تاکنون به «شادی» فکر کردهاید؟ اینکه آیا شادی امری ذاتی است یا اکتسابی؟ آیا خوشحالی کودکان ذاتی است؟ آیا کودک از همان روز نخست شاد متولد می شود یا دمدمی؟
شادی و نشاط نیاز طبیعی انسان است و در همه افراد وجود دارد و باید بدرستی به آن پاسخ داده شود.
نیاز به شادی مانند نیاز به غذا است که ضرورتی اساسی برای ادامه حیات و سلامت جسم و روان انسان بشمار میرود. ارسطو گفته است که شادمانی نتیجه پروراندن عالیترین صفات و خصایص انسانی است. شادی در روانشناسی هیجانات مثبتی به حساب میآید که نشان از رضایت باطنی فرد دارد.
انسانهای شاد در صف اول کمک به نیازمندان و رهگذران هستند. آنها عموما بوی شور زندگی میدهند زیرا درلحظه زندگی میکنند. هنگام تصور درباره آینده خود مثبت اندیش هستند. به صورت هفتگی و حتی روزانه ورزش میکنند. عمیقا به اهداف و آمال زندگی پایبند هستند.
شادها استرسها، بحرانها وحتی غمهای خود را با یکدیگر سهیم میشوند.
در مورد شادی واقعی باید این طور توضیح داد که: شادی واقعی، روح را منبسط و درون را فراخ میکند و بعد کش میآید و روی لبها پدیدار میشود و نشاط را از درون به سطح میآورد. شادی درونی، انرژیهای متراکم در لایههای زیرین روح را بیرون میکشد و آنها را به شکل انرژی جنبشی آزاد میکند.
اما در پاسخ به این سوال که آیا خوشحالی کودکان ذاتی است یا آیا کودک از همان روز نخست شاد متولد می شود یا دمدمی؟ باید گفت به نظر می رسد برخی از کودکان از همان ابتدا روحیه خوبی دارند و شاد هستند و افرادی که در بزرگسالی عصبی و مودی هستند را نیز میتوان از همان روزهای اول نوزادی تشخیص داد.
آیا شادی کودکان ذاتی است؟ پاسخ منفی است.
لیز الیوت، نویسنده کتابهای تخصصی کودک اعتقاد دارد خوشحالی و شادی کودکان به هیچ عنوان ذاتی نیست و فقط یک حالت روحی است و عناصر خلق و خوی کودکان – خوشبین یا بدبین بودن کودک، همچنین خجالتی یا پررو بودن او – تعیین میکنند که کودک در آینده شاد، غمگین یا دمدمی خواهد بود.
دانشمندان نیز هنوز هیچ نوع ژنی که بتوانند آن را ژن خوشحالی یا دمدمی بودن بنامند در مغز انسان پیدا نکردهاند. اگرچه تحقیقات مختلفی نشان دادهاند، خلق و خوی کودکان – احساست اولیه و اجتماعی بودن آنها – ریشه در مغز آنها دارد.
بنابراین، اگر کودک در سن پیش دبستانی بسیار حساس و عصبی باشد، احتمال اینکه در نوجوانی غمگین و در بزرگسالی افسرده شود، زیاد است.
بیشتر بخوانید: وقتی اینترنت قاتل اصلی شادیهای کودکانه میشود
البته این اعتقادات الیوت است و تاکید دارد که رشد دوران کودکی علاوه بر ذات، با خوراک و محیط زندگی او نیز ارتباط مستقیم دارد.
اینکه محیط و خوراک کودک چگونه باشد میتواند در شاد یا غمگین بودن کودک نقش مهمی ایفا کند. لازم به اشاره است که خوشحالیهای ناشی از محیط ماندگار و پایدار نیستند.
شخصیت کودک توسط بخش جلویی مغز کنترل میشود. این جایی است که دانشمندان میتوانند احساسات مثبت و منفی انسان را به آن نسبت دهند.
ما انسانها، احساسات خوب را در کورتکس جلویی سمت چپ و احساسات بد را در کورتکس جلویی سمت راست مغز تجربه میکنیم. به همین دلیل، افرادی که روحیه شاد و احساسات مثبت بیشتری دارند، سمت چپ مغزشان فعالتر است.
نیمههای چپ و راست بخش جلویی مغز با توجه به تجربیات کودک تغییر شکل میدهند. یکی از این تجربیات، ارتباط کودک با والدینش است.
همچنین با توجه به توضیحات بالا در پاسخ به این سوال که اینکه آیا شادی امری ذاتی است یا اکتسابی، باید گفت شاد بودن، اکتسابی است!
شاد بودن یک ویژگی ذاتی نیست، قوانین و قواعدی دارد که با اندکی مطالعه و برنامه ریزی می توان به آنها دست یافت.
البته برخی از اساتید دانشگاه مینه سوتا بر این باورند که توانایی شاد زیستن به صورت پیامهای ژنتیک از قبل در وجود انسان برنامهریزی شده است.
بیشتر بخوانید: چگونه می توان خوشحال بود؟
بدون نظر