کنار آمدن با شکست عاطفی اصلاً کار ساده ای نیست، به ویژه به این خاطر که به ما احساس طرد شدن می دهد، برنامه ی روزانه ی زندگی ما را زیر و رو می کند و ما را به انسان غم زده ای تبدیل می کند. اگر تا به حال تجربه ی به هم خوردن رابطه ی عاطفی را داشته باشید، می دانید که دردی که بعد از شکست عاطفی سراسر وجود ما را می گیرد شبیه به هیچ درد دیگری نیست. اما آیا تا به حال به این فکر کرده اید که واقعاً چرا تمام کردن یک رابطه عاطفی تا این حد دردناک است؟ کارشناسان دلایل علمی و روانشناختی این مسأله را پیدا کرده اند.
۱- بعد از شکست عاطفی بدن وارد حالت جنگ یا گریز می شود
بعد از تجربه ی یک شکست عاطفی، به ویژه اگر غیر منتظره رخ داده باشد، بدن ممکن است این تجربه را یک وضعیت اضطراری تلقی کند و وارد حالت «جنگ یا گریز» شود (واکنش جنگ یا گریز به عکس العمل اولیه و غریزی بدن در برابر یک تهدید یا حمله برای نجات جان ما اطلاق می شود). این مسأله باعث تولید هورمون هایی می شود که می توانند بدن را آماده کنند تا بماند و با تهدید مقابله کند یا جانش را بردارد و فرار کند. این حالت همچنین می تواند باعث بالا رفتن ضربان قلب یا لرزش بدن شود.
ماهیچه های ما منقبض می شوند، بی اشتها می شویم، ممکن است دچار مشکلات گوارشی شویم و احتمالاً خوابیدن برایمان سخت می شود. این وضعیت در بلند مدت می تواند منجر به سردرد، معده درد و دردهای عضلانی شود.
اگر متوجه شده اید که شکست عاطفی تان روی بدن تان تأثیر گذاشته، حتماً سعی کنید خواب کافی و تغذیه ی مناسب داشته باشید. احساس ناخوشی بعد از به هم خوردن رابطه ی عاطفی طبیعی است اما اگر مشکلات عاطفی تان، خوردن و خوابیدن را برایتان سخت کرده یا زندگی روزمره ی شما را به طور کامل مختل کرده، حتماً باید به یک متخصص مراجعه کنید.
۲- درد عاطفی ناشی از شکست عاطفی می تواند به صورت درد جسمی احساس شود
فکر نکنید خیال برتان داشته؛ شکستن قلب گاهی واقعاً مثل یک درد فیزیکی احساس می شود و این مسأله بی دلیل نیست. بعضی تحقیقات نشان داده بدن ما گاهی همان واکنشی را به شکست عاطفی نشان می دهد که به درد فیزیکی هم دارد.
طبق تحقیقات، همان بخش هایی از مغز در واکنش به درد فیزیکی فعال می شوند که هنگام واکنش به شکست عاطفی هم فعال می شوند. فرقی نمی کند استخوان دست مان شکسته باشد یا در رابطه ی عاطفی مان شکست خورده باشیم، تقریباً ساختارهای عصبی یکسانی درگیر می شوند و در نتیجه درد را به طور آگاهانه ای تجربه می کنیم.
۳- شکست عاطفی می تواند فعالیت های شیمیایی مغز را تغییر دهد
تحقیقات نشان داده، بعد از شکست عاطفی، میزان تولید انتقال دهنده های عصبی ای مثل دوپامین و سروتونین در بدن کاهش پیدا می کند. این انتقال دهنده ها با احساس لذت و شادی مرتبط هستند.
بلافاصله بعد از وقوع شکست عاطفی، تقریباً دچار همان تغییرات شیمیایی ناگهانی ای می شویم که هنگام ترک اعتیاد رخ می دهد. به دنبال این مسأله، مانند کسی که از چیزی که به آن اعتیاد داشته محروم شده، «هوس» شریک عاطفی سابق مان را می کنیم.
بعد از شکست عاطفی، مغز می تواند وارد یک حالت نیاز و تمنای شدید شود که تمرکز را روی هر چیز و کاری سخت می کند. در حقیقت، کاهش تولید انتقال دهنده های عصبی مرتبط با احساسات لذت بخش می تواند علائمی شبیه به افسردگی عمده ایجاد کند.
اگر درگیر شسکت عاطفی سخت و سنگینی شده اید، حتماً باید سلامت روان خود را زیرنظر داشته باشید و در صورتی که احساس می کنید به کمک نیاز دارید یا در انجام کارهای روزمره ی خود دچار مشکل شده اید، حتماً به متخصص مراجعه کنید.
۴- احساس طرد شدن احتمالاً در غریزه ی بقا هم ریشه دارد
در بعضی از گونه های حیوانی، شانس بقا در صورت حضور در گروه بالا می رود. انسان ها هم از بعضی جهات به همین شکل هستند. ما موجودات اجتماعی ای هستیم و مغز ما به گونه ای تکامل یافته که به ما کمک می کند به دنبال حفظ پیوندهای اجتماعی باشیم. بنابراین از دست دادن این پیوندها که روابط عاشقانه هم یکی از آن ها است، می تواند احساسات منفی شدیدی در ما ایجاد کند.
یک دلیل دردناک بودن شکست عاطفی به مسأله ی تکامل برمی گردد. در زمان های دور، طرد شدن از قبیله یا گروه اجتماعی خود، دقیقاً مترادف با محروم شدن از سرپناه و غذا بود، مسأله ای که بقای فرد را در معرض خطر قرار می داد.
مغز ما برای آنکه جلوی خطر کاملاً واقعی طرد شدن از اجتماع را بگیرد، به محض آنکه خطر طرد شدن را حس کنیم، در ما احساس درد ایجاد می کند. گرچه، حالا دیگر در اغلب موارد، از دست دادن شریک عاطفی منجر به تلف شدن از گرسنگی و سرما نخواهد شد، اما مغز ما با ایجاد سیلی از احساسات منفی و حس درد، کماکان به همان شیوه به از دست رفتن «جفت» واکنش نشان می دهد.
۵- آدم ها به دنبال توضیح و راه حل منطقی ای می گردند که همیشه با شکست عاطفی جور در نمی آید
وقتی اوضاع آنطور که باید پیش نمی رود، آدم ها معمولاً سعی می کنند علت را پیدا کنند، به ویژه به این خاطر که دانستن دلیل وقوع یک چیز می تواند به ما کمک کند اطلاعات لازم را به دست آوریم و جلوی اشتباهات آینده را بگیریم. اما علتی که پشت یک شکست عاطفی وجود دارد همیشه سیاه و سفید نیست، بنابراین پردازش آن می تواند برای مغز ما دشوار باشد.
آدم ها از اینکه بتوانند با توسل به منطق، علت و معلول مشکل پیش آمده را درک کنند، احساس خوبی پیدا می کنند. اما به دلیل پیچیدگی هایی که ابعاد عاطفی روابط عاشقانه دارد، اغلب به سختی می توان متوجه شد که از کِی و چطور مشکل به وجود آمد. وقتی اطلاعات دقیق و واضحی در دست نباشد، آدم ها خودشان را سرزنش می کنند و احساس می کنند شکست عاطفی شان، نشان دهنده ی خواستنی نبودن آن ها است.
شخم زدن گذشته و تلاش برای پیدا کردن علت مشکل پیش آمده، اغلب درد ناشی از شکست عاطفی را بیشتر می کند. معمولاً تشخیص علت دقیق به هم خوردن یک رابطه عاطفی غیر ممکن است و شخم زدن مکرر جزئیات یک شکست عاطفی در ذهن می تواند روند بهبودی را مختل کند.
۶- شکست عاطفی می تواند احساسی مثل از دست دادن یک سرمایه به ما دهد
رابطه ی عاطفی می تواند چیزهای زیادی به ما ببخشد اما در عین حال می تواند چیزهای زیادی را هم از ما بگیرد. وقتی ماه ها یا سال ها را صرف ساختن رابطه با کسی می کنید، به هم خوردن رابطه ی عاطفی تان با این شخص می تواند این احساس را به شما دهد که تمام انرژی عاطفی و منابع مادی ای که صرف حفظ رابطه ی خود کردید را از دست داده اید.
ما در روابط عاطفی خود، احساس، توجه، وقت و پول خود را سرمایه گذاری می کنیم. از دست دادن شریک عاطفی ممکن است این احساس را در شما به وجود بیاورد که هر چه صرف رابطه ی خود کردید به هدر رفته.
بعد از به هم خوردن یک رابطه عاطفی جدی، ممکن است مدتی طول بکشد تا فرد بتواند از نظر عاطفی و مالی، خود را بازسازی کند. با این حال به خاطر داشته باشید که درست است دیگر با شریک عاطفی تان در رابطه نیستید، اما خاطرات و تجربیات رابطه ی قبلی تان گاهی می تواند بسیار ارزشمند باشد.
۷- شکست عاطفی گاهی زندگی روزمره را برای ما سخت تر می کند
ممکن است چندان رمانتیک به نظر نرسد، اما داشتن رابطه عاطفی در اغلب موارد می تواند مدیریت و انجام امور جزئی و پیش پا افتاده ی زندگی روزمره را ساده تر کند. حالا اگر رابطه ی عاطفی شما به هم بخورد، در نبود شریک عاطفی تان ممکن است با مسئولیت هایی رو به رو شوید که عادت به مدیریت آن ها ندارید و این مسأله می تواند فشار مضاعفی به زندگی شما وارد کند.
با به هم خوردن رابطه عاطفی، دیگر خبری از کارهای ساده ای مثل خرید کردن و هر کار دیگری که به کمک شریک عاطفی تان انجام می شد، نیست. در روابط عاطفی بلند مدت، آدم ها اغلب دچار حالتی شبیه به فراموشی می شوند، چون آن زمان شریک عاطفی شان بود که شماره تلفن ها، آدرس ها و تاریخ های مهم را به خاطر می سپرد.
بعد از شکست عاطفی ممکن است مجبور شوید برنامه ی زندگی خود را تغییر دهید و بعضی عادت هایتان را اصلاح کنید، کاری که با وجود یک قلب شکسته می تواند بسیار سخت و طاقت فرسا باشد.
بدون نظر