هشدار: حاوی اسپویلر اپیزود چهارم، فصل هشتم «بازی تاج و تخت»، «آخرین استارک ها»
جبهه زندگان در سومین اپیزود از فصل هشتم «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) برنده نبرد وینترفل شده و بزرگترین تهدید ماوراءالطبیعه ای که تاکنون سرزمین های هفت قلمرو با آن مواجه شده بود را شکست دادند. اما هنوز نبرد بزرگی در میان انسان ها باقی مانده است. در چهارمین اپیزود فصل پایانی سریال با عنوان «آخرین استارک ها» (The Last of the Starks)، کسانی که از نزاع با پادشاه شب و ارتش مردگان او جان سالم به در بردند در یک ضیافت کوتاه پیروزی خود را با میگساری، بازی کردن و چند مورد روابط عاشقانه جشن گرفته و در ادامه به سمت جنوب به راه افتادند تا در «آخرین نبرد»، نبرد علیه سرسی لنیستر، شرکت کنند.
وقتی که دنریس تارگرین، برخی از افراد خاندان استارک و دیگر نیروهای متحد برای رویارویی با سرسی به کینگز لندینگ رسیدند، «بازی تاج و تخت» یک پیچش داستانی بزرگ را به نمایش گذاشت که تصور و گمانه زنی های بسیاری از طرفداران در مورد پایان سریال را دستخوش تغییر کرد: شاید سانسا استارک همان ملکه زیبارویی باشد که سرسی لنیستر را می کشد.
فصل پایانی «بازی تاج و تخت» مدام بر طبل تنش در حال افزایش بین دنریس تارگرین، ملکه بلند پرواز و سانسا استارک می کوبد. سانسا در اپیزود «آخرین استارک ها» برای برادر/پسرعمه خود فاش می کند که او به مادر اژدهایان اعتماد کامل ندارد زیرا او اهمیت زیادی به مردمان وستروس نمی دهد. در این حین، دنریس تارگرین با غم از دست دادن سر جوراه و افشا شدن هویت واقعی معشوقش، جان اسنو، اینکه این دو دیگر نمی توانند رابطه سابق را داشته باشند و جان بیشتر از او برای تکیه زدن بر آیرون ثرون صلاحیت دارد دست و پنجه نرم می کند.
سانسا به مردم خودش اهمیت زیادی داده و بهترین ها را برای وستروس می خواهد اما تمرکز اصلی دنریس روی تخت آیرون ثرون بوده و بهترین ها را برای خودش می خواهد، تقریباً به هر قیمتی. این موضوع باعث می شود که لشکرکشی جبهه شمال به سمت جنوب و درخواست دنریس در کینگز لندینگ از سرسی برای تسلیم شدن بیش از پیش جذاب شود. سرسی با همان بی رحمی و سرسختی همیشگی اش، با خواسته و شرایط دنریس موافقت نکرده و میساندی، مشاور و خدمتکار مخصوص و مورد اعتماد سرسی را به عنوان تنبیه دنریس برای دست نکشیدن از خواسته خود برای دستیابی به آیرون ثرون در برابر چشمان همه گردن می زند. همانطور که در لحظات پایانی این اپیزود دیده می شود، به نظر می رسد که مرگ میساندی، کشته شدن یکی از دو اژدهای باقیمانده او و تمام مشکلات و مصائبی که اخیراً دنریس با آن ها روبرو بوده، او را در بدترین شرایط روحی ممکن قرار داده و به سمت تصمیم و عملی غیرمنتظره و انتقام جویانه سوق می دهد.
به نظر می رسد که او دیگر نمی تواند مانند گذشته منطقی فکر کند و شاید دست از تلاش برای حل کردن نزاع بین خود و سرسی به روش متمدنانه و بدون خونریزی دست برداشته و بخواهد از طریق کشتار و آتش اژدها به چیزی که فکر می کند حق اوست دست پیدا کند. دیوانگی و دست یازیدن به خشونت ظاهراً قریب الوقوع دنریس تارگرین، سانسا را در مقامی قرار می دهد که کاری که بسیاری تاکنون فکر می کردند توسط دنریس انجام می شود را به اتمام برساند: بلند کردن سرسی از روی آیرون ثرون به هر شکل ممکن. در حالی که دنریس در حال سوزاندن کینگز لندینگ و گرفتن انتقام مرگ میساندی – همچنین قتل پدرش، شاه آریس تارگرین (پادشاه دیوانه) بدست جیمی لنیستر در دوران شورش رابرت- است، سانسا می تواند امنیت و سعادتمندی هفت قلمرو را از طریق پایین کشیدن سرسی از قدرت تضمین نماید.
البته موثرترین روش انجام این کار از بین بردن ملکه حاکم کنونی است، کاری که بسیاری متقاعد شده اند توسط سانسا انجام خواهد شد. طرفداران این تئوری پیچیده، برای تایید دیدگاه خود به سراغ پیشگویی های مگی قورباغه می روند که در دوران جوانی سرسی را در جریان آینده اش قرار می دهد. مگی به درستی پیش بینی کرد: سرسی با یک پادشاه (رابرت برثیون) ازدواج خواهد کرد، این پادشاه فرزندان نامشروع زیادی خواهد داشت و سرسی ۳ فرزند به دنیا خواهد آورد (جافری، تومن و میرسلا)، فرزندانش تاج های طلایی بر سر خواهند گذاشت و قبل از مادرشان خواهند مرد و اینکه یک ملکه «جوان تر و زیباتر» در نهایت او را از قدرت پایین کشیده و هر آنچه که برایش عزیز بوده را از او خواهد گرفت.
بسیاری تاکنون بر این باور بودند که منظور از این ملکه زیباتر و جوان تر دنریس تارگرین است اما بعد از اتفاقات اپیزود «آخرین استارک ها»، به نظر می رسد که «بازی تاج و تخت» یک پیچش داستانی بزرگ دیگر در راه داشته و سانسا، ملکه حاکم بر شمال، را در دو اپیزود باقیمانده به عنوان ملکه زیبا و جوانی که در نهایت سرسی را از آیرون ثرون پایین می کشد معرفی نماید. کشتن سرسی برای سانسا بسیار مهم تر و لذت بخش تر از کشتن او توسط دنریس خواهد بود. اگر سرسی توسط دنریس کشته شود می توان آن را تلافی کشته شدن پدرش توسط جیمی، برادر دوقلوی سرسی، دانست. علاوه بر این، چنین کاری به زمامداری سرسی در وستروس پایان داده و او را از آیرون ثرون پایین خواهد کشید. اما کشتن سرسی برای سانسا اهمیت و معنای بسیار بیشتری دارد.
سانسا در مدتی که نامزد جافری برثیون، پسر ارشد سرسی، بود در کینگز لندینگ بزرگ شد، خیلی زود دریافت که شاهان، ملکه ها و مشاوران آن ها تا چه می توانند شیطان صفت باشند و متوجه شد که قدرت نه مناسب افراد ضعیف النفس است و نه افرادی که هیچ مهربانی و شفقتی ندارند. تجربه ای که او در کینگز لندینگ داشت تمامی تصمیمات بعدی او را تحت تاثیر قرار داد، از فرارش از دست رمزی بولتون گرفته تا تصمیم نهاییش در مورد لیتل فینگر و کشتن او. از طرف دیگر امکان دارد ملکه زیبا و جوانی که مگی قورباغه از آن صحبت می کند تحقق یافته و تنها بخش از پیشگویی او که مبهم باقی مانده بحث برادر کوچکتر (valonqar)ی باشد که سرسی را خفه می کند. این پیشگویی در سریال مورد اشاره قرار نگرفته اما در کتاب های مارتین وجود دارد.
برخی بر این باورند که این مارجری تایرل بود که هر چیزی که سرسی عزیز می شمارد- قدرت، زیبایی، غرور و فرزندانش- را پس از ازدواجش با جافری و سپس تامن و تبدیل شدن به ملکه از او گرفت. تکیه دادن مارجری در کنار تامن بر آیرون ثرون، ملکه بودن سرسی را از او گرفت و گرویدن تامن و مارجری به دین هفت (Faith of the Seven) در فصل پنجم «بازی تاج و تخت» برای سرسی به قیمت از دست دادن موهایش، تحقیر شدن و در نهایت پیاده روی توبه عریان در خیابان های کینگز لندینگ تمام شد. در نهایت سرسی مارجری و خانواده اش را با منفجر کردن سپت بیلور از بین برد که در ادامه باعث خودکشی تامن، آخرین فرزند سرسی شد. با توجه به تمام این اتفاقات، برخی بر این باورند که سرسی پیشگویی مگی قورباغه از قبل در مورد سرسی اتفاق افتاده زیرا او تمام چیزهایی که زمانی برایش عزیز بود را از دست داده است و دیگر آن زنی نیست که قبل از ورود مارجری به کینگز لندینگ بود.
در بخش دیگر پیشگویی های مگی قورباغه چنین آمده که وقتی اشک های سرسی او را «در خود غرق» می کنند، برادر کوچکترش «دست هایش را دور حلقوم رنگ پریده او پیچیده و زندگی را از او خواهد گرفت». تنها دو نفری که می توانند این پیشگویی را به حقیقت بدل کنند برادران سرسی، تیریون و جیمی هستند. تیریون اکنون در کینگز لندینگ است و جیمی نیز از وینترفل راه افتاده و برای کاری که خود را آن را «نفرت انگیز» می نامد به سمت پایگاه حکومت خواهر/معشوقه اش در راه است. اگر مارجری همان ملکه زیبا و جوانی بوده که مگی قورباغه از او حرف می زد، یکی از برادران لنیستر همان کسی خواهد بود که سرسی را به قتل می رساند البته به این شرط که سریال «بازی تاج و تخت» مطابق با پیشگویی های مگی قورباغه در کتاب های مارتین پیش برود.
اگر مارجری همان ملکه مورد نظر مگی نباشد نیز انتظار می رود که سانسا بهترین و محتمل ترین گزینه برای برآورده کرده این پیش بینی باشد به خصوص با توجه به این نکته که در پیشگویی های مگی در پیشگویی های سریال، به برادر کوچکتر هیچ اشاره ای نشده است. پایان دادن به حکومت سرسی توسط سانسا غیر منتظره است- بخصوص از دیدگاه سرسی- اما کاملاً منطقی و راضی کننده جلوه می کند. سرسی در اعدام پدر سانسا، ند استارک، دخالت داشت و برای سال های زیادی او را به دور از خانواده اش در کینگز لندینگ به اسارت گرفت. آیا زنی که در نهایت سرسی را می کشد همان زنی است که در نوجوانی مورد شکنجه روحی و جسمی قرار گرفته است؟ به نظر بسیار بی نقص می رسد. سرسی حس عدالت بسیار شاعرانه ای دارد، شاید سانسا هم همینطور باشد!
ینی تخیلتون تو حلقم!
لطفا درمورد مرگ غم انگیز و روابط جیمی و سرسی لنیستر یه مقاله پر و پیمون بنویسید با تچکر.