افسردگی ایرانیان سال به سال وارد فاز بحرانی تر می شود. ملتی که به قول دکتر آذر، ادیب سرشناس ایرانی، یکی از شاد ترین ملت های طول تاریخ به دلیل جشن های متنوع و آیین های سنتی زیبا و تاریخ ساز بودند، امروزه در فهرست ملت های افسرده آسیا قراردارند.
وزیر بهداشت، دکتر سعید نمکی برای چندمین بار در سال ۱۳۹۸ که هیچ شباهتی به سال رونق تولید ندارد، درباره شیوع افسردگی ایرانیان، هشدار داد.
یک بار در تابستان ۹۸، افسردگی ناشی از برگزاری مراسم مذهبی و گریه و زاری های آن را از عوامل بروز افسردگی در میان قشرهای مختلف جامعه دانسته بود که خیلی زود با انتقاد تند مواجه شد و هشتگ: نمکینمکنشناس، توییتر و اینستاگرام مخالفانش را پر کرد. یک بار دیگر همین چند وقت پیش بود که وی اعلام کرد: به عنوان وزیر بهداشت ایران نسبت به افسردگی ایرانیان هشدار می دهم.
بی شک شرکت در هیچ برنامه مذهبی و فرهنگی و آئینی، چه با تم غم انگیز و چه با تم شاد، عامل مهمی در افزایش یا کاهش افسردگی شخصی یا اجتماعی نیست.
اما اگر قرار باشد صبح تا شام و در طول سال، بارها شاهد غم و اندوه و گریه و زاری عده ای بابت مراسمی باشیم که گاها با افراط های عجیب و غریب هم همراه می شود و آن را در اشعار و رفتار هواداران بعضی از این آئین ها مشاهده می کنیم و صدای مراجع معظم تقلید را در هم آورده است، آنگاه میتوان نسبت به اثرات سوء مراسم مذهبی تحریف شده هشدار داد.
وقتی بخش قابل توجهی از برنامه های رسانه ملی، تم غم انگیز دارد، ترویج رفتار خشونت آمیز است، هتاکی به والدین و اقشار جامعه است و همچنان در آستانه سومین دهه قرن بیست و یکم، نمایش ساز و آواز ممنوع است، اینها مصداق هایی است که در فرهنگ جامعه شناسی خودمانی ایرانیان و مسئولان، قابل تامل است و جامعه ای شادی گریز را به ارمغان میآورد.
ما ملتی هستیم که تاریخ پر فراز و نشیب استبداد را طی کردیم و اکنون ۴۱ سال است که دموکراسی به طعم جمهوری اسلامی را احساس کردیم. دستاوردهای دموکراسی برای جامعه امروز ایران که نسلی بین سنت و مدرنیته است، هنوز آن قدر گسترش نیافته که اکثریت راضی به وضع موجود باشند.
عدم رضایت از وضع موجود، خود عامل افسردگی است و خیلی ربطی به ثروت و دانش و جایگاه شما در جامعه ندارد. در وضعیت کنونی ایران، هم سلبریتی افسرده است هم عموم مردم. این را از چهره های عبوث مردم در کوی و برزن می توان تشخیص داد.
محدودیت در رسانه ملی در پخش برنامه های شاد و جذاب سبب شده تا شاهد رونق برنامه هایی باشیم که تم غم و غصه و اندوه دارد و این واقعیت تلخ را میتوان در سریال های آبکی مناسبتی در ۲ دهه اخیر شاهد بود که تیتراژ هایش، کلکسیونی از اندوه و مصیبت را به جامعه پمپاژ میکرد.
وزیر بهداشت حق دارد که بگوید شیوع افسردگی در ایرانیان در حال افزایش است. بخش قابل توجهی از ایرانیان افسرده هستند و بخشی از جامعه امروز ایران که کلکسیونی از فرهنگ ها و سنت های اقوام ایرانی را تشکیل می دهند، مشکلات روانی دارند.
گرایش گسترده نوجوانان و جوانان به الکل و اعتیاد و بالا رفتن از در و دیوار سفارت خانه ها برای خروج از کشور به خصوص در یک دهه اخیر، نشان از عدم رضایت از وضع موجود است. عدم رضایت از وضع موجود، خود عامل افسردگی است.
این که ظرف ۱ شب، قیمت بنزین ۲۰۰ درصد افزایش یابد و ظرف چند ماه، ارزش پول ملی ۴۰۰ درصد افت کند و مسئولان تنها تماشاچی اتفاقات باشند و همه را به صبوری توصیه کنند! این ها به کلکسیون دلایل افسردگی ایرانیان اضافه می کند.
تولیدات و افسردگی ایرانیان
اینکه پس از گذشت ۵ دهه از شروع فعالیت صنعت خودروسازی ایران، همچنان شاهد تولیداتی هستیم که به آن ها ارابه های مرگ میگویند و حتی افغانستان و پاکستان و سوریه هم حاضر به استفاده از برخی از تولیدات ما نیست و بخشی از تلفات جاده ای سالانه، محصول خروجی های این کارخانجات مونتاژ کار است، خود در مختصات افسردگی ایرانیان بی تاثیر نیست.
کاهش کیفیت تولیدات داخلی از غذا تا تجهیزات، همه و همه در شعله ور کردن فرهنگ عدم رضایت ایرانیان در عصر موجود، تاثیر گذار است. همان طور که قبلا هم گفتیم،ایران امروز نیازمند «وزارت شادی» است. وزارت ورزش و جوانان تنها وزارت خانه ای است که اکثر شهروندان ایرانی، کارکرد و دلیل استقرار و حیات آن را نمی داند.
خروجی این وزارت خانه، تراژدی کالدرون و استراماچونی است که فوتبال دولتی ایران را با چالش مواجه کردند.
وزارت شادی میخواهیم
به نظر می رسد برای برون رفت از افسردگی شایع ایرانیان در آستانه سده چهاردهم هجری شمسی، وزارت ورزش و جوانان باید معاونت شادی تاسیس کند.
مثل شورای سلبریتی ها در وزارت ارشاد که قصد دارد تا پوشش سلبریتی ها را کنترل کند، معاونت شادی وزارت ورزش و جوانان، شادی را در جامعه گسترش دهد. ما ملتی شادی هستیم و «الکی» باید بخاطر موضوعات مذهبی و غیر مذهبی، حس و استایل افسرده و غمبار بگیریم!
ما در جامعه ای از تضادها در حال زندگی هستیم. بسیاری از مردم، ۱۸۰ درجه با آن چه فکر میکنند و رفتار میکنند، متفاوت هستند. خفا و آشکار آن ها خیلی با هم تفاوت دارد و این برای یک جامعه مدرن، یک افتضاح غیر قابل انکار است.
مجلس شورای اسلامی در روزهای پایانی کار خود باید گزارشی به ملت بدهد که برای ترویج امید و شادی در جامعه ایران در ۴ سال اخیر چه کرد. دولت تدبیر که بماند . . .
برای شاد بودن، از خود شروع کنیم. کم تحملی را کم کنیم، بیشتر مطالعه کنیم و خود را از طوفان اخبار منفی در شبکه های اجتماعی خلاص کنیم. ما امروزه، گروگان شبکه های اجتماعی و مطالبی هستیم که ناخودآگاه به ما میرسد.
حتما بخوانید: جامعه شناسی کم تحملی ملت ایران
ما دوران استبدادی را طی کرده ایم^_^ بد نیست در مورد حکومت های دیکتاتوری در جهان تو گوگل سرچ کنید ویکی پدیا با رسم شکل و رنگ امیزی نشون داده.
سلام
لعنت بر باعث و بانی این وضعیت
بعد از ۱۵ سال کار بدون مرخصی و تفریح، سال ۹۷، با افزایش دلار، ۳۰۰ میلیون تومن ضرر کردم (۸۰ درصد اموال)، زندگیمو با این ضرر باختم ، مسئولین کمبود بودجه، بی لیاقتی، وحشی گری خودشونو از مردمی مثل من تأمین و جبران میکنن