فیلم های آخرالزمانی بخشی خاص و عجیب و غریب از ژانر علمی تخیلی هستند که می توانند از لحاظ فضا و رنگ و بو بسیار متفاوت از ژانرهای دیگر باشند. برخی ممکن است یک سری فیلم های اکشن پرتنش باشند که از بهترین و پیشرفته ترین جلوه های ویژه کامپیوتری در آن ها استفاده شده باشد. بعضی فیلم های آخرالزمانی هم هستند که داستان هایی کوچک و بسیار انسانی داشته که بر رنج یک شخصیت در میان جامعه تمرکز دارد.
گاهی اوقات یک فیلم آخرالزمانی که در مورد یک جامعه است را می توان یک کمدی دیوانه وار دانست و گاهی اوقات یک اکشن پرجنب و جوش و هیجانی یا یک نمایش فلاکت مطلق. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با بهترین فیلم های علمی تخیلی با موضوع اتفاقات آخرالزمانی آشنا کنیم که در اینجا از آن ها با عنوان فیلم آخرالزمانی یاد می کنیم.
۱۰- Zombieland
سال ساخت: ۲۰۰۹
شاید تماشای فیلم آخرالزمانی Zombieland نسبت به دیگر فیلم های این فهرست ساده تر باشد، فیلمی کمدی با بن مایه زامبی ها که چهار غریبه با شخصیت های متفاوت را کنار هم قرار داده تا عجیب ترین سفر جاده ای در سراسر خاک ایالات متحده برای رسیدن به آزادی ادعایی شان را به انجام برسانند. این فیلم کالت موفق که مملو از جذابیت و زیبایی است باعث شد که دوران بازیگری جسی آیزنبر و اما استون به یکباره متحول شده و این دو به ستارگانی بزرگ تبدیل شوند. اگر چه به عقیده بسیاری فیلم Shaun of the Dead اوج ژانر کمدی ترسناک است اما در این فیلم به همان اندازه نیز لحظات درام جدی وجود دارد که مخاطب را به وجد می آورد، همان چیزی که در مورد فیلم Zombieland نیز صحت دارد.
با این وجود بزرگ ترین نقطه قوت فیلم Zombieland فضای خنده دار و مضحک آن است. با جدی نگرفتن خود در کمترین مقدار ممکن، این فیلم توانسته خنده دارترین سکانس های تاریخ کمدی زامبی محور را در خود جای دهند. کشتار زامبی ها در این فیلم بسیار اندک و با فواصل طولانی رخ می دهد اما این ویژگی در کنار بهترین حضور کوتاه یک سلبریتی در یک فیلم در تاریخ سینما که در این فیلم رخ می دهد باعث جذابیت ماندگار Zombieland شده است. به همین دلیل بود که این فیلم هنگام انتشار، هوایی تازه در ژانر کمدی ترسناک بوده و نسبت به دنباله اخیری که از آن ساخته شده برتری دارد، هر چند باید گفت که تماشای دنباله آن نیز خالی از جذابیت نیست. اگر این فیلم را تماشا کنید در بدترین شرایط دستکم چند قانون برای بقا در اتفاق آخرالزمانی آینده از جسی آیزنبرگ یاد خواهید گرفت.
۹- ۲۸ Days Later
سال ساخت: ۲۰۰۲
بیدار شدن در یک نسخه خالی از سکنه از شهر محل زندگی تان بدون آنکه کوچکترین ایده ای در مورد علت متروکه شدن آن داشته باشید، بدون شک ترسناک ترین روش برای شروع زندگی در آخرالزمان است اما این بهترین شروعی است که می توانست در فیلم ۲۸ Days Later رخ دهد، در حالی که کیلیان مورفی حیرت زده و مبهوت از میان توده های زباله در شهر لندن به دنبال کشف حقیقت و نجات خود می رود. این فیلم آخرالزمانی زامبی محور، تصویری تاریک و ترسناک از یک دنیای پساآخرالزمانی است که به شکلی غیرقابل بازگشت تغییر کرده، حسی که در آستانه ورود به قرن جدید بسیار محسوس تر بود. البته که در پیام این فیلم در مورد خشونت مفرط جامعه انسانی مدرن کمی زیاده روی شده و ویروس «خشم» موجود در فیلم کمی بزرگنمایی بوده یا دستکم فاصله زیادی با روزگاری کنونی داشته باشد اما هنوز هم چیزهای دوست داشتنی و جذاب زیادی در مورد فیلم ۲۸ Days Later وجود دارد.
دنی بویل فیلمی با مونتاژ سنگین را ساخته که در لحظاتی ما را با سکانس های ترسناک و اکشن به وحشت واداشته یا به بیراهه می برد و در لحظاتی دیگر در فضاهای امن و مملو از آزادی غیرمنتظره باعث می شود که اشک در چشمانمان حلقه بزند. لحظات حمایت و امید بین شخصیت ها به شکلی بسیار واقعی تاثیر گذار بوده و در تداوم فضای مالیخولیایی داستان موضوعی کلیدی است. تماشای جیم (مورفی) که از یک جوان سرگردان بی هدف به یک شخصیت افسرده و سپس نسخه ای حیوانی از انسان های بیمار تبدیل شده و در نهایت به آزادی می رسد می تواند کمی دشوار باشد اما همزمان بسیار تعمق برانگیز و جذاب خواهد بود.
۸- I Am Legend
سال ساخت: ۲۰۰۷
در حالی که طرفداران رمان اورجینال به نویسندگی ریچارد متیسون، فیلم I Am Legend را به خاطر پایان بندی متفاوتش مورد نقد قرار دادند، اما این فیلم را می توان یکی از بهترین بازی های کارنامه پربار ویل اسمیت دانست که نشان می دهد وقتی نقشی مناسب اوست را به وی بسپارند به بهترین و بی نقص ترین شکل ممکن از پس آن برخواهد آمد. به عنوان تنها انسان باقی مانده در منهتن (و احتمالاً کل ایالات متحده و جهان)، یک ویروس شناس ارتش ایالات متحده به نام سرگرد رابرت نویل، با پرسه زدن در طول روز در شهر ویران شده نیویورک سیتی برای جمع آوری مایحتاج خود، و پنهان شدن از تاریکی جویان، انسان های جهش یافته ای که بدنبال شیوع یک ویروس ترسناک ایجاد شده اند، روزگار می گذارند.
شاید جهش یافته های این فیلم که با جلوه های ویژه کامپیوتری ایجاد شده اند امروزه چندان واقعی جلوه نکنند اما فیلم آخرالزمانی I Am Legend را می توان یک تمرین در زمینه تنش خوب درک شده دانست. گاهی اوقات شاید فکر کنید که ماجراهای فیلم بیش از حد کشدار هستند اما این احساس برای فیلمی که تقریباً تمام آن به کندوکاو تنهایی مطلق یک شخصیت و تاثیر هولناکی که بر یک فرد می گذارد پرداخته، قابل انتظار است. اگر این موضوع را نادیده بگیرید، فیلم I Am Legend یک تریلر بی نقص است که لحظات عاطفی بسیار تاثیرگذاری دارد. اگر ابراز احساسات ویل اسمیت کافی نیست، باید به سگ وفادار نژاد ژرمن شپرد او با نام سم اشاره کنیم که بدون شک احساسات شما را برخواهد انگیخت.
۷- Armageddon
سال ساخت: ۱۹۹۸
اگر می خواهید فیلمی را تماشا کنید که انفجارهای زیادی در آن رخ می دهند، یکی از فیلم های مایکل بی بهترین گزینه است اما ۵ دقیقه ابتدایی فیلم Armageddon نهایت ترفندهای انفجاری این کارگردان شناخته شده را در خود دارد. تکه هایی از یک شهاب سنگ به نیویورک سیتی اصابت کرده و این شهر را نابود می سازد. تازه این تکه از اصابت یک شهاب سنگ بزرگتر که به اندازه ایالت تگزاس است خبر می دهد که در صورت وقوع آن تمام کره زمین و حیات روی آن از بین رفته و انسان نیز به سرنوشت دایناسورها دچار خواهد شد، مگر اینکه گروهی از انسان های ساده اما صادق و فداکار بتوانند مانع از این برخورد شوند. بله داستان کمی کلیشه ای و کم عمق به نظر می رسد اما بهتر است در این مورد فکر نکنید.
این فیلم آخرالزمانی از آن دسته فیلم های علمی تخیلی است که تماشای آن لذت بخش است و تنها برای خلق ترس و وحشتی که از آن لذت می برید طراحی شده است. همین دیوانگی لجام گسیخته است که باعث شده فیلم Armageddon به عنوان یک فیلم کالت حتی امروزه نیز جذابیت داشته باشد، هر چند در همان روزهای انتشار نیز منتقدان آن را مورد نقدهای تند خود قرار دادند. Armageddon یک فیلم هوشمندانه نیست و روایت باکیفیتی نیز نداشته و داستان عاشقانه هسته فیلم نیز بی معنی است و فضای آن نیز از یک فیلم مربوط به فجایع طبیعی به یک کمدی، فیلم فانتزی، سپس علمی تخیلی و دوباره به همان فیلم آخرالزمانی باز می گردد. با این وجود اگر به دنبال یک هیجان و تنش ساده هستید، با انفجارهای فراوان، این فیلم سرگرم کننده می تواند بهترین گزینه شما باشد اما بهتر است هنگام تماشایش منطق خود را خاموش کنید.
۶- Dr Strangelove, Or How I Learned To Stop Worrying And Love The Bomb
سال ساخت: ۱۹۶۴
نسل انسان در هیچ دوره دیگری به اندازه دوران جنگ سرد به یک واقعه آخرالزمانی واقعی نزدیک نشده است و استنلی کوبریک با هنرمندی تمام این دوره پرتنش از تاریخ معاصر را در شاهکار خود Dr Strangelove به شکل هجوآمیزی به تصویر کشیده است. فضای این فیلم عمداً ساده طراحی شده که به درام شخصیتی امکان می دهد نقش مرکزی را داشته تا تنش ها به بالاترین حد ممکن رسیده و به ورطه یک جنگ هسته ای منجر شود که تصمیم گیری در مورد آن توسط کاریکاتورهایی از سیاستمداران کشورهای ابرقدرت صورت گرفته است. فیلم آخرالزمانی Dr Strangelove با یافتن کمدی در تمام لحظات خود توانسته این تنش دراماتیک را به شکلی لذت بخش به تصویر بکشد.
کوبریک با فیلم خود مستقیماً به قلب مصرف گرایی آمریکایی و میهن پرستی افراطی و جنگ طلبی دو طرف حمله می کند و همزمان رهبران جهان را ساده لوحانی ناکارآمد به تصویر می کشد که شیفته روابط جنسی و قدرت بوده و توانایی دست برداشتن از این خواسته ها و تفکر عمیق در مورد رفتارهایشان را ندارند. رنگ سیاه و سفید استفاده شده در فیلم بر این حال و هوای ترسناک اما عجیب می افزاید و اینجاست که باید گفت هیچ کمدی سیاه و سفید بهتری از این فیلم نمی توان یافت. بعد از تماشای فیلم خواهید فهمید که چرا بعد از گذشت نزدیک به نیم قرن، فیلم Dr Strangelove هنوز هم دیدنی است و این به خاطر هوشمندانه بودن فیلم کوبریک است. کمدی موجود در داستان و اتفاقات آن هنوز هم جذاب است، بازی ها هنوز هم بی نقص هستند و هجو موجود در آن نیز هنوز به همان اندازه روزهای اول انتشار فیلم در سال ۱۹۶۴، گزنده و نیشدار است.
بیشتر بخوانید: ۱۰ سریال علمی تخیلی جدید که در سال ۲۰۲۰ منتشر خواهند شد [قسمت اول]
بدون نظر