ترس و نگرانی دو عاملی هستند که همیشه انسان را عقب نگه میدارند و از همه بدتر این است که مانع از پیشرفت میشوند.
همه ما دستکم یک بار تجربه کردهایم که افکار منفی در ذهنمان خیمه میزنند و با تکرار مداومِ خودشان دست از سرمان بر نمیدارند. این افکار اغلب از ترس و نگرانی نشات میگیرند که طبیعی است. اما ترس تبعات منفی بسیاری دارد. اولین اثر مخرب ترس «از دادن انگیزه» است.
ترس ذاتا تحلیلبرنده انرژیهاست و حالت فرسایشی دارد. ترس سبب میشود همیشه نگران باشید. وقتی نگران هستید حوصله ندارید و وقتی حوصله ندارید کار مثبتی انجام نمیدهید، حتی نمیتوانید به خود انگیزه دهید.
به همین خاطر بسیار مهم است که انگیزه و امید را در دل خود زنده نگه دارید تا به زندگی معنادار برسید. زندگی معنادار چیست؟ اینکه روزهای خود را به بطالت سپری نکنید و با مطالعه، افزایش میزان تلاش، انجام امورخیرخواهانه و محبت کردن به زندگی خود معنی ببخشید؛ هر چند اندک.
برای اینکه بدانید چگونه میتوانید انگیزه و امید را در دل خود بیدار کنید و زنده نگه دارید، پیشنهاد میکنیم ترفندهای زیر را سرلوحه افکار و کارهای خود قرار دهید.
از راحتطلبی و آسایش دست بکشید
منظور این نیست در معدن کار کنید و به خود فشار بیاورید و سلامت جسمی خود را به مخاطره بیندازید. منظور این است که از سختی دادن به خود نترسید. از این که گامهای متفاوتی بردارید هراس به دل ندهید. آدمی توان شروع از نو را دارد.
بدترین حالت این است که راهی که انتخاب کردهاید نتیجهی دلخواه را به شما نمیدهد. اما این چیزی از شما کم نخواهد کرد زیرا به حکم انسان بودن و قدرت داشتن میتوانید دوباره از نو روشی درستتر را با توجه به تجربهی شکست قبلی انتخاب کنید.
شاید بتوان گفت بزرگترین مانع برای رسیدن به استعدادهای درونی «راحتطلبی» است. مطمئن باشید با کمی سختی کشیدن نتایج بسیار بزرگی کسب خواهید کرد و به زندگی شما معنا خواهد بخشید.
اشتباه کردن جزوی از وجود انسان است
چه اشکالی دارد اشتباه کنید؟ چه کسی را در دنیا سراغ دارید که تاکنون در عمرش اشتباه نکرده باشد؟ اصلا بدون اشتباه کردن میتوانید تشخیص دهید که راه درست کدام است و راه غلط کدام؟ پس نترسیداز این که اشتباه کنید.
اگر مسیر انتخابی شما به بنبست رسید، همانجا نایستید و خود را سرزنش کنید، بلکه برگردید و دوباره مسیر جدیدی را آغاز کنید. اشتباه جزوی از وجود انسان است. مزیت بزرگ اشتباه این است که میآموزید که آن را ترک کنید زیرا یک بار ضربهاش را خوردهاید و بدون شک دوست ندارید دوباره آن را تجربه کنید.
به دوردستها نگاه کنید و بزرگ فکر کنید
از اینکه چشم دوختهاید به نوک بینی خود و فقط بدنبال محقق کردن اهداف کوچک، بدون پشتوانه برای هدفی بزرگتر باشید دست بردارید. مسیر موفقیت از ترسیم چشمانداز میگذرد. شما ابتدا باید یک هدف بزرگ برای چندین سال آینده خود ترسیم کنید. سپس با بررسی جوانب مختلف، آن را به هدفهای کوچک و کوچکتر تقسیم کنید.
با برنامهریزیِ گامهای کوچک برای تحقق آن قدم فیلیِ بزرگ میتوانید به زندگی خود معنا ببخشید و انگیزه را همیشه در دلتان زنده نگه دارید.
شاد باشید
برخلاف تصور، شاد بودن چندان هم آسان نیست. افکار منفی و مشغلههای فکری اینقدر قوی هستند که شادی را تکهتکه و خرد کنند. اما همه ما در درون خود میدانیم که چطور میتوان شاد بود. با خودتان صادق باشید و ببینید چه مسالهای واقعا شما را خوشحال میکند. بدنبال شادیهای عمیق باشید نه سطحی و گذرا؛ اگر چه شادی سطحی هم گامی کوچک برای شادی عمیق است و با روحیه بخشیدن به شما میتواند حال عمومیتان را خوب کند.
برای خودتان هم وقت بگذارید
ما در سرعت بالای زندگی مدرن ذوب شدهایم و وقتی برای خود نداریم. هر چه هست برای آینده و کار و خانواده است. بهتر است در طول روز چند دقیقهای را با خودتان خلوت کنید. برای خود یک نوشیدنی درست کنید، یک گوشه نرم و راحت دراز بکشید. همه وسایل الکترونیک را کنار بگذارید و به خودتان، آرزوهایتان، اهدافتان و نیازهایتان فکر کنید.
اگر این افکار را روی کاغذ بنویسید که عالی میشود. با خودتان روی کاغذ حرف بزنید، بگویید چه میخواهید و چه نمیخواهید. دوست دارید چه کاری انجام دهید یا چه کسی را داشته باشید. همه چیز را بنویسید و هر روز این کار را تکرار کنید. تداوم این امر سبب میشود تا با خودِ واقعیتان روبهرو شوید. مزیت این کار این است که در راستای تحقق آرزوهای واقعی خود گام خواهید برداشت و انگیزه و معنا و شادی سه ضلع اصلی مثلث زندگی شما را تشکیل خواهند داد.
خود را مجبور کنید که کارهایتان را تکمیل کنید
رها کردن کارها و برنامهها از اصلیترین مسایل بیانگیزه شدن افراد است. شما بدون رسیدن به نتیجه اگر فعالیتی را متوقف کنید دیگر انگیزهای برای تلاش دوباره نخواهید داشت. از این روش مخرب دست بکشید. سختی بکشید و کاری که شروع کردهاید را به پایان برسانید.
آینده و گذشته را خیلی جدی نگیرید
زندگی ما از گذشته شروع شده، در حال جریان دارد و در آینده هم ادامه خواهد داشت. هر سه این زمانها مهم هستند اما گذشتهای که گذشته و رفته چه دردی از زمان حالِ شما دوا میکند؟ جز اینکه تجربههای زمان گذشته برای بهبود شرایط کنونی مفید ما هستند، دیگر چیزی ندارد که بتوان از آن استفاده کرد یا حتی انسان قدرتی ندارد که آن را تغییر دهد. پس برای چیزی که قدرت تغییرش را ندارید چرا وقت و انگیزه و سرمایه خود را هدر میدهید؟
آینده هم نیامده و چهبسا هرگز هم از راه نرسد. برنامهریزی کردن یکی از پایههای نگاه به آینده است و ارزش زیادی هم دارد. اما اینکه همهی زندگی کنونی خود را فدای آیندهای که نمیدانید دقیقا چگونه پیش خواهد رفت هدر ندهید. به اندازه کافی به آینده فکر کنید.
«زندگی کردن در حال» شعار و کلیشه نیست؛ یکی از کلیدهای طلایی موفقیت و پیشرفت است.
وقتی شکست میخورید از تلاش دست نکشید
همه ما طعم تلخ شکست را چشیدهایم از موقعیت کاری گرفته تا روابط اجتماعی. اما شکست با همه تلخیهایش فقط نقش فرساینده ندارد، بلکه برعکس برای انسانهایی که موفقیت هدف زندگیشان است یک بهانه محکم و بزرگ برای دوباره برخاستن و سختکوشی است. پس از شکست خوردن مهم است که ناامید نشوید. اینقدر به کارهایی که میدانید درست است ادامه دهید تا سرانجام راه صحیح را بیابید و موفقیت، انگیزه و معنا را به زندگی خود هدیه دهید.
بدون نظر