شناخت مساله و حل مسائل و روشهای کاربردی برای حل مسائلی که روزمره با آن روبرو هستیم، نیاز به مهارت دارد. هر کاری در سبک زندگی امروزی شما، نیاز به مهارت دارد. مهارت با ممارست و دانش و تجربه کسب می شود و الزاما، پشت میز مدرسه و دانشگاه حاصل نمیشود.
کتابهای: «ذهن فریبکار»، «اقتصاد دان ها دروغ میگویند»، «آنچه دانشگاه هاروارد به شما نمیاموزد» یا کتاب «هنر شفاف اندیشیدن»، در واقع کوششهایی از اساتید به نام دانشگاه در رشته های مختلف است که میخواهد روش صحیح فکر کردن و تفکر و تفکر انتقادی و خلاص از استدلال های اشتباه را به شما آموزش دهد. ما چیزی جز اندیشه خود نیستیم. خوشبختی و بدبختی ما انسانها، همه انعکاسی از طرز تفکر ما است. امروز شما، آینده دیروز شما است و آنچه که دیروز کاشتید، امروز برداشت میکنید. این قانون طبیعت است. قانون طبیعت میگوید که همیشه: «جور دیگر باید دید . . . ».
انسانها برای اینکه با محیط خود سازگار شوند و در موقعیتهای تنشزا زندگی سلامت روانی خود را حفظ کنند، نیاز به آموختن مهارت حل مسأله دارند. بعضی از مشکلات تکراری هستند و میتوان با راهحلهای ساده و تکراری آنها را حل کرد، اما گاهی اوقات در شرایطی قرار میگیریم که نیاز به تفکر خلاق دارد، در نتیجه باید از پیش، مهارتهای لازم را داشته باشیم. پس لازم است نگاه دقیقتری به این مهارت کاربردی داشته باشیم.
مسأله چیست؟
در زندگی روزمره معمولا با واژه «مسأله» زیاد برخورد میکنیم و بسیاری از افراد تصور مثبتی نسبت به آن ندارند، زیرا در اکثر مواقع پیدا کردن راهحل برای مسأله پیشآمده کار دشواری به نظر میرسد. در تعریف مسأله میتوان گفت: «عدم دستیابی فوری به یک هدف مشخص به دلیل موانع مشخص با توجه به امکانات و توانمندیهای محدود.» گاندی یکی از سادهترین تعاریف را از مسأله ارایه داده است «انجام عملیاتی برای برطرفکردن شکاف بین وضع موجود و وضع مطلوب یک موقعیت».
برای مثال شما اضافه وزن دارید و از چاقی رنج میبرید، به این حالت «وضعیت موجود» میگویند؛ رسیدن به وضع جسمی مناسب «وضعیت مطلوب» است، کاری که باید انجام دهیم این است که با اقدامات و برنامه مشخص برای استانداردکردن وزن و تناسب اندام تلاش کنیم (عملیات).
مهارت حل مسأله چیست؟
هرفردی میتواند مهارتهای حل مسأله را به خوبی بداند، زیرا ما هر روز با مشکلاتی مواجه هستیم. برخی از این مشکلات به وضوح شدیدتر و پیچیدهتر از دیگران است. داشتن توانایی حل مسأله بهطور موثر، به موقع و بدون مشکل فوقالعاده است، اما متاسفانه راهی برای حل همه مشکلات وجود ندارد. فرآیند حل مسأله درحقیقت داشتن یک دید کلی و جامع به مسأله است.
مهارت حل مسأله شامل چند مرحله است که فرد یاد میگیرد از اقدامات سریع و ناگهانی خودداری کند و راهحلهای عجولانه را به کار نگیرد. با دانستن مراحل حل مسأله میتوان به صورت هدفمند و منظم راهحل مناسب را یافت. در اینجا نیاز است مواردی را مورد توجه قرار دهیم. پیش از همه باید درباره مشکل خود فکرکنیم و برای خود مشخص کنیم که:
- مشکل چیست؟
- چه عواملی باعث ایجاد مشکل شده است؟
- از چه زمانی شروع شده و دلیل آن چه بوده؟
میتوان گفت فرآیند حل مسأله، فرآیندی است آگاهانه، منطقی و هدفمند که در جهت یافتن راهحلهای موثر برای مسائل و مشکلات زندگی باید آن را طی کنیم.
کاربرد مهارت حل مسأله؟
بسیاری از افراد یا به عبارتی همه ما در زندگی با مشکلات، گرفتاریها و دردسرهایی مواجه میشویم. هر کس به نسبت شرایط و موقعیت زندگی خود به گونهای با مسائلی دست به گریبان است. آنچه که مهم است آن است که با قرارگیری در این موقعیتهای دشوار چگونه به روشی درست عمل کرد و با نیروی فکری خود با مسائل پیشآمده کنار آمد.
افرادی که با مهارت حل مسأله آشنایی و تمرکز فکری و خلاقیت بالایی دارند و میتوانند از این توانایی در زندگی روزمره استفاده کنند، استرس و فشار روانی کمتری را تجربه میکنند. به عبارتی داشتن سلامت روانی و توانایی در حل مسائل ارتباط مستقیمی با یکدیگر دارند.
گاهی اوقات به اشتباه تصور میکنیم که مهارتهای حل مسأله را نداریم، اما واقعیت این است که به دفعات متعدد با مسائل گوناگون و آشنایی برخورد و راهکارهایی را برای آنها استفاده کردهایم، فقط لازم است به گذشته فکر کنید و ببینید چطور برای مشکلات خود راهحلهایی را یافتهاید. بنابراین به یاد داشته باشید که اگر با مشکل حادی روبهرو هستید، نخستین مشکل زندگیتان نیست و میتوانید به خوبی با آن کنار بیایید.
چگونگی مدیریت چالشها به روش افراد موفق
در این بخش میخواهیم بهطور مختصر به این دو سوال بپردازیم:
- افراد موفق چگونه چالشهای زندگی را مدیریت میکنند؟
- راهکارهای افراد موفق برای غلبهبر چالشهای زندگی چیست؟
افراد موفق و مدیریت چالشها
افراد موفق نیز مانند بقیه انسانها هستند و نسبتا چالشهای کمتری ندارند، بلکه میتوانند به شیوه بهتری آنها را حل کنند. آنها باور دارند که توانمندیشان بزرگتر از مسائل و مشکلات آنهاست، زیرا مشکلات نیستند که کوچک یا بزرگ هستند، بلکه افراد هستند که با توجه به توانمندی خود مسائل را بزرگ یا کوچک میبینند. افراد موفق به حکمت الهی ایمان دارند. آنها باور دارند که هر مسأله یا مشکلی که در زندگی برایشان پیش میآید، خواست خداوند است.
این باور سبب حس امنیت در آنها میشود و درنهایت هنگام مواجهه با مشکلات زمان زندگی خود را از دست نمیدهند. میدانند مشکلات وجود دارند و زمان خود را برای غصهخوردن از دست نمیدهند، بلکه از تکتک لحظههای خود
استفاده میکنند.
مشورت کردن را فراموش نمیکنند
افراد در مواقع بحرانی قدرت تشخیص خود را از دست میدهند و افکار منفی و فشار روانی مانع از تصمیمگیری درست میشود. در این زمان افراد موفق میدانند که باید سراغ مشورت بروند، زیرا چند مغز بهتر از یک مغز کارایی دارد. با مشورت کردن مسائل بهتر حل میشوند.
چگونه مهمتر از چرا
به جای پرسیدن چرا این اتفاق افتاده است؟ چرا برای من این مشکل پیش آمده؟ به جای سرزنش خود و دیگران این سوال را از خود بپرسید، «چگونه» میتوانم مشکل را حل کنم؟
چالش امروز خاطره فردا
در برخورد با مشکلات به جای غصه خوردن به این فکر کنید که آیا مشکل پیش آمده آنقدر مهم است که با گذشت زمان باز هم برای شما سخت و ناراحتکننده باشد؟ شک نداشته باشید بعد از مدتی برای شما تبدیل به خاطره میشود، پس زیاد خود را درگیر آن نکنید.
احساسات خود را معکوس کنید
همیشه نباید همه چیز بر وفق مراد شما باشد تا بتوانید احساس خوبی داشته باشید. سعی کنید برعکس عمل کنید. حس خوب را در خود تقویت کنید، احساسات خوب را در خود زنده کنید. حتما نباید ثروتمند باشید و به تمام اهداف خود برسید تا شاد و خوشحال باشید. ذهن خود را تقویت کنید تا تصور کند شاد است، بعد موفقیتها به سمت
شما میآید.
خروج از دایره راحتی
دایره راحتی شامل هر فعالیتی میشود که میزان اضطراب و نگرانی کمتری برای فرد دارد. معمولا افراد سعی میکنند از کارهایی که آنها را مجبور میکند از این دایره بیرون بیایند، دوری کنند. اما سعی کنید این دایره را بزرگتر و کارهای مفید بیشتری را به دایره خود اضافه کنید. موقعیتهای جدیدی را تجربه کنید و تواناییهای خود را افزایش دهید. هرچه دایره راحتی شما محدودتر باشد، در برخورد با مسائل و مشکلات اضطراب بیشتری را تجربه میکنید.
قسمت دوم را فردا بخوانید.
بدون نظر