ساسی مانکن در مدارس، مثل اعتیاد در برخی مدارس، مثل کمبود کلاس درس و معلم در ۳۱ استان کشور، تبدیل به چالش شده است. بی عدالتی در آموزش ایران، مصداقش آگهی های تلویزیونی گسترده کلاس های کنکور و کتابهای کنکور در شبکه های تلویزیونی است که اخیرا با تذکر مجلس، کمرنگ تر شده است. به نظر می رسد، بزرگ ترین وزارت خانه ایران، اکنون با مسائل فرعی بسیاری در برابر مشکلات اصلی، روبروست و برخی از مشکلات سنتی آن نیز هنوز حل نشده است.
معاون دبیرکل شواری عالی آموزش و پرورش اخیرا با یکی از رسانه ها گفتگو کرده است و به عنوان یک مقامام آموزش و پرورش، به انتقاد از این مجموعه پرداخت. او گفت که با ناظمهای چوب بدست نمیتوان انتظار شادی در مدارس داشت. وی از تار کردن شیشه کلاسهای دخترانه انتقاد کرد و صداوسیما خواست تا ذهن دانش اموزان را به سمت ناامیدی سوق ندهد. به گفته او، برخی از دیدگاههای سیاسی و نگرشهای غلط باعث شده که آموزش و پرورش نتواند افراد توانمند را جذب کند.
انتقاد از کلاس های درس مدارس ایران
معاون دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش گفته است که پوشش دانش آموزان، فضای مدرسه و کلاس میتواند شادی و نشاط ایجاد کند. ما یک چهار دیواری خشک، غیرمنعطف، بدون رنگ و کم نور را انتخاب کردیم و انتظار داریم بچههایمان در آنجا شرایط خوبی داشته و خوشحال باشند.
حتی در برخی از مدارس دخترانه شیشههای کلاس و نقاطی که به بیرون اشراف دارد را به گونهای پوشانده و تار کردهایم تا از بیرون داخل کلاسها دیده نشود. در برخی مدارس دختران را در محیطی بسته محصور کردهاند که گویی زندان است. با این تفاسیر میخواهند نه نگاه دختران به بیرون مدرسه بیافتد و نه کسی از بیرون به دختران مدرسه نگاه کند.
نمیتوان در این محیط شادی تزریق کرد، زیرا با خودش افسردگی به همراه دارد. وقتی به مدارس قدیمی نگاه میکنیم، میبینیم که عمدتا این مدارس سقفهای بلند و محیطی وسیع دارند. همین سقفهای بلند به خودی خود نشاط ایجاد میکنند. وجود ارتفاع و سقفهای بلند موجب شادی و اندیشه بلند میشود.
حال به کلاسها و مدارس ما نگاه کنید و ببینید این موارد لحاظ میشود یا نه؟ کلاسها و مدارس میتواند ایجاد نشاط کند و یا حتی مانع نشاط شود. بدنی که در یک محیط، از نور و جریان هوا محروم باشد خود به خود در حالت فشار و استرس قرار میگیرد.
حتی محلهای که در آنجا مدرسه ساخته میشود نیز مورد توجه است و نباید سرو صدای زیاد در آنجا باشد و یا خودروها تردد زیادی در آنجا داشته باشند. همه اینها در وجود آرامش و نشاط تاثیرگذار است. ما در آموزش و پرورش وظیفه داریم به همه عواملی که به نشاط درونی بچهها به باور، اندیشه، امید به آیندهشان ارتباط پیدا میکند توجه کنیم؛ زیرا این حالت نشاط واقعی را ایجاد میکند.
انتقاد از ساعت بازگشایی مدارس
نگرانی دانشآموزان از حجم زیاد کتب و اینکه با خود میگویند چه زمان این کتابها را میتوانند تمام کنند در بحث شادی تأثیرگذار است. چرا باید دانشآموزان ابتدایی ما همان ساعت به مدرسه بروند که دبیرستانیها و دانشجویان میروند. دانشآموزان ابتدایی تازه اولین سال است که از خانواده جدا میشوند، بنابراین برایشان این کار دشوار است.
به خصوص در اغلب شهرهای بزرگ، تردد دانشآموزان با سرویس صورت میگیرد از این رو آنها یک ساعت حتی در بعضی مواقع دو ساعت زودتر و بعضا در تاریکی از خانه خارج میشوند تا به موقع به مدرسه برسند. آیا ما به اینها توجه کردهایم که حالا بخواهیم با موسیقی و آهنگ دانشآموزانمان را شاد کنیم؟
انتقاد از رواج خشونت در مدارس ایران
مدرسهای که در آن خشونت جاریست و دانشآموزان در آنجا به بهانههای مختلف تنبیه میشوند و با الفاظ نامناسب مورد خطاب قرار میگیرند و در آن مدرسه هیچ آزادی و اختیاری وجود ندارد و بچهها نمیتوانند دست به انتخاب آزادانه و آگاهانه بزنند، آیا فکر میکنید در آن مدرسه میتوان شادی و نشاط ایجاد کرد؟
یا اگر در یک مدرسه فشارهای زیاد درسی وجود دارد، فکر میکنید آیا با سرود خواندن و چند برنامه نمایشی میتوان در آنها ایجاد شادی و نشاط کرد؟یا اگر جامعهای که در آن امید به آینده وجود ندارد، حالا هر چقدر هم خیابانها را چراغانی و زیبا کنند، باز فایدهای برای او ندارد؟
در حقیقت به همین دلیل نمیتوان در مدرسهای که بر اساس یک نظام سخت و خشن اداره میشود، با یکسری برنامه نمایشی ادعا کرد که شادی در مدارس لحاظ شده است. ناظم و معاون که یک ابزار تهدیدآمیز مثل چوب یا خطکش به دست دارند، اگر بخواهند یک سرود صبحگاهی شاد را برای دانشآموزان اجرا کنند، چگونه میتوان انتظار شادی از آنها داشت؟
یکی میگفت . . . .
من در مورد ساسی مانکن حرف نمی زنم ؛ بازی ساسی، یک فریب بزرگ جامعه خواب ماست. اصلا من از این جامعه می ترسم ؛ از جامعه ای که بیست و پنج هزار دانش اموز تشنه «دشتیاری» را نمیبیند ، بچه هایی که در اصطبل درس می خوانند را نمیبیند ، مساله اش دو و نیم میلیون کودک باز مانده از تحصیل نیست ؛ اما موسیقی ساسی مانکن صدر مسایلش است .
من می ترسم از جامعه و دولتی که قشر کارگرش ، تبدیل به کالا شده ، معلمش حقوق پانصد و هشتاد هزار تومانی می گیرد و کارمندش صدسال طول می کشد ، اب و غذا نخورد تا بتواند مسکن امن داشته باشد ؛ انگاه دعوا می کند که شادی خوب است یا بد است ، شادی مبتذل است یا زیر زمینی یا روزمینی!
من در مورد ساسی حرف نمی زنم ، حالم بهم می خورد از اینکه خودم شاد باشم ، سر شادی خوب و بد بحث کنم ، در دستگاه بزرگ سرمایه داری رانتی ، مردمان را فریب بدهم که طرف ساسی را بگیرند یا شجریان ؛ اما میلیون ها ادم ، زیر بار فشار تورم پنجاه درصدی ، و تحریم های امریکا ، گرسنه بمانند اما مساله ما نباشند .. . .
چوب وفلک وتنبیه کلی وقته ازدست معلم گرفته شده،تنبیهی که دیگه تومدارس وجودنداره سال های سال!تاامثال هلیاقمه کش ببینیم توشهراصفهان چه میکرد!یاکلیپ کتک زدن دسته جمعی معلم بروجردی توسط دانش آموزان که همین دیروزمنتشرشد