مرگ بدترین چیزی که ممکن است در زندگی برای شما رخ دهد نیست. شوربختانه اتفاقات بسیاری آن بیرون وجود دارند که ثابت می کنند رها شدن از این کالبد فانی بسیار بهتر از بسیاری از شکنجه های خلاقانه ای است که ممکن است برایتان رخ دهد. در دنیای سینما این شکنجه ها به مرحله ای تازه و بسیار بدتر از زندگی واقعی می رسند، که در آن ها شخصیت های شرور و شیطانی و ابزارهای روایی دقیق با هم ترکیب شده و شخصیت های داستان را به ترسناک ترین و کابوس وارترین روش های ممکن شکنجه می کنند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با بدترین و ترسناک ترین شکنجه هایی که در فیلم ها صورت گرفته و حتی از مرگ نیز بدتر هستند آشنا کنیم.
۱۰- آرام آرام خورده شدن توسط کرم های غول پیکر- «کینگ کونگ»
البته که مرگ مقوله ترسناکی است اما لحظات آخر پیش از مرگ که ممکن است دردناک، بیش از حد طولانی و همراه با خونریزی فراوان باشد کاملاً متفاوت است و این همان چیزی است که برای لامپی بیچاره در فیلم «کینگ کونگ» (King Kong) در سال ۲۰۰۵ رخ می دهد. وقتی که گروهی از تیم اکتشاف در جزیره ای پر از جانوران عجیب و غریب در شکافی عمیق گرفتار می شوند، مشخص می شود که این محل پر از حشراتی غول پیکر و ترسناک نیز هست که به نبرد مرگ و زندگی تبدیل می شود.
کوک لامپی با شجاعت تمام سعی می کند که با این تکه گوشت های دندان دار مبارزه کند اما در نهایت تسلیم شده و تمامی اجزای بدنش یک به یک توسط هیولاهایی آدمخوار به درون دهان ترسناک شان کشیده می شود. از همه ترسناک تر یکی از این هیولاهای آدمخوار است که رفته رفته سر لامپی را بلعیده و در حالی که دوربین از او فاصله می گیرد تنها صدای جیغ های خفه شده او را می شنویم. این هیولاها او را تکه تکه نمی کنند، در واقع او را همانجا و همانطور که ایستاده بلعیده و هضم می کنند و این بدان معناست که پیش از مرگ، وی درد و شکنجه ای طولانی و هولناک را تجربه می کند.
۹- تبدیل شدن به ژله- «مردان ایکس»
شخصیت سناتور کلی در اولین فیلم از مجموعه «مردان ایکس» (X-Men) با بدترین و خشن ترین اتفاق ممکن مواجه می شود. این بدان معنا نیست که وی به عنوان یک مخالف حقوق جهش یافته ها نباید با چنین شرایط دردناکی مواجه می شد. بعد از مخالفت آشکار با جهش یافته ها و صحبت در مورد اینکه آن ها چیزی جز یک مشت اسلحه نیستند، شخصیت مگنتو با وارد کردن او به یک دستگاه و خرد کردن دیانای او برای خلق یک جهش یافته مهندسی شده، درس ترسناکی به سناتور کلی می آموزد.
در نتیجه، کلی به یک مرد کشسان و لزج تبدیل می شود که نماد هر آن چیزی است که وی از آن تنفر داشته و این تغییر شکنجه وار ادامه داشته تا اینکه کلی به طور کامل به یک ژله انسانی تبدیل می شود. نه تنها گرفتار شدن به عنوان یکی از همان سلاح هایی که از آن ها بیزار بود برای کلی دردناک است بلکه تغییر فیزیکی او یکی از ترسناک ترین و حال بهم زن ترین تغییرات در دنیای مردان ایکس به شمار می آید.
۸- برزخ- «تلقین»
فیلم «تلقین» (Inception) روی هم رفته یک فیلم اکشن فوق العاده با جلوه های ویژه مسحور کننده است اما وقتی که به زندگی و مرگ هایی که شخصیت های داستان با آن ها بازی می کنند نقبی عمیق بزنید بیشتر به یک فیلم ترسناک شبیه است، به ویژه وقتی که با دنیای موسوم به برزخ فیلم مواجه می شوید. در ادامه مشخص می شود که زندگی و مرگ بسیار بهتر از گرفتار بی پایان از لحاظ روانشناختی و مرگ است زیرا با توجه به نهایت ریسکی که کوب و افرادش در رفتن به عمق دنیای توهم و خیال انجام می دهند این امکان وجود دارد که آن ها به طور کلی ذهن شان را از دست بدهند.
در این دنیای بی پایان از ناخوداگاه، اتفاقاتی که در واقعیت بسیار کوتاه هستند سال ها طول خواهند کشید. سرنوشت شخصیت سایتو به طور ویژه بسیار ترسناک است زیرا او در واقع نمی داند که در حال خواب دیدن است. حتی وقتی که اعضای گروه او را نجات می دهند نیز او مردی است که مدت زمان زیادی را در بدن جوان تر گذشته خود گذرانده است در حالی که تمام تجربیات و واقعیت هایی که در تمام این دوران تجربه کرده دیگر وجود خارجی ندارند. فرض کنید پیر شده اید و ناگهان به شما گفته شود که تمام زندگی تان یک دروغ بوده و در یک واقعیت دروغین تبعید بوده اید!
۷- تبدیل شدن به یک مجسمه مومی زنده- «خانه مومی»
ترکیب کردن پاریس هیلتون و بازسازی یک فیلم ترسناک وحشت انگیز یک تصمیم خلاقانه بود. «خانه مومی» (House of Wax) یک فیلم ترسناک اسلشر نوجوانانه است که در آن گروهی از دوستان با مردی مواجه می شوند که دوست دارد افراد را به مجسمه های مومی زنده ای تبدیل کرده و در موزه ترسناک خود به نمایش درآورد. لحظات ترسناک و دهشت زای زیادی در این فیلم وجود دارد اما هیچکدام به اندازه تجربه شخصت وید به عنوان اولین کسی که به یک مجسمه مومی تبدیل می شود نیست.
در حالی که موم به بدن او تزریق شده و با ماده ای پوشانده شده که او را محکم سرجایش نگه می دارد، وید هنگامی که روی پیانو نشانده و به عنوان یک مانکن به حال خود رها می شود هنوز زنده است و در حالی که یکی از دوستانش قصد دارد او را آزاد کند، تکه ای از صورتش کنده می شود. شاید این موضوع چندان دردناک به نظر نرسد اما به شدت ترسناک است زیرا وی در حالی که در کنار آب رفته رفته ذوب می شود تمام اتفاقاتی که برایش و در اطرافش رخ می دهد را درک و حس می کند.
۶- صندوقچه دیوی جونز- «دزدان دریایی کارائیب»
در ظاهر، زندگی دیوی جونز به عناون یک هیولای دریایی نامیرا بسیار جذاب و خواستنی است. شاید قلبش در سینه گرفتار شده و ظاهر یک اسکوئید را داشته باشد اما دیوی جونز پول زیادی همراه با یک کشتی بزرگ داشته و هر کاری که دوست داشته باشد می تواند انجام دهد. از همه مهم تر هیولای دریایی قدیمی است که کاملاً گوش به فرمان جونز است. اما این شرایط بسیار متفاوت از یک ناخدای سیری ناپذیر از گروهی از ارواح گمشده است که برای همیشه بر دریاها حکومت می کنند تا اینکه کسی قلب او را تکان دهد.
با این وجود ملوانان او شرایط بسیار بدتری دارند. هر یک از اعضای گروه او باید ۱۰۰ سال بدون مرگ را با کار اجباری به پایان برسانند و در شرایطی که باید وظایف دشوار خود را تحت رهبری ناخدای شیطان صفت و فرماندهان سادیستی اش انجام دهند رفته رفته در کشتی او ترکیب شوند. آرام آرام تبدیل شدن به بخشی از کشتی بسیار دردناک تر از مرگ سریع به نظر می رسد.
برای مطالعه قسمت دوم از این لینک استفاده کنید.
بیشتر بخوانید: فیلمهایی که داستان آنها با مرگ شوکه کننده تمام شخصیتها پایان مییابد [قسمت دوم]
بدون نظر