خوانند و بیشتر به لایک و فالو مشغول هستند! دانش‌آموزان و دانشجوها نیز به دنبال جزوه! این یعنی اقتصاد نشر، رو به زوال.

نمایشگاه کتاب هم‌چنان در بدترین زمان ممکن برگزار می شود. در هفته دوم اردیبهشت ماه، مردم به فکر همه چیز هستند جز خرید کتاب! نه دانشجو نیاز چندانی به کتاب برای آمادگی در آزمون های خرداد و تیر دارد و نه دانش اموزان، برای آزمون های نهایی خرداد، لنگ کتاب هستند. حتی کنکوری ها نیز، اردیبهشت، وقت مرور آنهاست و نه کتابخوانی. نمایشگاه کتاب از جنبه زمان برگزاری، زمان خوبی ندارد و جایگاه غرفه ها نیز  چون بر اساس حروف الفبای ناشران است، مشکلات زیادی را برای مراجعه کننده به ارمغان می آورد.

نمایشگاه کتاب تهران ۹۸ اختتامیه خود را ثبت کرد. نمایشگاهی که هر سال به فروشگاهی بزرگ با کتابهای تکراری شبیه تر می شود؛ کتاب هایی که اگرچه هیچ تغییری نمی کنند اما قیمتشان بالا و بالاتر می رود. گشتی در نمایشگاه کتاب تهران به خوبی نشان می دهد که این نمایشگاه دیگر جایی برای اهل مطالعه نیست.

نمایشگاه امسال مملو بود از جوانانی که برای تفریح و سلفی و گذران وقت، رهسپار میعادگاه کتابخوان های تهران شده اند. ناشران مختلف و حتی آنانی که در حوزه های تخصصی کار می کردند، اگرچه غرفه های شلوغی داشتند اما عملا کتاب به فروش نمی رفت. مردم، داغ نان دارند و نه کتاب. این، عصاره حرف خیلی ها بود. رهبر انقلاب هم در بازدید ۳ ساعته از  نمایشگاه، از وزیر خواست مشکل کاغذ را حل کند. اینطوری نمی شود . . .

حتما بخوانید: رمان‌های پر فروش ایران در ۵۰ سال اخیر

نمایشگاه کتاب تهران
غرفه چین در نمایشگاه کتاب امسال به عنوان مهمان ویژه

در حوزه های دیگر که کتب متفرقه و بلااستفاده شبه علمی (شبه روانشناسی، شبه اقتصادی و شبه سیاسی) موجود بود نیز فضا بیشتر شبیه به فضایی بود که هر روزه در خیابان دهم فروردین و خیابان های اطراف میدان انقلاب شاهد هستیم.

قورباغه ات را قورت بده، موفقیت در چند روز، برایان تریسی، بیشعوری، کوروش کبیر و… ؛ این ها بیشتر از همه به چشم می خورد و غرفه داران زیادی آن ها را عرضه می کردند.

بعد از آن نوبت به ناشرانی می رسید که مرکز اصلی فعالیتشان در شهر قم بود. جالب آنکه آنها نیز فروشی نداشتند و تقریبا همگان شاهد عبور و مرور بودند. گویی نمایشگاه کتاب، محلی برای گذر کردن مردم از یک سو به سوی دیگر بود که در این میان چند کتاب را هم نگاه می کردند.

بن های دانشجویی

برای دوربین همیشه روشن سیمای جمهوری اسلامی هم همین کافی بود تا این رفت و آمدها را ثبت کنند و بر اساس همانها “فوتیج” بگیرند. همچنین آنچه که بیشتر امسال وجود داشت، پرسش عمده بعضی از خریداران از مسئولان فروش بود. پرسش «بن هم قبول می کنید؟» رایج ترین سوالی بود که امسال مطرح شد.

بن های دانشجویی هر سال به دانشجویان به مبلغ بسیار ناچیز عرضه می شود. امسال دانشجویان با پرداخت ۹۰ هزار تومان، بن های ۱۵۰ هزار تومانی گرفتند.

بن کارت‌های دانشجویی امسال ۱.۵۰۰.۰۰۰ ریال بود که ۶۰۰.۰۰۰ ریال آن به عنوان یارانه کتاب توسط معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ۹۰۰.۰۰۰ ریال آن نیز توسط شخص دریافت کننده کارت پرداخت شد. این در حالیست که کتاب به علت عمده و مشخص بالا رفتن نرخ کاغذ، بیشترین افزایش قیمت را در حوزه فرهنگی داشت و با مبلغ یارانه ای دولت، به سختی می توان ۲ کتاب تخصصی را خریداری کرد.

نمایشگاه کتاب تهران، محلی برای رونمایی و عرضه و سخنرانی نیست. اینجا یک فروشگاه بزرگ کتاب است که بعضا بازاریابان می خواهند مخاطب را به خرید بیشتر تشویق کنند. حالا این ناشران نمی خواهند با دست پر از کاغذ به خانه برگردند چرا که هزینه های باربری بسیار سنگین است و مقرون به صرفه نیست.

این تخفیف های عجیب و غریب و چوب حراج زدن به کتاب در همین جهت است که کتاب نباید دوباره به شهرستان برگردد. جالب آنکه در برخی موارد فروشندگان با نوعی ترغیب تهدیدآمیز، به خریداران می گفتند پس از پایان نمایشگاه به هیچ عنوان کتاب الف یا ب را با این قیمت پیدا نخواهند کرد!

یا ناشران باید به دنبال کسب و کار دیگر باشند، یا کتابخوان ها باید برای کتاب، بخشی در سبد اقتصادی ماهانه در نظر بگیرند تا شاهد افزایش روند بیسوادی در کشور نباشیم. فعلا، نه دغدغه دولت نه مردم، «کتاب‌خوانی» نیست!

مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
۲ نظر

ورود

  • تارک اردیبهشت ۱۵, ۱۳۹۸

    مطلب زیبایی بود.
    فقط درد کتاب نیست؛سلیقه موسیقیایی،فیلم های پرفروش و سرگرمی های موردعلاقه مردم رو هم نگاه کنیم می بینیم که این مردم یه چیزیشون مرده…

  • محمد آبان ۱۰, ۱۴۰۰

    سلام
    البته به نظر من حضور جوانان ولو برای چرخ زدن ، در چنین محیط هایی نه تنها بد نیست بلکه بسیار خوب و سازنده است
    شاید همین چرخ زدن ها بعضی را به کتاب علاقه مند کند