یک باور عمومی در مورد قاتلین سریالی وجود دارد و آن اینکه تمامی آن ها مرد هستند. اما این باور عمومی صحت ندارد هر چند دلیل داشتن چنین باوری تا حدود زیادی قابل پذیرش است زیرا تعداد قاتلین سریالی زن در مقایسه با همتایان مردشان بسیار اندک و ناچیز است. علاوه بر این، تمامی رسانه های خبری و سرگرمی معمولاً مردان را در جایگاه یک قاتل سریالی قرار می دهند و در تصویرهای آنان، زنان آنقدر زیبا و حساس هستند که امکان ارتکاب خشونت و قتل در آن ها وجود ندارد. با این وجود قاتل سریالی زن نیز وجود دارد، هر چند انگیزه های آنان در بسیاری از موارد بسیار متفاوت از همتایان مردشان است.
در حالی که روابط جنسی در مردان یکی از انگیزه های اصلی قتل به شمار می آید اما این انگیزه در زنان قاتل سریالی به ندرت وجود دارد. با این وجود، دست زدن به قتل به خاطر انتقام در میان زنان قاتل سریالی بیشتر از مردان است و باز هم برخلاف مردان که به کشتن افراد ناشناس تمایل دارند، زنان بیشتر سعی می کنند مردانی که از لحاظ عاطفی و فیزیکی به آن ها نزدیک هستند را به قتل برسانند؛ خواه همسر یا معشوق باشد، خواه فرزندان یا والدین. در ادامه می خواهیم شما را با تعدادی دیگر از انگیزه های عجیب و غریب زنان قاتل سریالی آشنا کنیم.
۵- گویندولین گراهام و کاترین وود
انگیزه: برای هجی کردن واژه «قتل» یا شاید حسادت
گویندولین گراهام و کاترین وود که به آن ها لقب «عشاق مرگبار» داده شده بود دستیاران یک مرکز نگهداری از افراد کهنسال در سال ۱۹۸۶ بودند که دست به قتل افراد سالمند حاضر در خانه سالمندان می زدند. در اوایل سال ۱۹۸۷، دریافت که با خفه کردن زنان کهنسال احساس آرامش می کند. در طی دو ماه آینده، او و وود به روشی مشابه ۴ فرد دیگر را به قتل رساندند هر چند این قتل ها در آن زمان جلب توجه نکرد. این دو ادعا کردند که با توجه بر اساس حروف اول مقتولان و با هدف اینکه با قتل هایشان بتوانند واژه «M-U-R-D-E-R» به معنای قتل را هجی کنند، قربانیان خود را انتخاب می کردند. بعد از جدایی از هم، وود ماجرا را بازگو کرد و پذیرفت که در ازای کاهش محکومیتش، علیه گراهام شهادت دهد.
او ادعا کرد که گراهام مغز متفکر این قتل ها و اجرا کننده آن ها بوده است. در ادامه گراهام در ۵ مورد قتل گناهکار شناخته شده و به ۵ بار حبس ابد محکوم شد. وود نیز به جرم مشارکت در قتل گناهکار شناخته شده و به ۴۰ سال حبس محکوم گردید. برخی بر این باورند که این وود بوده که پس از کشف رابطه عاشقانه گراهام با یک زن دیگر برای قتل ها برنامه ریزی کرده است و برای نگه داشتن گراهام در کنار خود او را در قتل ها مشارکت داده است. وی در ادامه تیم تحقیق پرونده و هیئت منصفه را گول زده و به عنوان ابزاری برای گرفتن انتقام از گراهام، خودخواسته اعتراف کرده و همه چیز را گردن طرف مقابل انداخته است.
۴- سارا ویتلینگ
انگیزه: فرستادن کودکان به بهشت
خانواده سارا ویتلینگ یکی پس از دیگری جانشان را از دست دادند و شوهرش، جان، اولین آن ها بود. دکتر جرج اسمیت، علت مرگ او را التهاب روده تشخیص داد. یک ماه بعد، وقتی دخترشان برتا درگذشت، اسمیت علت مرگش را تب گوارشی دانست و دو ماه بعد از آن بود که ویلیام دو ساله درگذشت. این بار دکتر علت مرگ را انسداد روده تشخیص داد. بدین ترتیب بود که دکتر اسمیت مشکوک شده و از متخصص کالبدشکافی خواست جسدها را بررسی کند. بعد از نبش قبر اجساد، مقادیر زیادی آرسنیک در بدن آن ها یافت شد. بدین ترتیب بود که ویتلینگ دستگیر شده و اعتراف کرد که از سم موش برای کشتن اعضای خانواده اش استفاده کرده است.
این قاتل سریالی ادعا کرد که شوهرش به این دلیل که افسرده بوده و توانایی تامین هزینه های خانواده را نداشته با مرگ موش دست به خودکشی زده است. وی در ادامه اعترافاتش گفت که دخترش را به این دلیل مسموم کرده که بیم داشته «پرنده کوچک»ش در بزرگسالی گناهکار و شرور از آب در بیاید. وی دلیل مسموم کردن پسرش را نیز از میان برداشتنش از سر راه خود عنوان کرد زیرا وی را یک بار اضافی می دانست که توانایی تامین هزینه هایش را نداشت. ویتلینگ در ادامه به فکر خودکشی افتاده بود اما به خاطر اینکه نمی خواست گناه کند از این کار منصرف شد. وی در این باره چنین گفته است: «می دانم که فرزندانم اکنون فرشتگانی در بهشت هستند و می خواهم وقتی که مُردم آن ها را ملاقات کنم. انتظار ندارم که همسرم را آنجا ملاقات کنم زیرا او مرتکب خودکشی شده و کسی که خودکشی کرده به بهشت نمی رود».
با این وجود وی بعدها به قتل جان نیز اعتراف کرد و چنین گفت: «شیطان بر من غلبه کرده و به من گفت که به خانه رفته و به شوهرم مقداری سم بخورانم و من هم این کار را کردم». ویتلینگ در هر سه مورد قتل گناهکار شناخته شده و در سال ۱۸۸۹ به عنوان اولین زنی که در فیلادلفیا به دار آویخته می شد به سزای جنایاتش رسید.
۳- دیان اودل
انگیزه: خلاص شدن از دست «فرزندان حرامزاده»
دیان اودل ۱۲ فرزند داشت. ۴ تن از فرزندانش بر اساس یک فاصله زمانی بسیار مشکوک و باورنکردنی جانشان را از دست دادند. در سال ۱۹۸۱، اودل همسر و سه فرزندشان را ترک کرد و در طی ۴ سال آینده، سه فرزند دیگر به دنیا آورد بدون اینکه کسی از آن ها خبری داشته باشد. وی ادعا کرد به دلیل جثه بزرگ و تنومندش توانسته بود بارداری خود و وضع حملش را پنهان کند. در سال ۱۹۸۵، اودل با رابرت ساورستین آشنا شد که به شوهر غیررسمی او تبدیل شده و با هم صاحب ۵ فرزند شدند. ظاهراً شوهرش در رفت و آمدهایشان از ایالتی به ایالت دیگر خبر نداشت که همسرش جنازه سه نوزاد را همراه خود دارد. در سال ۱۹۸۹، جنازه یک نوزاد در جعبه ای در داخل یک خودرو در قبرستان خودروها پیدا شد که بعدها مشخص شد خودرو مذکور متعلق به اودل است.
اودل اعتراف کرد که در سال ۱۹۷۲ و زمانی که نوجوان بوده این نوزاد را به دنیا آورده است. وی ادعا کرد که این نوزاد به دلیل کتک هایی که پدرش به او می زده، مرده به دنیا آمده بود. در نتیجه هیچ اتهامی متوجه اودل نشده و ماجرای مرگ سه نوزاد دیگر همچنان مخفی باقی ماند. اودل تا سال ۱۹۹۲ جنازه نوزادانش را نگهداری می کرد تا آینکه آن ها را در انباری در آریزونا رها کرد. در سال ۲۰۰۳، بقایای این جنازه ها پیدا شده و تمامی شواهد نشان می داد که اودل نوزادان خود را به دلیل حرامزاده بودن به قتل رسانده است. این قاتل سریالی به خاطر قتل فرزندانش به حبس ابد محکوم شد.
۲- وانتا هویت
انگیزه: آرامش و آسودگی
در سال ۱۹۷۲، یک مجله پزشکی از شیوع مرگ ناگهانی نوزادان در میان خانواده ها گفت و در آن به مرگ یک خواهر و برادر به نام های مالی و نوآه هویت استناد شده بود. ۲۰ سال بعد، تحقیقات نشان داد که این دو، همراه به دو برادر و یک خواهر دیگرشان، توسط مادر خانواده به قتل رسیده اند. در سال ۱۹۹۴، وانتا هویت اعتراف کرد که فرزندانش- اریک، جولی، جیمز، مالی و نوآه- را برای ساکت کردنشان خفه کرده است: «تحمل گریه کردنشان را نداشتم. این دلیلی بود که باعث شد آن ها را بکشم زیرا نمی دانستم چکارشان کنم». ۳ فرزند او با استفاده از بالش خفه شده بودند، یکی با حوله حمام و دیگری نیز با فشار دادنش به شانه مادر. هویت در دادگاه بدوی برای هر یک از قتل هایش به ۱۵ سال زندان محکوم شده و در سال ۱۹۹۸ در زندان درگذشت. این قاتل سریالی به طور رسمی بیگناه اعلام شد زیرا قبل از پایان دادگاه و محاکمه اش درگذشت.
۱- سوزان مونیکا
انگیزه: گرفتن انتقام پرندگان دودو
سوزان مونیکا یک مزرعه تولید خوک را اداره می کرد. در سال ۲۰۱۲، او با شلیک گلوله به زندگی یکی از کارگران مزرعه اش پایان داده و جنازه او را به عنوان غذا به خوک هایش داد. وی ادعا کرد که این مرد تمایل به خودکشی داشته و ۵ گلوله به سر خود شلیک کرده است. در ادامه مونیکا داستان خود را تغییر داده و ادعا کرد که در دفاع از خود به این مرد شلیک کرده است. وی همچنین ادعا کرد که خوک ها خود جنازه او را خورده اند و وی آن را به عنوان غذا به آن ها نداده است. بعد از دو هفته که خوک ها تنها استخوان های مقتول باقی گذاشته بودند، مونیکا باقیمانده جنازه مرد نگون بخت را دفن می کند و یک سال بعد دقیقاً همین اتفاق برای یک کارگر دیگر مزرعه نیز رخ می دهد.
این قاتل سریالی ادعا کرد که تیراندازی او به سمت این مرد از روی دلسوزی و برای راحت کرده او بوده زیرا خوک ها به این مرد حمله کرده و وی می خواسته او را از درد و رنج خلاص کند. سوزان ادعا کرد به این دلیل تیراندازی و کشته شدن کارگرش را گزارش نداده زیرا از این بیم داشته که خوک هایش مجازات شوند. در جریان بازجویی هایش، مونیکا چنین گفت: «من ارزش زیادی برای زندگی انسان قائل نیستم. به باور من تنها مشکل در کره زمین انسان هایی هستند که روی آن زندگی می کنند. اگر به خاطر ما نباشد، دیگر حیوانات، حتی پرندگان دودو، نیز هنوز وجود داشتند». در نهایت دادگاه مونیکا را به ۵۰ سال زندان محکوم کرده و خوک های او نیز کشته شدند.
بیشتر بخوانید: با ۱۰ نفر از درنده خوترین قاتلین سریالی آدمخوار تاریخ آشنا شوید [قسمت اول]
بدون نظر