وقتی از فیلم عاشقانه و رمانتیک صحبت می کنیم به نحوی یک حس شاد و خوشایند را در ذهن مخاطب از فیلم ایجاد می نماییم. با این وجود درک هر کسی از فیلم عاشقانه می تواند شخصی و متفاوت باشد. بلوغ یک رابطه میت واند حقایق شوکه کنندهای را افشا سازد که گاهی اوقات تجربه آن برای مخاطب بسیار ناخوشایند و غیرمنتظره است. همچنین، برخلاف تصور عمومی، عشق در ذات خود می تواند بسیار خطرناک و ویرانگر باشد، به ویژه اگر دو طرف یک رابطه عاشقانه به یک اندازه مشتاق آن نباشند.
در پیچشی ناراحت کننده از وقایع، یک رابطه عاشقانه شاد و دوست داشتنی میتواند با گذشت زمان دچار زوال شده و چنان تلخ گردد که طرفین حتی طاقت تحمل کردن یکدیگر برای لحظه ای را نیز نداشته و حتی بدتر از اینکه در صدد انتقامی سادیستی از یکدیگر برآیند. بدین ترتیب وقتی که فیلمی که در ابتدا یک فیلم عاشقانه یا دراماتیک به نظر میرسد ماهیت خود را چنین تغییر میدهد برچسب وحشت و ترسناک برای آن مناسبتر میشود. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ فیلم عاشقانه و رمانتیکی آشنا کنیم که در واقع فیلم ترسناک هستند.
۱- دختر گمشده (۲۰۱۴)
هر رابطه عاشقانهای دیر یا زود وارد مرحله امتحان خواهد شد. این روزها از هر مرد متأهل در این زمینه سوال کنید شاید نصیحت وی چنین باشد: ازدواج نکن! میتوانید فیلم «دختر گمشده» (Gone Girl) را نگاه کنید بدون این که به توصیه و نصیحتی نیاز داشته باشید و متوجه خواهید شد که این ترس واقعی است. در این فیلم بن افلک نقش یک معلم به نام نیک دان را بازی میکند که به همسرش، ایمی، خیانت کرده و همسرش از این موضوع باخبر میشود. ایمی فرزند والدینی سلبریتی است که کتابهای کودکان مشهوری بر اساس زندگی کودکی ایمی نوشتهاند. او با فشار شدید هر روزه برای رسیدن به جایگاهی شبیه والدینش زندگی کرده و این موضوع شخصیت او را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. همچنین ایمی و نیک دچار مشکلات اقتصادی میشوند که این موضوع اوضاع روحی ایمی را بدتر کرده و بر سایکوپات بودن او میافزاید.
دیوید فینچر در ابتدای فیلم تمایلات سایکوپاتی ایمی را نشان نمیدهد. بعد از مفقود شدن ناگهانی ایمی، رسانهها نیک را در این امر مقصر میدانند. در واقع ایمی نقشهای کشیده تا به خاطر خیانت نیک به او، شوهرش را مقصر مفقود شدن و ظاهراً قتلش جلوه دهد. شخصیت ایمی در فیلم «دختر گمشده» نمونه مناسبی از یک زن هیستریک است. او نمیتواند خود را با واقعیت وفق داده و سعی دارد مطمئن شود که رابطه گذشته او با همسرش دست نخورده باقی میماند. در این فرآیند او همسرش را وارد یک هزارتو کرده و در نهایت نقش نجات دهنده او را بازی میکند. «دختر گمشده» در ابتدا ظاهراً یک فیلم درام عاشقانه است اما در میانه راه متوجه خواهید شد که با یک فیلم ترسناک روبرو هستید.
۲- ماه تلخ (۱۹۹۲)
ایجاد درد در دیگران یک نوع خوشگذرانی و تفریح عجیب است که گذشته وحشیانه انسان به عنوان موجودات غارنشین را یادآور میشود. سابقه آزمایش رابطه جنسی همراه با سادومازوخیزم و مازوخیزم به قرنها قبل باز میگردد. در فیلم «ماه تلخ» (Bitter Moon) ساخته رومن پولانسکی، امانوئل سیگنر، همسر واقعی او، در نقش یک دختر زیبای فرانسوی با تمایلات جنسی غیرمعمول به نام میمی ظاهر میشود، فیلمی که در آن بسیاری از سبکهای روابط عاشقانه به نمایش در میآید و یکی از فیلم های کمتر مورد توجه قرار گرفته کارنامه پولانسکی به شمار میآید. شنیدن اعترافات اسکار بنتون مبنی بر اینکه آسیب پذیر بودن و عدم احساس امنیت میمی به او احساس لذت غیرقابل وصفی میدهد تکان دهنده است.
در ادامه رابطه، این دو به انواع مختلفی از بازیهای جنسی روی میآورند تا حس رضایت جنسی شدید اولیه خود را از نو تجربه کند اما این بازیها بیشتر مربوط به قدرت و تسلط بر دیگری بود تا عشق. بعد از مدتی، میمی پیر و باتجربه نزد اسکار برمیگردد تا انتقام گذشته دردناکش را بگیرد. تماشای بازیهای عشق این دو بسیار تکان دهنده و ترسناک است و مخاطب نیز به مانند اسکار برای کنترل شرایط احساس درماندگی میکند. بعد از تماشای فیلم «ماه تلخ»، افراد جوان در مورد فکر ازدواج با یک دختر زیبا که شناخت زیادی از او ندارند تجدید نظر خواهند کرد.
۳- حیوانات شبزی (۲۰۱۶)
در میان زوجین همواره یک بیمیلی برای تایید اینکه هیچگاه به طور کامل طرف مقابلشان را درک نکردهاند وجود دارد. از دیرباز گفته شده که درک کامل یک زن به خاطر ویژگیهای شخصیتی و رفتاری پیچیدهشان در یک دوره زندگی انسانی امکانپذیر نیست اما همین قاعده را میتوان تا حدود زیادی در مورد مردان نیز درست قلمداد کرد. واقعیت این است که انسانها هنوز درنیافتهاند که چطور باید یا چطور میتوانند به طور کامل و بینقص با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و در هر رابطهای همواره واقعیاتی گفته نشده و پنهان وجود دارد. در فیلم «حیوانات شبزی» (Nocturnal Animals)، سوزان مارو رابطهاش را با همسرش هاتن به چالش میکشد، مردی که سوزان پس از جدایی از ادوارد شفیلد با وی ازدواج کرده است.
سوزان همواره دیدگاهی تحقیرآمیز و بیتوجهانه نسبت به رویاهای ادبی همسر سابقش داشته و اکنون که او رمانی نوشته، آن را به سوزان تقدیم کرده و البته عنوان آن را بر اساس لقبی که خود به سوزان داده انتخاب کرده است. سوزان در مورد متن این رمان کنجکاو بوده و به همین دلیل نسخه دست نوشتهای که توسط نویسنده برایش ارسال شده را مطالعه میکند. وحشت فیلم «حیوانات شبزی» در وحشت روانشناختی احساس گناه نهفته است. محتوای تاریک رمان مذکور باعث آشفتگی سوزان میشود، بویژه سفر شخصیت اصلی از مسیر جهنم برای نجات همسر و بچه هایش از دست گروهی متجاوز و اینکه در نهایت همه چیز از دست میرود و خود او نیز میمیرد. این داستان سوزان را به یاد کارهای گذشته خود میاندازد، اینکه چطور بدون اطلاع به ادوارد فرزندش را پیش از طلاق گرفتن سقط کرده است. ادوارد بر اساس توافقی که این دو قبلاً در رستوران کردهاند به دیدن سوزان نمیآید و اکنون سفر دردناک و جهنمی احساس گناه به طور کلی بر دوش سوزان سنگینی میکند.
۴- ماه عسل (۲۰۱۴)
عنوان «ماه عسل» (Honeymoon) ممکن است برخی را به یاد فیلم اسلشر کلیشهای «کلبهای در جنگل» بیندازد اما رویکرد این فیلم نسبت به ترس و وحشت بسیار هوشمندانهتر از فیلمهای ترسناک مشابه است. در موافقت با عنوان فیلم، ماجرا با یک رابطه رمانتیک آغاز میشود. بعد از عروسیشان، پل و بئا از ملکی در کانادا که به آنها ارث رسیده دیدن میکنند، یک کلبه تنها در دل جنگل، تا ماه عسلشان را در آرامش در آن بگذرانند. همه چیز خوب پیش میرود تا اینکه بئا با یکی از دوستان گذشتهاش روبرو شده و شروع به انجام رفتارهای غیرمعمول میکند.
همچنین او نسبت به مادر شدن بسیار مردد و بیمیل شده و سادهترین حرف پل در این مورد با واکنش شدید او مواجه میشود. فیلم «ماه عسل» هیچگاه به طور شفاف منبع این وحشت و ترس را عیان نمیسازد اما یک فضای ترسناک را در سراسر طول داستان میتوان به وضوح حس کرد. «ماه عسل» یک فیلم علمی تخیلی در مورد حمله موجودات فضایی مملو از وحشت و ترس روانشناختی است که در ابتدا یک درام رمانتیک معمولی به نظر میرسد.
۵- بازی جرالد (۲۰۱۷)
استعداد و رمانهای استفن کینگ در ژانرهای مختلف بسیار ستودنی و رشک برانگیز است. او یکی از معدود افسانههای بزرگ زنده است که ارتباط بین عشق همه جانبه و وحشت را به خوبی درک میکند. مملو از دیدگاه پیشگویانه او، اقتباس سینمایی «بازی جرالد» (Gerald’s Game) پر از فانتزیهای سوررئال از یک فضای ترسناک است. رابطه جسی و جرالد پر از خشونت افسار گسیخته علیه یکدیگر بوده است. جرالد به خاطر بیاعتنایی جسی به دوباره روشن کردن رابطهشان، از لحاظ جسمی و روانی، به شدت از او شاکی است اما هیچگاه عصبانیت و رنجش خود از این بابت را با او در میان نمیگذارد. اما جسی در پذیرش بازیهای عاشقانه فانتزی جرالد بسیار پذیرا بوده اما وقتی جرالد فانتزی یک رابطه جنسی تجاوزگونه را در سر دارد به دلیل استفاده بیش از حد از قرص وایاگرا دچار حمله قلبی شده و میمیرد.
بدین ترتیب، جسی در حالی که دستهایش به هم بسته شده برای دریافت کمک فریاد میزند و ناخودآگاهش بر او غالب میشود. در ناخودآگاهش جرالد به خاطر عدم رضایت از ازدواجشان او را بازخواست کرده و در جریان یک فلش بک، گذشته غمانگیز جرالد نمایش داده میشود که در کودکی توسط پدرش مورد آزار جنسی قرار گرفته است. درک این افشاگری و هضم آن برای جسی بسیار دشوار بوده و او در حالی که دستهایش به هم بسته شده از لحاظ روانی و فیزیکی دردی بسیار شدید را تجربه میکند که تماشای آن برای مخاطب نیز دشوار است. بدین ترتیب شب جرالد منحرف و جسی بیشفعال جنسی به راحتی به یک داستان وحشتناک تبدیل میشود.
برای مطالعه قسمت دوم این مطلب می توانید از این لینک استفاده نمایید.
بیشتر بخوانید: غمانگیزترین فیلمهای عاشقانه تاریخ سینما با پایانهایی که دلتان را به درد خواهند آورد [قسمت اول]
بدون نظر