شاخص امید به زندگی ایرانیان افزایش یافته است. خیلی تعجب نکنید! این ربطی به افزایش ۳۰۰ درصدی دلار و طلا در سال ۱۳۹۷ و فرار نخبگان از کشور و علاقه بخشی از جامعه به فرار از کشور و پناهندگی در اروپا و زایمان کانادا و مهاجرت به اقیانوسیه ندارد! شاخص امید به زندگی، بر اساس وضعیت ارز و دلار و سکه و شنگن و مسکن و. . . محاسبه نمی شود.
یکی از دلایل افزایش شاخص امید به زندگی در ایرانیان، افزایش سطح سواد و تحصیلات و رعایت مسائل بهداشتی است. اگر چه هنوز بخش کثیری از جامعه، زیر خط فقر هستند.
افزایش شاخص امید به زندگی را بهمن ۱۳۹۷، معاون علمی و تحقیقات وزیر بهداشت گفته و معتقد است که شاخص امید به زندگی ایرانیان، ۲۴ سال افزایش یافته است و آن را دستاورد بزرگ نظام می داند. با این حال معتقد است که ۹۰ درصد ایرانیان، همچنان ورزش نمی کنند و آلزایمر در ده سال اخیر، ۲.۵ برابر افزایش یافته است.
سالیانه حدود ۱۱۰ هزار مورد ابتلا به سرطان در کشور داریم و هر سال حدود ۵۰ هزار نفر بر اثر ابتلا به سرطان فوت می کنند که شایع ترین سرطان ها بین مردان سرطان معده و بین زنان سرطان سینه است. هر سال ۱۰ هزار ایرانی بر اثر سرطان روده بزرگ فوت می کنند که با اجرای طرح غربالگری می توان از ابتلای هفت هزار نفر به این بیماری پیشگیری کرد.
سکته قلبی، حوادث جاده ای و استروک را از عوامل مرگ زودرس (زیر ۷۵ سال) در ایران است اما مهمترین عامل مرگ و ناتوانی در ایران، فشار خون است. علت هم مشخص است. اکثر ایرانیان، بیش از ۲ برابر میانگین جهانی، شکر و نمک مصرف میکنند.
علت مهم مرگ و میر ایرانیان در سال ۱۳۹۶
۳۸۰ هزار مرگ در سال ۲۰۱۷ در ایران اتفاق افتاده است که از این تعداد، حدود ۲۲ درصد معادل ۸۵ هزار نفر مربوط به افراد زیر ۵۰ سال بود.
همچنین، در این راستا ۱۷۷ هزار نفر معادل ۴۷ درصد زیر ۷۰ سال بودند. در این خصوص، فشار خون، مهمترین عامل مرگ و میر در فوت شدگان بود. بنابراین، کنترل بیماری های غیر واگیر از جمله فشار خون، قند خون و چاقی باید در دستور کار همه دانشگاه های علوم پزشکی کشور قرار گیرد.
طبق آمارهای اعلام شده در ۳۰ سال گذشته، امید به زندگی در ایران بیش از ۱۵ سال افزایش یافته و این آمار در کشورهای دیگر نیز روند صعودی داشته است. سن امید به زندگی زنان ایرانی در سال ۹۶ ، در مقایسه با ۲۷ سال پیش از آن (سال ۶۹)، بیش از ۹ سال و در مردان ۱۰ سال افزایش یافته است.
سن امید به زندگی در ایران
طبق برآوردهای موجود حدود ۵۰درصد سلامت مردم به عوامل اجتماعی مانند فقر، سواد، وضعیت مسکن، شغل و میزان رعایت حقوق زنان بستگی دارد که تحت عنوان «عوامل اجتماعی تعیینکننده سلامت» مورد ارزیابی قرار میگیرند. سن امید به زندگی در ایران برای زنان ۷۹.۴ و برای مردان ۷۵.۵ سال است.
هر قدر طول عمر مردم جامعهای بالاتر رود، شاخص امید زندگی در آن جامعه بیشتر میشود. درباره علل افزایش امید به زندگی در جوامع مختلف باید اشاره کرد که امید به زندگی عمدتا با شاخصهای بهداشتی و درمانی ارتباط دارد اما صرف این شاخصها در افزایش امید به زندگی در یک جامعه موثر نیست.
شاخصهای دیگری نیز در این رابطه وجود دارد که وجود آنها میتواند این شاخص را افزایش دهد.در میان این شاخصها شاید یکی از اصلیترین و مهمترین آنها را سطح سواد مردم سرزمین دانست، عواملی که ارمغان خیلی از چیزها است. سطح سواد هر چقدر در جامعهای بالا رود چون به واسطه مطالعه و آموختههای افراد، آگاهیهای بهداشتی و درمانی و توجه به سلامت و درمان افزایش مییابد و مهمتر میشود، افراد جامعه حاضرند هزینه مالی و زمانی بیشتری برای حفظ سلامتیشان بدهند، درنتیجه امید به زندگی هم در آنها افزایش پیدا میکند
.تغذیه اما دومین شاخص در این گروه به حساب میآید، معیاری که رابطه مستقیم با سواد و سلامت افراد دارد. نوع تغذیه ارتباط خیلی نزدیک با سطح سواد و تحصیلات، درآمد و هزینه خانوار، از نظر کافیبودن و سالمبودن مواد غذایی موثر در امید به زندگی است. بهعنوان مثال جامعهای که در آن غذای سالم تولید میشود و حتی در تولیدات کشاورزی دقت میشود که از سموم کمتر استفاده شود، مواد غذایی تولید میشود که در مجموع روی سلامت افراد تاثیر میگذارد.
جغرافیای شاخص امید به زندگی
مردم بعضی از نواحی کشور بیشتر از سایر نواحی عمر میکنند، مثلا عمر مردم شمال کشور از عمر جنوبیها بیشتر است و عمر روستانشینان از شهرنشینان بیشتر است. طول عمر مردم کشورهای سرد و سبز، بهطور متوسط، بیشتر از طول عمر مردم کشورهای گرم و خشک است. البته این ادعا، قابل بررسی است و قطعیتی وجود ندارد. اما خوب، اگر به طول عمر مردمان اسکاندیناوی نگاه کنیم، این موضوع را تا حدی بهتر متوجه میشویم.
علت این طول عمرها را میتوان در این موارد دید. همدلی با طبیعت عمر را طولانی میکند. مانند خواب طبیعی، غذای طبیعی، هوای طبیعی، ساعت کار طبیعی. بهداشت تاثیر زیادی در سلامت مادی و معنوی فرد و در نتیجه طول عمر او دارد. برقراری امنیت و تامینهای مختلف اعم از اجتماعی و سنتی و خانوادگی و بازنشستگی و از همه مهمتر نداشتن دغدغههای خودی و خانوادگی و… است. برای برخورداری از متوسط عمر بالا و در عین حال والا، یعنی طول عمـر با سلامت و امنیت، داشتن زندگی حتی الامکان طبیعی، سازگاری با زندگی و اتفاقاتی که در آن رخ میدهد و همینطور شکوفاسازی استعدادهای فردی ضروری است.
چه کنیم امید به زندگی داشته باشیم؟
بخشی از امید به زندگی، به حسودی نکردن و حسود نبودن مرتبط است. به طرز تفکر و دیدگاه های ما باز می گردد. به اندیشه ما. درست اندیشیدن و درست فکر کردن و منطقی فکر کردن، کمک زیادی به درست زندگی کردن و افزایش امید به زندگی می دهد. بعضا افراد، با اطلاعات غلط ، توهماتی را در ذهن خود پرورش می دهند که مانع کسب موفقیت شده و امید به زندگی را در ان ها کاهش می دهد و خودکشی، فرجام بعضی ها می شود.
برای این که امید به زندگی را در خود تقویت کنیم، باید خوب فکر کنیم. خوب برنامه ریزی کنیم و خوب مشورت بگیریم. ما ایرانی ها، در این ۳ حوزه، به نسبت ژاپنی ها و سوئدی ها و آلمانی ها، بسیار ضعیف هستیم. اگر چه بسیار هوشمند و خوش فکر و باهوشیم. اما بلد نیستیم خوب برنامه ریزی کنیم.
این اشکال را در مدیران کشور هم که شهروندان همین کشور هستند، می توان جستجو کرد. برای زندگی خوب،باید خوب فکر کرد. خوب برنامه ریزی کرد و از افراد مجرب، مشورت و اطلاعات دریافت کرد.
این که شما یک عمر فکر میکنید که بازار بورس ،بازار کلاهبردران و شیادان است و بسیار ریسکی!، یعنی محروم کردن خود از سودهای شیرین بعضا باورنکردنی که با یک سرمایه گذاری خیلی ساده، بدست می آمد. یعنی محروم شدن از میلیون ها تومان سودی که میتوانست برابر با ۱۰ سال کار شما باشد!
این که شما یک عمر فکر کنید که یادگیری زبان چینی، ۲۰ سال زمان میخواهد، یعنی محروم کردن خود از ارتباط با یک ششم جمعیت کره زمین و هزاران فرصت شغلی و تفریحی و سرگرمی و کسب و کار در دنیای چینی ها.
این که شما فکر کنید که مادام العمر باید لنگ مدرک دانشگاهی زوری کنونی خود باشید و با آب باریکه بسازید، یعنی بد فکر کردن و بد برنامه ریزی کردن. برای امید به زندگی، اول باید اندیشه را اطلاح کرد و از ذهن فریبکار، فرار کرد.
یه چیز اضافه کنم ایرانی زندهس وگرنه زندگی نمیکنه
دلخوش به این مقدار نباشید
طرف خودشو …. کرده که نهایت کتابشو تبلیغ کنه؟
بنده کتاب هایی نوشته ام. اما هیچ ربطی به موضوع این گفتار نداشت که قصد تبلیغ آن را داشته باشم. کاش به اسم نویسنده و مترجم کتاب ها حداقل توجه میکردید.اتفاقا یکی از کتاب ها (ذهن فریبکار) دقیقا به درد افرادی چون شما میخوره. توصیه میکنم این کتاب را ۲ بار مطالعه بفرمایید. ۲ بار.
یعنی کتاب نخونیم؟
مثلا یکی مثل من دنبال جواب ۲-۱ هست به کتاب مراجعه نکنه؟
عجب منطقی
ماها زنده به انیم که دنیا رو مسلمون کنیم
این شعار ماست
تمدنمونم سه هزار که هیچی هفت هزار سالس
هرکی مخالفه با شمشیر گردنشو میزنیم
والله
کدوم زندگی اخه؟
خودم تو کل عمرم یه دبی رفتم تا هنوز که هنوزه پزشو میدم. اونم به صورت عجیب غریبی پولشو یکی دیگه داد
طولانی زندگی کردن با شاد زندگی کردن فرق داره
کشورای جنگ زده بیشتر از ما شادن. درسته امروز زندگی میکنن و روز بعد میرن رو مین اما همین زندگی کوتاهی که دارن رو با خوشی و شادی زندگی میکنن.
من عاشق کشور اسلامیم هستم
عاشق رهبر سیدعلی
مبارک باشد ای با اصالت 🙂
زیبا بود