واقعیاتی در مورد مائو زدونگ، مرگبارترین دیکتاتور تاریخ چین و جهان [قسمت دوم]

واقعیاتی در مورد مائو زدونگ، مرگبارترین دیکتاتور تاریخ چین و جهان [قسمت دوم]

مائو زدونگ، انقلابی کمونیست و موسس جمهوری خلق چین مردی بود که یک «امپراطوری وسطایی» را به نسخه خاص خود از حکومت آینده تبدیل کرد. اگر چه مائو در بسیاری از کشورهای کمونیستی گذشته و حال یک قهرمان و مبارز عدالت خواه به شمار می آید اما چهره او یک روی دیگر نیز دارد که بیشتر به یک دیکتاتور شبیه است. گفته می شود وی باعث مرگ بیش از ۴۲ میلیون نفر شده است و برخی نیز تعداد قربانیان مائو و سیاست های او در چین را دو برابر این عدد تخمین می زنند که باعث می شود وی در زمینه قتل انسان ها حتی بالاتر از ژوزف استالین و آدولف هیتلر قرار بگیرد. اما علیرغم اینکه اعظم مردم از جنایات و کشتارهای استالین و هیتلر آگاهی دارند اما کمتر کسی است که از سیاست های مرگبار و خصمانه مائو زدونگ اطلاع داشته باشد.

مائو زدونگ، انقلابی کمونیست و موسس جمهوری خلق چین مردی بود که یک «امپراطوری وسطایی» را به نسخه خاص خود از حکومت آینده تبدیل کرد.

ژنرال های کوچک مائو زدونگ

زمامداری مائو زدونگ در چین را می توان یک سری از تصمیمات و جنبش های بزرگ و بسیج گونه دانست، به این دلیل که سیاست های او میلیون ها نفر را تحت تاثیر قرار داد. اما وحشت واقعی ناشی از سیاست های مائو از دیدگاه انفرادی بسیار قابل درک تر است. زمانی که مائو برنامه انقلاب فرهنگی خود را در سال ۱۹۶۶ آغاز کرد یو ژیان ژن تنها ۱۳ سال داشت. این دختر دانش آموز کتاب «کتاب کوچک قرمز» مائو را خوانده و بلافاصله بازوبند قرمز مخصوص گارد سرخ او را پوشید. وی در مورد تاثیرات طرز فکری که در مدارس دولتی چین در ذهن او و همکلاسی هایش نهادینه شده بود و اینکه به آن ها گفته شده بود که مائو از اعضای خانواده به آن ها نزدیک تر است چنین می گوید: « وقتی که مائو زدونگ را در حال تکان دادن دست هایش می دیدیم دیوانه می شدیم. فریاد می زدیم و جیغ می کشیدیم تا دیگر صدایی برایمان باقی نمی ماند».

با این کیش شخصیت و اشتیاق شبه دینی بود که «ژنرال های کوچک» مائو برای اجرای فرامین رهبر خود دست به هر کاری می زدند. یو به یاد می آورد که چقدر واقعی، آن دوران، افراد با لباس های شیک و موهای مرتب را به شکل هیولا می دیدند و چگونه با نهایت خشونت و بیرحمی افراد را دستگیر و مورد بازجویی قرار می دادند. وی در مورد دستگیری های گسترده و راهپیمایی های توده ای هیستریک می گوید که در یکی از موارد یکی از معلمان دستگیر شده چنان شکنجه می شد که جیغ هایش باعث شده بود حتی خود آنان نیز نتوانند بخوابند. یو می گوید که خودش هیچگاه شخصاً در اعمال خشونت ها دخالت نداشته و وقتی که از او خواسته شد با کمربند زندانیان را کتک بزند از این کار امتناع کرده و از گارد سرخ مائو خارج شد.

مائو زدونگ، انقلابی کمونیست و موسس جمهوری خلق چین مردی بود که یک «امپراطوری وسطایی» را به نسخه خاص خود از حکومت آینده تبدیل کرد.

مائو زدونگ و بدست آوردن قدرت در کشور از طریق جنگ ویرانگر داخلی

مائو زدونگ به شکلی به قدرت رسید که شباهت بسیاری با دوران زمامداری اش داشت: از طریق تراژدی انسانی در مقیاسی هولناک. جنگ داخلی چین از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۴۹ بین نیروهای ملی گرای چیانگ کای-شک و نیروهای کمونیست مائو زدونگ در گرفت، دو حزبی که از قبل به مدت ۲ دهه برای رسیدن به قدرت در کشور تلاش می کردند. قبل از جنگ داخلی، چین در اثر دومین جنگ با ژاپن تقریباً ویران شده بود. این جنگ باعث شد که کمونیست ها علاوه بر مقابله با نیروهای ملی گرا با نیروهای ژاپنی نیز درگیری شوند که در جریان این جنگ ۸ ساله که به شکست ژاپن انجامید میلیون ها نفر در میدان نبرد و یا به دلیل گرسنگی و قحطی جانشان را از دست دادند.

بعد از این که ژاپن به دنبال شکست در جنگ جهانی دوم از این معادله حذف شد، ملی گراها و کمونیست های چینی کنترل هر مقدار از کشور که می توانستند را در دست گرفتند. علیرغم تلاش های متعدد برای صلح، اختلافات فاحش دو طرف باعث شد که این ماجرا به رویارویی نظامی و خشونت منجر شده و در نهایت این جنگ با پیروزی کمونیست ها به پایان رسید. در سال ۱۹۴۹، دولت ایالات متحده که حامی اصلی ملی گراهای چین بود اعلام کرد که جبهه آن ها شکست خورده و بدین ترتیب بود که مائو اعلام پیروزی کرد. پس از جنگی که بیش از ۷ میلیون نفر کشته داشت، اکنون اکثریت چین به طور رسمی ارتش سرخ و طرفداران رنگ سرخ مائو کمونیست بودند.

مائو زدونگ، انقلابی کمونیست و موسس جمهوری خلق چین مردی بود که یک «امپراطوری وسطایی» را به نسخه خاص خود از حکومت آینده تبدیل کرد.

عادات و ویژگی های شخصیتی ناخوشایند مائو زدونگ

علیرغم توصیفات فراانسانی که از مائو زدونگ در گفتمان رسمی چین در دوران حکومتش و حتی در روزگار مدرن وجود دارد اما واقعیت این بود که مائو نیز یک انسان معمولی بود. بسیاری از نزدیکانش او را مردی بسیار شلخته و بدبو می دانستند که اهمیت زیادی به بهداشت خود نمی داد. او رابطه ای با حمام رفتن نداشت و به جای حمام کردن ترجیح می داد که با حوله خیس بدنش تمیز شده و تنها گاهی در فصل زمستان در آب سرد استحمام می کرد. مائو همچنان تمایلی به مسواک زدن نداشت و به هر قیمتی از مراجعه به دندانپزشک خودداری می کرد. وی به شدت به جویدن برگ درخت چای علاقه داشت و همین موضوع باعث شده بود که لثه و دندان های او چنان سبز باشند که فکر کنید با رنگ سبز رنگ آمیزی شده اند.

علاوه بر این بارها دیده شده بود که مائو با پیژامه یا حتی عریان در جلسات رسمی شرکت می کرد و غیرمعمول نبود که وی ناگهان کمربند شلوارش را باز کرده و شروع به شکار و کشتن شپش داخل شلوارش کند. همچنین در شرایطی که مردم چین از گرسنگی تلف می شدند مائو بهترین غذاها را می خورد، از جمله یک نوع ماهی بسیار خاص که باید از منطقه ای در ۶۰۰ مایلی پایتخت به صورت زنده و در داخل کیسه های پلاستیکی به آشپزخانه رهبر چین آورده می شد. او رهبری بود که زندگی محقرانه را می ستود اما لباس هایش از پارچه های بسیار گرانقیمت و به شکل دستی دوخته می شدند.

مائو زدونگ، انقلابی کمونیست و موسس جمهوری خلق چین مردی بود که یک «امپراطوری وسطایی» را به نسخه خاص خود از حکومت آینده تبدیل کرد.

مائو زدونگ و کیش شخصیت

برای این که کشوری به وسعت چین را تحت سلطه درآورد باید کار زیادی انجام داد و مائو زدونگ این کار را به کمک یک سلاح سری ویژه انجام داد. او خود را در مرکز یک جنبش شبه مذهبی قرار داد. به محض اینکه پرچم سرخ کمونیست ها در پکن برافراشته شد، یک سمبل مهم دیگر نیز بر دروازه های شهر ممنوعه چین  نصب گردید و آن تصویر خود مائو بود. از آن لحظه به بعد، تصویر مائو در مراکز اداری، مدارس، دانشگاه ها و حتی محیط کار خصوصی افراد به وضوح دیده می شد.

سکاندار بزرگ چین اطمینان یافته بود که اشعار زیادی در مورد بزرگی او سروده شده و مطالعه «افکار مائو زدونگ» در مدارس و دانشگاه ها اجباری بود. در نتیجه این موضوع و قرار گرفتن دائمی مردم در تمام طول روز و در همه مکان ها در معرض تصویر، صحبت و ستایش از مائو زدونگ، مائو به مرد خدا یا یک قدیس و شخصیتی نیمه خدا تبدیل شد که در چشم مردم کشور نماد بزرگی بود. در سنت های چین چنین شخصیت هایی در عین انسان بودن الهی و خدایی هستند و بدین ترتیب این افراد فراتر از نیکی و پلیدی بوده و کارهای هولناک آنان نیز قضاوتی انسانی پیدا نمی کرد.

مائو زدونگ، انقلابی کمونیست و موسس جمهوری خلق چین مردی بود که یک «امپراطوری وسطایی» را به نسخه خاص خود از حکومت آینده تبدیل کرد.

مائو زدونگ مخالفان خود را برای بازآموزی به کمپ های کار اجباری می فرستاد

انقلاب در کشوری به وسعت چین موضوعی است که قطعاً با مخالفت عده ای مواجه خواهد شد. مائو زدونگ مخالفان خود را به مراکزی به نام لائوگای (بازآموزی از طریق کار) می فرستاد. البته منظور از این مراکز یک کمپ تابستانه خوشایند یا کلاس های درس برای حفظ کردن کتاب «کتاب سرخ کوچک» مائو نبود. کمپ های کار اجباری چین به طور کامل از گولاگ های اتحاد جماهیر شوروی گرفته شده و از زندانیان به عنوان نیروی کار مجانی استفاده شده و از آن ها خواسته می شد که در پایان روز حجم قابل توجهی از کار را انجام داده باشند. هری وو مردی بود که مدت ۱۹ سال را به خاطر بیان عقاید مخالف خود نسبت به حزب کمونیست در لائوگای مائو زدونگ گذراند، مراکزی که حتی امروزه نیز در چین وجود دارند هر چند این مراکز پشت نام های بی آزار تجاری مخفی می شوند.

بر اساس اسناد و گزارش ها، در این مراکز بازآموزی اجباری از هر ابزار و ترفندی برای قانونی جلوه دادن شکنجه ها استفاده می شد. وو می گوید که در دوران حضور خود در لائوگا به یاد می آورد که کارگری را به خاطر اینکه نتوانسته بود سهمیه تعیین شده برایش را تکمیل کند به کمپ محل کار او آورده بودند و برای اینکه بتوانند بگویند او را کتک نزده اند، مقامات کمپ دست و پای او را بسته و پس از بیرون آوردن لباس هایش وی را به درون یک چاله پرت کردند تا زخمی شود و در عین حال کتک نخورده باشد.

مائو زدونگ، انقلابی کمونیست و موسس جمهوری خلق چین مردی بود که یک «امپراطوری وسطایی» را به نسخه خاص خود از حکومت آینده تبدیل کرد.

مائو زدونگ و زنان

بر اساس گزارش ها، مائو زدونگ علاقه بسیاری به زنان داشته است. وی دستکم ۴ بار ازدواج کرده اما این بدان معنا نبود که به زنان رسمی خود اکتفا کند. بسیاری بر این باورند که وی مانند یک امپراطور زندگی کرده و صدها معشوقه داشته است. گفته می شود که با افزایش سن تمایلات جنسی او بیش از پیش به انحراف کشیده می شد. وی به آموزه های تائوئیسم در این زمینه باور داشته و برای بدست آوردن انرژی و افزایش طول عمر به روابط جنسی با دختران و زنان جوان می پرداخت. حتی گفته می شود که معشوقه های مائو هنگام عرضه خود به او برایش نصایح و تعالیم تائو را می خواندند. وی همچنین مردان و زنان اطراف خود را وادار می کرد که شب قبل از خواب او را ماساژ بدهند تا خواب بهتری داشته باشد.

مائو زدونگ، انقلابی کمونیست و موسس جمهوری خلق چین مردی بود که یک «امپراطوری وسطایی» را به نسخه خاص خود از حکومت آینده تبدیل کرد.

پایان تلخ برای مائو

اما تمام عیش و نوش ها و کشتارهای مائو بالاخره به پایان رسید. در سال ۱۹۷۶ دوره مائو که اکنون ۸۲ سال داشت به پایان نزدیک شد. به لطف مشکلات قلبی و ریوی فراوان که نتیجه عادت دیرپای سیگار کشیدنش بود، سال های پایانی زندگی مائو چندان خوشایند نبود. گزارشات تایید نشده ای وجود دارد که بر اساس آنان مائو به بیماری لو گهریک (اسکلروز جانبی آمیوتروفیک یک بیماری عصبی است که در آن مغز و نخاع و دستگاه عصبی محیطی دچار تخریب پیشرفتی می شوند و با از دست رفتن قدرت عضلات و در نهایت فلج کامل همراه می شود) و پارکینسون مبتلا بوده است. مائو در طول زندگی اش جایگاهی شبه خدایی داشت اما خواسته های او برای بعد از مرگش به طور مضحکی نادیده گرفته شد.

مائو خواسته بود که بدنش پس از مرگ سوزانده شود اما مقامات حزب کمونیست از تاثیرگذاری کیش شخصیت مائو حتی پس از مرگ نیز آگاه بوده و برای بهره بردن از این قدرت، تصمیم گرفتند که بدن او را مومیایی کنند. بدین ترتیب جنازه مائو تحت یک فرآیند کاملاً آزمایشی مومیایی سازی قرار گرفته که تیمی بی تجربه از مقامات حزب کمونیست نیز در آن شرکت داشته و باعث شدند که سر رهبر پیشین کشور به شکل یک توپ فوتبال درآید امروزه جنازه مومیایی شده مائو در آرامگاهی در میدان تیانانمن چین قرار دارد و روزانه هزاران نفر آن را زیارت می کنند.

بیشتر بخوانید: ۷۰ سالگی چین در دستان حزب کمونیست؛ از «جهش بزرگ رو به جلو» تا «انقلاب فرهنگی»

منبع: grunge
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
بدون نظر

ورود