ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه، اعلام کرده است که وی با ایده دوره بدون محدودیت حضور در مقام رهبری کشور، مانند آن چیزی که در دوران اتحاد جماهیر شوروی در این کشور وجود داشت مخالف است. این سخنان پوتین در جریان دیداری با کهنه سربازان روسی جنگ جهانی دوم در شهر سن پترزبورگ و چند روز پس آن نقل می شد که وی خواستار ایجاد تغییراتی درقانون اساسی کشور شده که می تواند به باقی ماندن وی در قدرت پس از اتمام ریاست جمهوری اش در سال ۲۰۲۴ کمک بسیاری کند. وقتی که یکی از کهنه سربازان به ولادیمیر پوتین پیشنهاد کرد که محدودیت زمانی ریاست جمهوری روسیه برداشته شود، آقای پوتین چنین پاسخ داد: «بازگشت به شرایط اواسط دهه ۱۹۸۰ بسیار پردردسر خواهد بود، که رهبران کشور، جملگی، تا آخرین روزهای زندگی شان در قدرت باقی بمانند».
این سخنان در مراسم اهدای گل به کهنه سربازان روسی جنگ جهانی دوم و به مناسبت هفتاد و ششمین سالگرد محاصره لنینگراد توسط نیروهای آلمانی و هنگام دست دادن پوتین با برخی از این افراد ایراد شده است. هفته گذشته هفته ای پرآشوب برای این مامور سابق کا گ ب بود که کناره گیری تمامی اعضای دولت روسیه، از جمله نخست وزیر، دیمیتری مدودف، را برای هموار کردن راه ایجاد تغییر در قانون اساسی کشور و انتقال قدرت از ریاست جمهوری به سیستم پارلمانی را به همراه داشت. در یک مراسم سخنرانی سالانه در چهارشنبه گذشته بود که رییس جمهور روسیه از تغییراتی خبر داد که می تواند راه را برای ادامه رهبری او در روسیه پس از سال ۲۰۲۴ هموار سازد.
در سخنرانی خود، ولادیمیر پوتین از چگونگی انتقال قدرت از ریاست جمهوری به پارلمان و مجلس کشور که اکنون تنها نقش مشورتی دارد سخن گفت. یک روز پس از این خبر شوکه کننده، ولادیمیر پوتین ادعا کرد که مردم روسیه از این تصمیم و تغییر حمایت خواهند کرد. شاید بسیاری از مردم روسیه به چشم یک تغییر مثبت به این موضوع نگاه کنند تا یک نقشه پیچیده سیاسی دیگر از پوتین. بر اساس نظرسنجی صورت گرفته توسط موسسه دولتی VTsIOM که روز جمعه گذشت منتشر شد، ۴۵ درصد از شرکت کنندگان در این نطرسنجی اعلام کرده اند که تغییرات صورت گرفته اخیر در صدر سیاست کشور نشان دهنده میل واقعی پوتین برای ایجاد تغییر در ساختار سیاسی کنونی است.
برخی دیگر نیز بر این باورند که این تغییرات چنان مبهم است که بعید است خشم مردم روسیه را در پی داشته باشد هر چند در اعتراضاتی کوچک در اوایل هفته نسبت به این تغییرات برخی از معترضان دستگیر شده اند. دنیس وولکوف، که یک جامعه شناس و موسس یک مرکز نظرسنجی مستقل به نام Levada است در این باره چنین می گوید: «چیزی که دارد اتفاق می افتد شفاف نیست. آیا مسئله در مورد ریاست جمهوری است؟ یا در مورد دیگر بخش های حاکمیتی؟ واضح نیست که مردم باید ناخشنودی خود را نسبت به چه چیزی نشان دهند. اعتراض کردن به چیزی که واضح نیست بسیار دشوار است». علاوه بر این، وولکوف تصریح می کند که در سال ۲۰۱۱-۲۰۱۲ میزان رضایت از پوتین بسیار پایین تر از زمان حاضر بوده و بیش از نیمی از مردم کشور خواهان کنار رفتن وی از ریاست جمهوری بودند اما «اکنون میلی به جایگزینی رهبر کشور وجود ندارد».
این اتفاقات در شرایطی رخ می دهد که پارلمان روسیه به طور کامل از انتخاب غیرمنتظره ولادیمیر پوتین برای پست نخست وزیری، میخائیل میشوستین که یک تکنوکرات ۶۳ ساله با سابقه سیاسی بسیار اندک است، حمایت کرده اند. در جریان رأی گیری مجلس دومای روسیه که ۳۸۳ نفر از ۴۲۴ نماینده در آن شرکت کردند، هیچ کسی با این انتخاب مخالفت نکرده و تنها ۴۱ نفر از دادن رأی خودداری کردند.
در سخنرانی خود، ولادیمیر پوتین خواستار افزایش قدرت مجلس کشور- که اکنون تنها نقش مشورتی دارد- و لحاظ کردن این انتقال قدرت در قانون اساسی کشور شد که این شائبه را به وجود آورده که شاید پوتین پس از ۲۰۲۴ نیز با ریاست بر این مجلس همچنان در جایگاه قدرت اصلی کشور باقی بماند. بسیاری بر این باورند که این تغییرات باعث می شود که پوتین نیز به سبکی مشابه شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، جایگاه رهبر مادام العمر کشور را بدست آورد.
اما از جنبه ای دیگر این تغییرات در سیستم سیاسی کشور چندان هم غیرمنتظره نبوده است زیرا همه می دانستند که ولادیمیر پوتین دیر یا زود راهی برای ماندن در قدرت پس از پایان دوره ریاست جمهوری اش در سال ۲۰۲۴ خواهد یافت. نکته مهم دیگر زمان اعلام این تغییرات- چهار سال پیش از اتمام دوره ریاست جمهوری- است که باعث شده مردم کشور و منتقدان او دفاعی در برابر این موضوع نداشته باشند. اما با اعلام این تغییرات، پوتین از فشار انتخاب جانشین که می توانست در طی سال های آینده افزایش یافته و به نارضایتی و اعتراض عمومی منتهی شود جلوگیری کرد. بدنبال عدم اطمینان از جایگاه پوتین در آینده روسیه، از همین حالا نبرد بین شخصیت های برجسته سیاسی کشور برای گرفتن جای او آغاز شده است.
علاوه بر این، بعید به نظر می رسد که اعتراضات عمومی اقتصاد روسیه که در سال های اخیر با رشد همراه بوده نیز کاهش یابد. انتظار می رود که این نارضایتی ها با توجه به دورنمای نه چندان خوب اقتصاد روسیه، در سال های پیش رو افزایش نیز بیابد. قانون اساسی کنونی روسیه قدرت فراوان و مطلقی به رییس جمهور اعطا می کند. اگر چه اولین رییس جمهور روسیه تحت این قانون اساسی، بوریس یلتسین، نتوانست به خوبی و به طور کامل از اختیاراتی که قانون اساسی به وی داده بود استفاده کند اما پوتین نه تنها از این اختیارات نهایت استفاده را کرده بلکه همواره بر قدرت و نفوذ جایگاه سیاسی خود نیز افزوده است. اما اکنون پوتین تصمیم گرفته که قدرت رییس جمهور را کاهش داده و بر نفوذ نخست وزیر و پارلمان بیفزاید.
یک گزینه برای ولادیمیر پوتین این است که به نقش نخست وزیر بازگردد، همان نقشی که در سال های ۲۰۰۰-۱۹۹۹ و ۲۰۱۲-۲۰۰۸ داشت، و بر قدرت این نقش بیفزاید. این حرکت مانند همان کاری است که رجب طیب اردوغان، رییس جمهور ترکیه برای تداوم قدرت خود با برگزاری رفراندوم به منظور افزایش اختیارات و قدرت سیستم ریاست جمهوری انجام داد و پس از کناره گیری از مقام نخست وزیری، در سال ۲۰۱۴ در قالب رییس جمهور به صدر قدرت بازگشت. برای پوتین، این گزینه ریسکی خواهد بود زیرا پارلمان و رهبر آن همواره به خاطر خدمات عمومی ضعیف و ناکارآمدی اقتصادی گناهکار شناخته می شوند. علاوه بر این، شواهد بسیاری وجود دارد که نشان می دهد پوتین دیگر تمایلی به قبول مسئولیت های روزانه برای مدیریت دولت ندارد.
گزینه بسیار محتمل برای ولادیمیر پوتین، ظاهراً این است که پوتین پس از سال ۲۰۲۴ در نقش ریاست مجلس یا شورای دولتی- ارگانی که در سال ۲۰۰۰ برای مشورت دادن به رییس جمهور تاسیس شده و در حال حاضر قدرت بسیار اندکی در مناسبات سیاسی و سیاست های کشور دارد- ظاهر خواهد شد. بدین ترتیب پوتین به جایگاهی خواهد رسید که می تواند نقش شخصیت ارشد کشور و «پدر ملت» را بازی نماید، همان عنوانی که سال هاست در کرملین به پوتین داده می شود و در تایید این نظریه باید گفت که پوتین در سخنرانی اخیر خود خواستار افزایش قدرت این شورای کشوری شده است. این تغییر می تواند بیشتر شبیه آن اتفاقی باشد که در سال ۲۰۱۸ در قزاقستان رخ داد.
در آن مورد، رییس جمهور نورسلطان نظربایف که برای نزدیک به ۳۰ سال قدرت را در کشور در دست داشته بود، پیش از کناره گیری از ادامه ریاست جمهوری، بر قدرت شورای امنیت کشور افزوده و سپس خود به عنوان رییس مادام العمر این شورا معرفی شد که باعث می شود وی تا پایان عمر موثرترین و قدرتمندترین فرد در حوزه سیاست باشد هر چند عنوان ریاست جمهوری متعلق به شخص دیگری است.
بدون توجه به مسیر دقیقی که ولادیمیر پوتین پیموده و قصد دارد در پیش بگیرد، وی همچنان زمام سیاست روسیه را پس از پایان دوران ریاست جمهوری نیز در دست خواهد داشت. چنین رویه ای در روسیه بی سابقه نبوده و معمول ترین رویکرد در کشورهای دارای حاکمان اقتدارگرا مانند روسیه پوتین است که دستکم در ۱۵ سال گذشته تحت حاکمیت افراد معدود و مشخصی بوده است.
تجربه نشان داده که حتی پس از مرگ چنین شخصیت های سیاسی مادام العمری، در اکثر موارد شرایط سیاسی کشور بدون تغییر مانده و شخصیت های اصلی سیاسی کشور نیز دور جانشین او جمع می شوند بدون اینکه درگیری و کشمکشی بر سر مقام او دستکم در ظاهر وجود داشته باشد. در بسیاری از انتقال قدرت هایی که در دولت های اقتدارگرا رخ می دهد، رهبران سعی می کنند یک شخصیت نسبتاً ضعیف را جایگزین خود نمایند تا بتوانند کنترل او را در دست داشته باشند، همان چیزی که در مورد میشوستین نیز صدق می کند. البته هنوز زود است که گفت انتقال قدرت در روسیه نیز مسیری مشابه دیگر دولت های اقتدارگرای منطقه و کشورهای عضو اتحاد جماهیر شوروی را دنبال می کند.
اگر چه می توان با اطمینان بالایی ادعا کرد که این تغییر در ساختار سیاسی روسیه به منظور هموار کردن راه برای ولادیمیر پوتین به منظور تداوم در دست داشتن قدرت پس از سال ۲۰۲۴ است اما ممکن است نتایج دیگری نیز در پی داشته باشد زیرا در اندک مواردی نیز دیده شده که رهبر مادام العمر کشور در نتیجه اعتراضات گسترده یا حتی کودتا از مقام خود خلع شده است. با دور شدن از سیستم ریاست جمهوری قدرتمند، پوتین احتمالاً قصد دارد عموم مردم و البته شخصیت های سیاسی اطراف خود را به این باور برساند که روسیه پس از پوتینی نیز وجود خواهد داشت.
بدین ترتیب وی از آشوب های همراه با انتقال قدرت در دیگر دولت های اقتدارگرا جلوگیری کرده و با یک انتقال قدرت نرم، میراث خود به عنوان یکی از بزرگ ترین رهبران سیاسی تاریخ روسیه تثبیت خواهد کرد. اما گاهی اوقات یک نقشه بسیار به دقت طراحی شده نیز مسیری غیرپیش بینی شده را در پی داشته و به نتایجی متفاوت منتهی می شود.
بیشتر بخوانید: امپراطوری ولادیمیر پوتین به کمک «آخرین دیکتاتور اروپا»؛ بلاروس در مسیر الحاق به روسیه
پوتین یک هیولا و دیکتاتوره که مانند چنگیز و هیلتر ، داره دنیا رو به خون میکشه و زندگی مردم نابود کرده
مقاله کاملی بود
به قول ناپلون پادشاهان هرگز نمیمیرند(منظورش اینه سیستم تک قدرتی همیشه هست فقط شکلش عوض میشه)