سلب مسئولیت: روزیاتو صرفا نمایشدهنده این متن تبلیغاتی است و تحریریه مسئولیتی درباره محتوای آن ندارد.
خطوطی که در زمینۀ علوم اجتماعی از قلم نویسندگان و شاعران روی کاغذ چکیده میشود قلب استبداد، تاریکی و ظلم را هدف گرفته است. آنها با نگاهی دلسوزانه به جامعه، سعی میکنند گوشهای هر چند کوچک از این نابرابریها را پیش چشمانمان ترسیم کنند؛ بلکه تنی بلرزد و جنبشی حاصل شود. در این راه، زخمزبانها میخورند، دوستانی از دست میدهند و هر از گاهی سر از زندان در میآورند.
برندۀ واقعی کسی است که در این راه شکیبایی ورزد و از چیزی هراس به دل راه ندهد.
۱- رمان اجتماعی سووشون و مبارزه با استبداد
سَووشون (به فتح سین) رمانی پیشگام و ارزشمندی است که از ذهن توانایی سیمین دانشور نویسنده قرن معاصر جاری شده است. در این رمان اجتماعی، دوران پرآشوب مردم جنوب ایران در طول جنگ جهانی دوم و نیز فقر و قحطی این سرزمین به تصویر کشیده شده است. رمان مذکور برای نخستین بار در ۱۳۴۸ انتشار یافت و تابهحال بیشتر از بیست بار تجدید چاپ شده است.
سووشون در یک نگاه:
یوسف خان است و تلاشش این است تا رعیت زیر دستش در آسایش خاطر زندگی کند. او دلش رضا نیست رعایا در بدبختی و فقر دستوپا بزنند ولی خودش زندگی شاهانهای داشته باشد. یوسف باسواد است و با ظلم و استعمار از در مخالفت وارد شده است.
زنش زری هم تحصیلکرده است. او زنی عاشق شوهر و فرزندانش است. پیوسته در تلاش است تا زندگی خوبی داشته باشند. ولی همیشه زندگی طبق خواستههای انسانها که پیش نمیرود؛ یوسف از فروش محصولاتش به نیروهای متفقین امتناع میورزد، با استبداد مخالفت میکند و به مبارزه میپردازد.
زری موافق تندرویهای یوسف نیست و از او میخواهد اندکی آرام بگیرد. ترس از دست دادن یوسف مثل خوره به جانش افتاده و یوسف را همچون سیاوشی میبیند که مظلومانه کشته خواهد شد.
بخشی از کتاب سووشون:
«بعضی آدمها عین یک گل نایاب هستند، دیگران به جلوهشان حسد میبرند. خیال میکنند این گل نایاب تمام نیروی زمین را میگیرد. تمام درخشش آفتاب و تری هوا را میبلعد و جا را برای آنها تنگ کرده، برای آنها آفتاب و اکسیژن باقی نگذاشته. به او حسد میبرند و دلشان میخواهد وجود نداشته باشد. یا عین ما باش یا اصلاً نباش.»
رمان سبکی واقعگرایانه با چاشنی سیاسی و اجتماعی دارد. سیمین دانشور سبک خود را ملغمهای از تخیل و مستند معرفی میکند.
قسمتی از کتاب دیگر خانم دانشور به نام جزیرۀ سرگردانی:
این مردها چه جور آدمهایی هستند؟ همین که طرف را کمی رام دیدند، بد قلقیشان شروع میشود.
از دیگر کتابهای سیمین دانشور میتوان موارد زیر را مثال زد:
مجموعه داستان: آتش خاموش (۱۳۲۷)، شهری چون بهشت (۱۳۴۰)، به کی سلام کنم؟ (۱۳۵۹)
رمان: سووشون (۱۳۴۸)، جزیرۀ سرگردانی (۱۳۷۲)، ساربان سرگردان (۱۳۸۰)
۲- چند کتاب اجتماعی به نوشته جلال آل احمد
جلال آل احمد (۱۳۴۸-۱۳۰۲) نویسنده، مترجم، منتقد و روشنفکر است. در سالهای ۱۳۴۰ نامش زبانزد خاص و عام گشت و در جنبش روشنفکری و نویسندگی ایران تأثیر عمیقی از خود به جا گذاشت.
موضوع زن تقریباً همزمان با بروز مشروطه به ادبیات وارد شد. در آن دوران، حرف از درماندگی، در بند بودن و بیچارگی زن در خانواده و اجتماع در میان بود. زن با اینکه در آن جامعه میزیست، هیچ سهمی از آن نداشت. زن از جمله مسائل اجتماعی است که در داستانهای جلال ایفای نقش میکند.
«بچه مردم» داستان زنی است که در پی ازدواج مجدد، مجبور میشود به خواست شوهر دومش، بچۀ اولش را سر راه بگذارد. زن بعد از جروبحث با شوهر دوم خود اینطور جواب میشنود که: « من نمیدونم چه بکنی. هر جور خودت میدونی بکن. من نمیخوام پس افتاده یه نرهخر دیگر رو سر سفره خودم ببینم.»
در «لاک صورتی»، هاجر زن معصومی است که بهخاطر خرید بیاجازۀ لاک صورتی، شوهر او را زیر مشت و لگدش میگیرد.
عنایت، شوهر هاجر، هم اینطور ساده جواب اوستا رجبعلی را میدهد که: «چی میگی اوستا؟ اومدیم و من هیچی نگم؛ ولی آخه این زنیکه کم عقل، چادر نماز کمرش می زنه؛ وضو می گیره، با این لاکای نجس که به ناخناش مالیده، نمازش باطله! آخه این طوری که آب به بشره نمی رسه که.»
در «آفتاب لب بام»، پدر سلطان بیچونوچرای خانه است و سنگینیاش در فضای خانه کاملاً احساس میشود.
از مقالات جلال آل احمد میتوان به غربزدگی (۱۳۴۱)، در خدمت و خیانت روشنفکری (۱۳۵۴)، ترجمه کتابهای قمارباز (۱۳۲۷)، بیگانه (۱۳۲۸)، کرگدن (۱۳۴۵) و سفرنامههای خسی در میقات (۱۳۴۵) و سفر به دیار عزرائیل (۱۳۶۳) اشاره کرد.
برای مطالعۀ بیشتر، میتوانید به بیوگرافی کامل صمد بهرنگی و دیگر آثار او نیز سری بزنید.
۳- شعر، عرصه پیکار اجتماعی
اشعار شاعران از قدیم میدانگاه بیان احساسات در قبال موضوعات اجتماعی بوده است و علاوه بر شاعران ایرانی، شاعران معروف خارجی نیز اشعار زیادی با این موضوع برای نسل جوانتر نوشتهاند که در این مطلب قابل مطالعه هستند. بسیار هستند شاعرانی که با شعر به بدیها و ناهنجاریهای جامعۀ خود تاخته باشند.
بهار در بخشی از قصیده «دماوندیۀ دوم» به ایران مژده میدهد که دوران حکومت ظالمانه دیری نخواهد پایید. با سپری شدن روزگار، دردهای اجتماع نیز رفتهرفته التیام میپذیرد.
ای دیو سپید پای در بند! | ای گنبد گیتی! ای دماوند! | |
از سیم به سر یکی کله خود | ز آهن به میان یکی کمربند | |
تا چشم بشر نبیندت روی | بنهفته به ابر، چهر دلبند | |
تا وارهی از دم ستوران | وین مردم نحس دیومانند | |
با شیر سپهر بسته پیمان | با اختر سعد کرده پیوند | |
چون گشت زمین ز جور گردون | سرد و سیه و خموش و آوند | |
بنواخت ز خشم بر فلک مشت | آن مشت تویی، تو ای دماوند! | |
تو مشت درشت روزگاری | از گردش قرنها پس افکند | |
هرای تو افکنده زلازل… | از نور و کجور تا نهاوند |
بعضی از تصنیفها و اشعار بهار عبارتند از «ای دل شکسته»، «ز من نگارم»، «بهار دلکش» و «به اصفهان رو».
بدون نظر